جنبش مهدوی 313

سلام خوش آمدید

 

اگر حوادث معدودی از قبیل هفتم تیر اتفاق نمی‌افتاد و این سرمایه‌ها از دست ملت ایران نمیرفت، یقیناً ملت عزیز ایران نمیتوانست چهره‌ی منافقین را اینجور آشکار تشخیص دهد؛ باز آنها میتوانستند نفوذ کنند - «و لاوضعوا خلالکم»- میتوانستند خودشان را موجّه جلوه دهند. این حادثه، افشاگر واقعیت پلید منافقین شد.

 

دشمنان اساسی و اصلی اسلام، یعنی استکبار و صهیونیستها از اینها حمایت کردند؛ پس چهره‌ی آنها هم آشکار شد. درست است که این حادثه سرمایه‌هائی را از ما گرفت، اما این شهادتها، این خونهای بناحق‌ریخته، برای ملت ایران دستاوردهای بزرگی هم با خود آورد، مثل همه‌ی شهادتها؛ شهادت اینجور است. کشته شدن در راه خدا، ریختن خون مظلومان در راه خدا، این اثر قهری و طبیعی را دارد که با خود دستاوردهائی را به امت اسلامی، به ملتهای مسلمان، به تاریخ اسلام تقدیم میکند.

 

مقام معظم رهبری ۱۳۹۲/۰۴/۰۵

  • محمدرضا دهایی

 

به گمان من، از جمله‌ی برترینهای این راه، شهدای هفتم تیر بودند. بسیاری از اینها را ما از نزدیک میشناختیم؛ یا در جریان مبارزات، یا در جریان حوادث بعد از پیروزی انقلاب، اینها را آزموده بودیم، دیده بودیم، شناخته بودیم؛ حقیقتاً جان، بر کف دست داشتند و آماده‌ی شهادت بودند. اگر به آنها خبر میرسید که در این راه شهید خواهند شد، نه فقط مرعوب نمیشدند، خائف نمیشدند، بلکه خرسند میشدند؛ بشارتی بود برای آنها.

 

در رأس همه‌ی آنها هم، شهید بزرگوار و عزیز ما، شهید آیةاللَّه بهشتی بود؛ یک انسان معتقد، مؤمن، مخلص، صادق، جدی در کار؛ آنچه میگفت، معتقد بود؛ و به آنچه معتقد بود، در عمل ملتزم بود. خطر را هم میشناخت؛ میدانست میدان، میدان مین است. هر آنی، هر ساعتی بیم از دست دادن جان هست؛ لیکن در عین حال بی‌محابا، با نگاه به هدف، در این راه پیش میرفت و نمی هراسید

 

مقام معظم رهبری ۱۳۸۹/۰۴/۰۷

  • محمدرضا دهایی

 

امام رضا(ع) مخالف ایجاد تعارض و تناقض در سیستم حکومتی بود

نکته دیگر اینکه واقعیت این است که ما هر چه اثار تاریخی را نگاه کنیم، مطالعات تاریخی ما هر چه قدر هم که دقیق باشد ما در بطن ان واقعه و جامعه نیستیم و تحلیل ما در واقع یک تحلیل عینی ملموس از انچه در جامعه وجود داشت، نیست لذا به گمانم ما باید به امام رضا(ع) به عنوان کسی که توان و تحلیل درستی از جریانات پیرامونی خود داشت اعتماد کنیم و با توجه به پیشنهاد دستگاه حاکم، انچه حضرت انتخاب کرد را بهترین انتخاب و روش برخورد سیاسی بدانیم.

امام رضا (ع) در مقابل مامون چند گزینه در مقابل خود داشتند گزینه اول این بود که ایشان به معارض و اپوزیسیون حکومت مامون تبدیل شوند. گزینه دوم اینکه حضرت تسلیم خواسته‌های مامون شود، گزینه سومی که امام رضا(ع) در مقابل مامون می‌توانستند اجرا کنند کناره گیری از سیاست بود. گزینه چهارمی که امام در مقابل مامون و اصرارهای او برای حضور در حکومت پیش رو داشت این بود که در اجتماع حضور فعالی داشته باشند. با توجه به زندگینامه و شواهد تاریخی امام رضا گزینه چهارم را انتخاب کردند. چرا؟ و در این مسیر چه موفقیت‌هایی کسب کردند؟

حضرت در عین اینکه اجازه نداد مامون با استفاده از حضور ایشان در دستگاه حاکم، بهره برداری سیاسی کند، اما از ان سو حضرت با قرار گرفتن در ولایتعهدی مقداری دستشان بازتر شد و برای پاره‌ای از انچه دلشان می‌خواست انجام دهند فضای مناسب تری پیدا کردند. همچنین منصب ولایتعهدی مقداری زمینه ارتباط وسیع تر، هم با علویان و هم با غیر علویان را فراهم کرد، یعنی اگر حضرت ولایتعهدی را نمی‌پذیرفت بر فرض اینکه حضرت اصلا جانشان هم به خطر نمی‌افتد و برای پذیرش ولایتعهدی احساس نمی‌کرد که جانش در خطر است و تهدید نمی‌شد، اما همین که این ولایتعهدی یک ظرفیتی ایجاد می‌کند برای حضرت و زمینه ارتباط فراوان تر و بیشتری را برای حضرت با بدنه اجتماعی ایجاد می‌کند این خودش می‌شود یک محرک و مجوز و عامل مشروعیت بخش برای قرار گرفتن حضرت در این موقعیت.

حضرت وقتی در این موقعیت قرار می‌گیرد، قلمرو روابط حضرت هم با طیف‌های مختلف فراوان می‌شود به عبارت دیگر از نظر کمی و کیفی رابطه حضرت با بدنه اجتماعی بیشتر می‌شود. از نظر کیفی یعنی اینکه حضرت شاید اگر ولایتعهدی را نمی‌پذیرفت تنها ارتباطی که با بدنه اجتماعی می‌توانست داشته باشد حداکثر با شیعیان و یاران و اصحاب بود، اما وقتی حضرت در این موقعیت قرار می‌گیرد یک زمینه‌ای فراهم می‌شود که زمینه ارتباط حضرت با پاره‌ای از دگراندیشان دینی و سیاسی، فراهم می‌شود تا بسیاری از انچه مدنظر هست به اینها منتقل کند.

مرزهای مشترک فلسفه اصول با فلسفه فقه، مانع از تفکیک این دو علم نیستاینکه امام به امام گفت وگو مشهور شده اصلا ظرفیت این نکته را ولایتعهدی برای حضرت ایجاد می‌کند. یعنی ولایتعهدی این ظرفیت را برای امام ایجاد می‌کند که امام به امام گفت وگو مشهور شود چون حضرت در قالب گفت وگو هم با علویان و هم با دیگران چه مخالفان دینی و مذهبی و چه مخالفان سیاسی، تلاش می‌کند که با انها باب گفت وگو را باز کند و نشان دهد که در قالب گفت وگو می‌توان بسیاری از نکات و اموزه‌ها و اندیشه‌ها را متنقل کرد که این اتفاق، اتفاق خوبی بود. یعنی ولایتعهدی این ظرفیت و زمینه را برای حضرت ایجاد کرد که اگر حضرت این ولایتعهدی را نمی‌پذیرفت چه بسا این فضا برای ایشان فراهم نمی‌شد.

 

منبع : سایت حوزه نت

  • محمدرضا دهایی

 

مامون با پیشنهاد ولایتعهدی به امام رضا(ع) به دنبال کنترل شورش و اعتراض علویان بود

نکته دیگر اینکه مامون از این طریق می‌خواست همراهی بیشتر علویان را داشته باشد و گمان می‌کرد که با تزریق امام به بدنه قدرت می‌تواند اولا مانع برخی از نارضایتی‌ها و شورش‌هایی که ان دوره بود، شود. ثانیا همراهی علویان و شیعیان را بیشتر با خود داشته باشد که اتفاقا برخلاف انچه در برخی از منابع است به گمان بنده حداقل در این بخش به اجمال می‌توان گفت که به هر حال یک توفیق‌هایی هم شاید در ان دوره خاص نصیب مامون و دیگران شد گرچه نتوانست مانع همه اعتراض‌ها و شورش‌های علویان شود، ولی به تعبیر امروزی‌ها مقداری اعتراضات و مواجهات علنی علویان کاهش یافت.

امام (ع) پس از تهدیدهای مامون چاره‌ای جز پذیرش ولایتعهدی نداشت و به اکراه ولایت عهدی را پذیرفت اما چرا در همان اغاز پذیرش به مامون شرط کرد که هرگز در امور ملک و مملکت مصدر امری نباشد و در هیچ یک از امور دستگاه خلافت، همچون عزل و نصب حکام و قضا و فتوا، دخالتی نداشته باشد، ایشان با به دست گرفتن این امور می‌توانست به فضا تسلط بیشتری داشته باشد.

شفیعی: پیش از اینکه پاسخ این سوال را دهم باید شما را توجه بدهم به این نکته که حتی اگر نگاه شیعی به امام رضا(ع) نداشته باشیم و نپذیریم که این بزرگان در فهم مباحث پیرامونی خود و در دریافت شرایط عصر خود بهترین انسان‌ها هستند، ولی حداقل بپذیریم که امام رضا مانند بسیاری از عالمان عصر خود تحلیل و درک و دریافت دقیقی از سیستم حکومتی عباسیان داشت، به عبارت دیگر ما وقتی به رفتار امام رضا(ع) هم قبل از ولایتعهدی و هم پس از ولایتعهدی توجه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که ان حضرت به هر حال یک تحلیل واقع بینانه‌ای از عصر خود داشتند، اگر ما این نکته را بپذیریم که حضرت مانند بسیاری از عالمان عصر خود توان و قدرت تحلیل درست جریانات سیاسی پیرامون خود را داشته است، پیشنهاد حضرت ان زمان برای ما معنای روشن تری پیدا می‌کند یعنی حضرت با توجه به تحلیلی که از داده‌ها دریافت و درک می‌کرد از رفتار حکومت و انچه که در قدرت معاصر خود داشت رد و بدل می‌شد، وقتی حضرت اینها را کنار هم می‌گذارد، متوجه می‌شود که این پیشنهاد یک پیشنهادی است که اگر هم جدی باشد و اگر هم برای حضرت صدمات جانی نداشته باشد، اما حداقل این است که جامعه را دچار یک بحران دوگانه‌ای می‌کند به جهت اینکه روشن است که حضرت نمی‌توانست همراه و همسو با این حکومت باشد، نمی‌توانست با ان تصمیمات و برنامه‌هایی که حکومت داشت، همگام باشد. قاعدتا امام رضا(ع) به یک تعارض درون حکومتی با دستگاه عباسی می‌رسید و این بیش از انکه به نفع حضرت باشد به ضرر حضرت و جامعه اسلامی بود. به گمان من حضرت در نپذیرفتن ولایتعهدی علاوه بر نکات دیگری که عرض کردم، شاید بتوان گفت که یک دغدغه جدی که امام رضا(ع) داشت این بود که نمی‌خواست جامعه اسلامی از درون دچار یک تعارض، درگیری و تنش‌هایی شود چرا که روشن است سبک اندیشه، رفتار سیاسی و ارمان‌ها و ایده‌های فکری حضرت هیچ سنخیتی با رفتار و سبک سیاسی و ایده‌ها و رفتارهای حاکمان عباسی ندارد. قاعدتا اگر حضرت بدون این شروط وارد می‌شد و اعمال نظر در عزل و نصب‌ها و مدیریت و قضاوت می‌کرد، حتما دیری نمی‌پایید که سیستم حکومتی دچار یک تعارض و تناقض می‌شد و به گمان من امام رضا(ع) داوری داشتند که این تعارض به نفع علویان و حضرت نیست. یعنی پارادوکسی بین شکل مدیریت حضرت و شکل مدیریتی مامون و دستگاه عباسی اتفاق می‌افتاد و تحلیل حضرت این بود که اگر بپذیرد و این تعارض پیش بیاید این تعارض یقینا به نفع علویان، امام رضا(ع) و تشیع نیست لذا حضرت حاضر نشد این ریسک را کند و بگوید که حداقل دستگاه حکومت به هم بخورد با علم به اینکه یا با احتمال جدی که می‌دادند این به هم خوردن دستگاه و به هم ریختگی اوضاع در دراز مدت به نفع امام و علویان نیست. من گمان می‌کنم که این تحلیل شاید یک تحلیل قابل توجهی باشد.

 

منبع : سایت حوزه نت

  • محمدرضا دهایی

 

امام رضا(ع) با سبک سیاسی خود مانع قدسیت بخشی به حکومت حاکم شد

طرح مسیله خلافت و ولایتعهدی امام رضا علیه السلام از سوی مامون ناشی از وضعیت و شرایط سیاسی موجود بود؛ شرایطی که در ان بحران مشروعیت خلفای عباسی، ظهور قیام‌های علوی، گسترش تشیع و تلاش‌های علمی و سیاسی امام رضا علیه السلام به عنوان عواملی اساسی، نقش فراوانی در طرح ان داشتند. هدف مامون از ایجاد این جریان چه بود؟ چرا مامون بعد از شکست قیام‌های علوی امام رضا علیه السلام را به مرو برد؟

این موضوع مویدی است بر یک نگاهی که قدرت طلبان از جمله در دوران عباسیان، دنبال این نکته بودند که اولا بتوانند تقدس قدرت را یا نگاه قدسی به قدرت را در اذهان شهروندان و معاصران خود جا بیندازند لذا از هر ابزار و حربه و نکته‌ای که می‌توانستند، استفاده می‌کردند، گمان من بر این است که انچه در این واقعه اتفاق می‌افتد و بحث ولایتعهدی مطرح می‌شود یک حربه و ابزار یا شکل دیگری است از القای قدسیت قدرت به بدنه اجتماعی، وگرنه وقتی پیشنهاد ولایتعهدی به امام رضا(ع) می‌شود، (که البته با توجه به روحیه و روشی که روشن است، قدرتی هم نیست) امام این ولایتعهدی را مشروط می‌پذیرد و شروط امام رضا(ع) شروطی است که در واقع می‌خواهد مانع جنبه قدسیت بخشیدن به حکومت مامون شود چون ورود امام به عزل و نصب افراد، ورود امام به مدیریت سیاسی و اجتماعی حتما در ذهن حداقل شیعیان عصر امام رضا(ع) القا کننده قدسیه به قدرت است، ولی وقتی امام ان شرایط را می‌گذرد و این ولایتعهدی را مشروط می‌پذیرد، می‌خواهد مانع شود از اینکه این حربه کارساز شود و جلوی این سوء استفاده را بگیرد که به هر حال مامون با تزریق ایشان به قدرت خود، این نکته را القا نکند که حکومت و قدرتی که ما داشتیم یک قدرت مقدسی است و همانگونه که عرض کردم در واقع قدرت مطلق هم کماکان در دست مامون باقی می‌ماند. وقتی حضرت پذیرش ولایتعهدی را مشروط اعلام می‌کند مامون مخالفتی نمی‌کند چون هم اطلاق و تمرکز قدرت برای انها مهم بوده و هم قدسیت و تمرکز قدرت را که انها حاضر نبودند به غیر دهند، حضرت هم چون متوجه این امر است که پیشنهاد ولایتعهدی برای توزیع و تقسیم قدرت نیست بلکه برای قدسیت بخشیدن به قدرت است، مشروط ولایتعهدی را می‌پذیرد. من فکر می‌کنم یکی از نکات شاید این باشد که مامون می‌خواستند از این طریق قدرت خود را یک قدرت مقدس جلو دهد.

 

منبع : سایت حوزه نت

  • محمدرضا دهایی

 

میان مردم و نهاد روحانیت زبان مشترکی وجود ندارد. شناسایی اندیشه و سیره سیاسی هر فرد، علاوه بر انکه نمایانگر باورها و نقش افرینی انها در تعیین رفتار سیاسی است، نشانگر درک درست وی از ساختار سیاسی جامعه نیز هست. اهمیت این موضوع، زمانی دوچندان است که یک شخص با توجه به جایگاه علمی، معنوی و اجتماعی، و جریان‌های فکری و سیاسی عصر خویش، به تحلیل ساختار سیاسی پرداخته و متناسب با ان با تکیه بر اصول اعتقادی خویش، به ارایه رفتار متناسب با وضعیت سیاسی بپردازد. امام رضا(ع) با توجه به وضعیت ویژه حاکمیت بنی عباس و تلاش انان در کنترل رفتار سیاسی شیعیان و ایمه اطهار(ع) سلوک سیاسی را پیش گرفت که نتایج مثبت بی شماری داشت.

سبک و سلوک سیاسی امام رضا(ع) در دوران خود و نحوه مواجه هوشمندانه حضرت با دستگاه حاکم، قابل بررسی و مطالعه است. امام رضا(ع) به معادلات جامعه خویش اگاه بود و با شروطی ولایتعهدی را پذیرفت و گام بزرگی برای حفظ جان انسان‌ها و گریز از قدسیت قدرت حاکم برداشت و موفقیت‌های بسیار به دست اورد؛ امروز هم حاکمان باید در سیاستگذاری و برنامه ریزی‌هایشان درکشان را از واقعیت‌های پیرامونی و معادلات جهان و درون کشور یک معادلات معقول تر و منطقی تر کنند. چرا ما در پاره‌ای از موارد مانند روابط شهروندان با حکومت یا شهروندان با نهاد روحانیت دچار مشکل هستیم؟ یک عامل مهم همین است که ما درکمان را از وضع پیرامونی تصحیح نکردیم. تلاش نکردیم واقعیت‌های پیرامونی را به رسمت بشناسیم چون این اتفاق نیفتاده اکنون زبان مشترکی نداریم. متن گفت وگوی با حجت‌الاسلام والمسلمین شفیعی را می‌خوانید:

اندیشه سیاسی بر پایه وضعیت سیاسی و اجتماعی و تاریخی هر عصر بروز و ظهور می‌کند بنابراین برای شناخت سیره سیاسی امام رضا لازم است این وضعیت و سپس موضع گیری‌ها مورد بررسی قرار گیرد. براساس تاریخی فضای سیاسی حاکم در زمان امام رضا به چه صورت بود؟ حضرت در فضایی با خفقان سیاسی حضور داشتند یا ازاد اندیشی و ازادی بیان وجود داشت؟

برهه خاصی که امام رضا(ع) زندگی می‌کردند با انچه در دوران امویان بود، تفاوت جدی از جهت وجود یا عدم وجود ازادی در جامعه اسلامی وجود نداشت. به عبارت دیگر همان استبداد و تنگ نظری‌هایی که در دوران امویان بود، با تفاوت‌هایی به دوران عباسیان منتقل شد بدین معنا که در هر دو سلسله حکومت یعنی هم در حکومت امویان و هم در حکومت عباسیان، به گمان بنده با یک اصل، قاعده و نقطه مشترک مواجه هستیم و ان اولا تمرکز قدرت مطلق در دست یک سلسله یا یک فرد و طبقه خاص بود و از سوی دیگر علاوه بر تمرکز قدرت، تقدس قدرت وجود داشت. تقدس و تمرکز قدرت هر دو با هم در دوران امویان شکل می‌گیرد و عینا همین قاعده و اصل و نکته به دوران عباسیان منتقل می‌شود و در دوران عباسیان هم با همین دو نکته مواجه می‌شوید لذا ازاداندیشان یا به تعبیر امروزی‌ها دگراندیشان یا کسانی که اصحاب اندیشه و تفکر هستند در هر دو قدرت معضلات و چالش‌ها و مشکلاتشان به گمان من واحد هست یعنی هیچ تغییر جدی اتفاق نمی‌افتد

 

منبع : سایت حوزه نت

  • محمدرضا دهایی

  • ۰ نظر
  • ۲۴ خرداد ۰۰ ، ۱۸:۰۰
  • محمدرضا دهایی

مشارکت

  • ۰ نظر
  • ۲۱ خرداد ۰۰ ، ۰۰:۴۰
  • محمدرضا دهایی

شاخص

  • ۰ نظر
  • ۱۲ خرداد ۰۰ ، ۱۸:۰۰
  • محمدرضا دهایی

6666666

  • ۰ نظر
  • ۱۱ خرداد ۰۰ ، ۱۵:۰۰
  • محمدرضا دهایی

5555555

  • ۱ نظر
  • ۱۰ خرداد ۰۰ ، ۱۳:۵۲
  • محمدرضا دهایی

شاخص 4

  • ۱ نظر
  • ۰۷ خرداد ۰۰ ، ۱۱:۱۰
  • محمدرضا دهایی

شاخصه 3

  • ۱ نظر
  • ۰۶ خرداد ۰۰ ، ۱۰:۰۶
  • محمدرضا دهایی

اصلح 2

  • ۰ نظر
  • ۰۲ خرداد ۰۰ ، ۱۸:۰۰
  • محمدرضا دهایی

اصلح

  • ۰ نظر
  • ۰۱ خرداد ۰۰ ، ۲۲:۴۴
  • محمدرضا دهایی

تکنیک 2

  • ۰ نظر
  • ۳۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۸:۱۱
  • محمدرضا دهایی

تکنیک 2

  • ۰ نظر
  • ۳۰ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۰:۰۶
  • محمدرضا دهایی

انتخابات

  • ۰ نظر
  • ۲۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۱:۲۹
  • محمدرضا دهایی

 

امامت درس رسمی حوزه شود

اراکی با اشاره به نقش ما در این زمینه گفت: مسئله ولایت باید تبیین شود؛ در حوزه باید بحث ولایت و امامت به عنوان درس رسمی و اساسی در مقاطع مختلف مطرح شود؛ ابتدا باید در خود حوزه این کار را جا بیندازیم؛ اینکه امام علی درب خیبر را کند خودشان فرمودند که این قدرت الهی بود و نه جسمانی؛ پیامبر فرمود برو و این کار را بکن و او چشم گفت و درب کنده شد؛ آن هم دری که ۲۲ انسان قوی باید آن را تکان می دادند.

وی با اشاره به وعده خدا برای تشکیل حکومت حق تاکید کرد: اگر اطاعت باشد وعده خدا هم قطعی است؛ در قرآن دو وعده به بشر داده شده یکی دنیوی و دیگری اخروی که اخروی همان بهشت است و وعده دیگر دنیوی است و آن فتح و پیروزی برای صادقین است و مقدمه این فتح، اطاعت از خدا و پیامبر و امام داست.

اراکی با بیان اینکه فتح و انتظار هم دو نوع است بیان کرد: اهل کفر و نفاق منتطر پایان کار خود و خفت و خواری هستند و مومنان نیز در انتظار ظهور و تشکیل حکومت الهی هستند لذا تحکیم و تبیین حکومت حضرت ولی عصر(عج) مقدمه ظهور است و جامعه بشری باید این نظریه را بپذیرد از این رو تبیین این نظریه نیازمند حمایت رسانه ای و نظریه پردازی و علمی و نظامی و سیاسی و. . . است.

اراکی تاکید کرد: آماده سازی جامعه فکری مهم‎ترین مقدمه برای ظهور است ولی هنوز در جامعه فکری تشیع هم این نظریه به درستی تبیین نشده گرچه بعد از انقلاب پیشرفت های زیادی در این زمینه داشته ایم.

 

  • ۰ نظر
  • ۲۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۱:۲۸
  • محمدرضا دهایی

 

حاکمیت بالفعل ائمه(ع) در همه ادوار

اراکی با بیان اینکه«لولا الحجة لساخت الارض بأهلها»بیان کرد: ائمه(ع) در طول تاریخ به صورت بالفعل حاکمیت داشته اند ولو اینکه آنان را خانه نشین کرده باشند؛ امام زمان هم امروز حاکم بالفعل است؛ ما انسان و جامعه و حاکمیت رها نداریم ولو اینکه این حاکمیت در ظاهر باشد و یا علی الظاهر در غیبت باشد؛ این تصور که ائمه در دوره هایی دست به سیاست نزده اند تصور باطلی است و اینکه اکثریت به حاکمیت آنان تن نداده اند به معنای نداشتن حاکمیت نبوده است.

دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی اظهار کرد: غیبت، غیبت امامت نیست؛ غیبت امامت در فرهنگ دینی و شیعی نداریم و محال است امامت، غایب باشد یعنی محال است حکومت بالفعل جاری نباشد؛ امام زمان حاکم بالفعل است در هر دایره ای که این تمکن وجود داشته باشد اعمال حاکمیت می کند.

دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با بیان اینکه این همه دشمن با نیروی نظامی و اقتصادی و. . . به دنبال سرکوب تشیع بوده و هستند ادامه داد: امروز با همه ابزارهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و. . . گرفته به جنگ با شیعه آمده اند ولی چگونه است که این درخت همانند شجره طیبه دائما در حال گسترش است؛ همان طور که قرآن فرمود: «أَلَمْ تَرَ کیفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کلِمَةً طَیبَةً کشَجَرَةٍ طَیبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ؛ آیا ندیدی خدا چگونه مثل زده سخنی پاک که مانند درختی پاک است که ریشه اش استوار و شاخه اش در آسمان است (ابراهیم/۲۴).

وی تاکید کرد: مگر می شود گقت امام خمینی(ره) بدون حمایت امام زمان توانستند مردم را برای دفاع از دین و بیرون راندن طاغوت بسیج کنند، جنگ تحمیلی را هدایت و رهبری کنند و به این تصمیم گیری های به موقع برسند؛ مگر می شود گفت مقام معظم رهبری در پیچ و خم های حساس با اقتدار نظام را اداره و در برابر چالش ها این کشور را هدایت و رهبری کرده است و از حمایت امام زمان برخوردار نبوده است؛ آیا بدون نصر ولی عصر این مسائل ممکن است؟ البته معنای نصر این نیست که امام به در خانه کسی برود و بگوید من امام هستم و این کار را بکن و این کار را نکن بلکه این نصر به اذن الهی و به صورت مخفی است.

دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با اشاره به حمله داعش به عراق و تصرف بخش اعظمی از کربلا افزود: از آیت الله سیستانی نقل شده که وقتی داعش بیشتر شهرهای حرمین را گرفتند؛ وی دست به دعا برداشت و از امام زمان(عج) درخواست کرد که از ما کاری ساخته نیست و به دنبال آن ایشان فتوای جهاد دفاعی را صادر کرد و میلیون ها نفر اجابت کردند و این کار عظیم رخ داد؛ این کار به لحاظ مادی، خارق العاده بود و طبق موازین عادی قابل تفسیر نیست ولی اگر عنایت امام نبود این گونه با اقبال مردم مواجه نمی شد و عراق به دست داعش می افتاد.

وی تاکید کرد: امام زمان(عج) همین امروز هم حاکمیت خود را اعمال می کند که بستگی به پذیرش ما دارد؛ یکی از مهم ترین چالش های حکومت مهدوی این است که ما عقیده به حاکمیت بالفعل امام را برای مردم تبیین معقول و محسوس نکنیم؛ جایگاه مالکیت خدا که در سوره ناس بیان شده در فرهنگ امروز جامعه ما کجاست؟ امام به عنوان خلیفه خدا ظهور خواهد کرد و جامعه بشری باید تسلیم آن شود و از قرائن روایی استفاده می شود که قطعا جامعه بشری به این عقلانیت خواهد رسید که تن به حاکمیت الهی بدهد.

 

  • ۱ نظر
  • ۱۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۱:۵۹
  • محمدرضا دهایی

 

به گزارش ایکنا، ایت الله محسن اراکی، دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی امروز ۲۹ فروردین ماه، در مراسم افتتاحیه همایش بین المللی دکترین مهدویت در سالن قدس مجتمع اموزش عالی امام خمینی(ره) در قم با بیان اینکه بزرگ ترین حادثه اینده جهان قبل از قیامت، حادثه بزرگ ظهور دولت مهدوی است گفت:

این حادثه بزرگ دگرگونی همه جانبه در جامعه بشر به وجود خواهد اورد؛ اگر تعبیر کنیم که تمدن کنونی انسان را وارونه کرده که تعبیر درست و قابل اثبات منطقی هم هست لذا بزرگ‌ترین چالش دولت مهدوی این تمدن وارونه ساز انسان هاست.

وی با بیان اینکه تمدن کنونی بشر، او را به سمت انحطاط اخلاقی و اجتماعی و سیاسی سوق داده است، افزود: بنابراین کسانی که دغدغه مهدوی دارند باید در عرصه فکری و اندیشه ای به نقد جدی این تمدن وارونه بپردازند و این تمدن را برای بشریت تبیین و اسیب های ان را بر زندگی مردم کنونی بیان کنند؛ زیرا این تمدن روابط بشر را به روابطی خصمانه تبدیل کرده است.

جایگزینی رابطه خصمانه به جای محبت امیز

دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با بیان اینکه تمدن غرب رابطه میان انسان و طبیعت، انسان با انسان و رابطه انسان با خدا را خصمانه و ستیزه گرانه کرده است، اظهارکرد: این موارد از مهم‌ترین تفاوت های تمدن اسلامی با تمدن غرب است؛ البته این حرف ما، شعار نیست بلکه محسوس و مشهود است و نشانه ان برای همه قابل مشاهده است.

اراکی با بیان اینکه گاهی برخی افراد از تعبیر (خشم طبیعت) استفاده می کنند که برگرفته از تمدن غربی است، افزود: در تمدن غربی، رابطه طبیعت و انسان بهم ریخته و وقتی حادثه ای رخ دهد ان را خشم طبیعت می دانند در حالی که در تمدن اسلامی رابطه میان انسان و طبیعت و انسان با انسان رابطه ای هماهنگ است؛ همان طور که قران کریم فرمود: (هو الذی جعل لکم الارض ذلولا فامشوا فی مناکبها وکلوا من رزقه والیه النشور؛ اوست کسی که زمین را برای شما رام گردانید پس در فراخنای ان رهسپار شوید و از روزی [خدا] بخورید و رستاخیز به سوی اوست (۱۵))(ملک/۱۵).

دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با بیان اینکه ستیز انسان ها با انسان های دیگر همچنین با طبیعت محصول تمدن غرب است، بیان کرد: بشر به ستیز با نظام حاکم بر جهان پرداخته است؛ خداوند جهان را منظم و در خدمت انسان تقدیم کرده و به او فرموده(والی مدین اخاهم شعیبا قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره قد جاءتکم بینه من ربکم فاوفوا الکیل والمیزان ولا تبخسوا الناس اشیاءهم ولا تفسدوا فی الارض بعد اصلاحها ذلکم خیر لکم ان کنتم مومنین؛ و به سوی [مردم] مدین برادرشان شعیب را [فرستادیم] گفت ای قوم من خدا را بپرستید که برای شما هیچ معبودی جز او نیست در حقیقت شما را از جانب پروردگارتان برهانی روشن امده است پس پیمانه و ترازو را تمام نهید و اموال مردم را کم مدهید و در زمین پس از اصلاح ان فساد مکنید این [رهنمودها] اگر مومنید برای شما بهتر است (اعراف/ ۸۵).

دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با بیان اینکه پس اصل حاکم بر جهان نظام صالح و هماهنگی است ولی بشر این نظام را بر هم ریخته و فساد ایجاد کرده است اظهار کرد: بزرگ‌ترین رکن ستیزجویانه این فساد که نماد بارز ان در تمدن غرب است، پشت پا زدن به نظام ولایتی است؛ در حالی که اساسی ترین مسیله تمدنی معاصر ما حاکمیت ولایت امام زمان است.

وی با بیان اینکه چرا غرب چشم خود را بر حضور خداوند می بندد و او را از حاکمیت عزل می کند؟ افزود: اساس تمدن غربی دوری خدا از حاکمیت جهان است و اگر نظریه امامت و ولایت و حاکمیت خدا وارد زندگی بشر شود ان وقت خواهیم دید که چه اتفاقی در عالم می افتد.

 

منبع : سایت حوزه نت

  • ۱ نظر
  • ۱۰ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۱:۳۳
  • محمدرضا دهایی

 

در این میان هستند روایاتی که مکان خاصی را برای زندگی و اقامت حضرت بقیه الله الاعظم(عج) ذکر نکرده و به آمد و شد ایشان در بین مردم به صورت ناشناس اشاره دارند؛ «چگونه این مردم، این موضوع را انکار می کنند که خداوند با حجتش همان گونه رفتار می کند که با یوسف رفتار کرد؟ همچنین چگونه انکار می کنند که صاحب مظلوم شما همان که از حقش محروم شده و صاحب این امر [حکومت] است در میان ایشان رفت و آمد می کند، در بازارهایشان راه می رود و بر فرش های آنها قدم می نهد، ولی او را نمی شناسند، تا زمانی که خداوند به او اجازه دهد که خودش را معرفی کند، چنان که به یوسف اجازه داد، آن زمان که برادرانش از او پرسیدند: «آیا تو یوسف هستی؟» پاسخ دهد که «آری، من یوسف هستم».5

بنابر آنچه بیان شد احتمال های متعددی برای محل اقامت و زندگی امام زمان(عج) وجود دارد که به دلیل بودن ایشان در پس پرده غیبت جز خدای متعال کسی از آن اطلاع ندارد، و با ظهور و تشکیل دولت کریمه ایشان است که محل حکومت و سکونت ایشان مشخص شده و کنجکاوی هایی همچون دانستن محل سکونت حضرت(ع) نیز زنگ می بازد لذا می توانیم با اصلاح رفتار خود زمینه ظهور آن مصلح نجات بخش را فراهم کنیم.

 

منبع : سایت تبیان

منبع: خبرگزاری شبستان

 

5-ر.ک: کتاب الغیبت (نعمانی)، ص 315؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 306، ح 80؛ ص 307، ح 81.


برگرفته از دانشنامه امام مهدی(عج)

  • ۰ نظر
  • ۰۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۰۰
  • محمدرضا دهایی

 

علاوه بر این، حضرت مهدی(عج) در توقیعی شریف به شیخ مفید چنین فرموده اند: «ما براساس آنچه خدای تعالی برای ما و شیعیان مؤمن مان مصلحت دیده، تا زمانی که دولت دنیا از آن فاسقان است، در سرزمین های دوردستی که از جایگاه ستمگران دور است، سکنا گزیده ایم، ولی از آنچه بر شما می گذرد، آگاهیم و هیچ یک از اخبار شما بر ما پوشیده نمی ماند».2

البته در برخی از روایات به مکان های مشخص به عنوان اقامتگاه حضرت مهدی(عج) در عصر غیبت اشاره شده، مدینه النبی(ص) ازجمله این مکان ها است که در برخی از روایات به عنوان محل زندگی امام مهدی(عج) از آن یاد شده است، چنان امام باقر(ع) در روایتی فرمودند: «صاحب این امر ناگزیر از کناره گیری است و او در [زمان] کناره گیری خود ناگزیر از [داشتن] نیرو و توانی است. او با وجود آن سی نفر هیچ هراسی ندارد. چه خوب جایگاهی است [مدینه] طیبه.»3

 

علاوه بر این، هستند روایاتی که «کوه رضوی» را اقامتگاه حضرت حجت(عج) می دانند؛ عبدالاعلی مولی آل سام می گوید: به همراه ابی عبدالله [امام صادق](ع) [از مدینه] خارج شدیم، زمانی که به روحاء [در اطراف مدینه] رسیدیم، آن حضرت(ع) دقایقی نگاهش را به کوهی که در آن منطقه بود، دوخت و آنگاه فرمود: «این کوه را می بینی؟ این کوه «رضوی» نام دارد و از کوه های فارس است. چون ما را دوست داشت، خداوند آن را به سوی ما منتقل کرد. در آن، همه درخت های میوه دار وجود دارد و در دو مرحله پناهگاهی خوب برای خائف [امام زمان] است. آگاه باش که برای صاحب این امر دو غیبت است که یکی از آنها کوتاه و دیگری بلند است».4

 

منبع : سایت تبیان

منبع : خبرگزاری شبستان

 

2- الاحتجاج، ج 2، ص 599؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 176.
3-الکافی، ج 1، ص 340؛ کتاب الغیبت (شیخ طوسی)، ص 102؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 153، ح 6.
4- الکافی، ج 1، ص 328، ح 2؛ کتاب الغیبت (شیخ طوسی)، ص 139؛ بحارالأنوار، ج 51، ص 161، ح 11.

 

برگرفته از دانشنامه امام مهدی(عج)

  • ۰ نظر
  • ۰۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۶:۰۰
  • محمدرضا دهایی

 

روایات اهل بیت علیهم اسلام اقوال مختلفی را برای سکونتگاه امام مهدی(عج) در عصر غیبت معرفی کرده اند، برخی به مکان های دوردست اشاره دارند و برخی دیگر از شهرها و مکان های خاص یاد کرده اند.


غیبت امام عصر(عج) و عدم علم نسبت به کیفیت و محل زندگی آن حضرت(عج) همواره محل سوالات بسیار بوده است؛ از جمله سوالاتی که در این باره وجود دارد و بسیاری علاقمند به دانستن آن هستند، محل زندگی حضرت مهدی(عج) در عصر غیبت است.

لذا دانستن اینکه آن امام غایب از نظر(عج) با آن همه لطف و محبتی که در حق ما دارد کجا زندگی می کند و اساساً ما را راه به آنجا هست یا نه؟، مورد بحث بوده و است. که در این نوشتار نیز کوشیده ایم به اجمال برخی از اقوال در این باره را مرور کنیم:
مرور بر برخی از روایات نشان می دهد که آنها مکان خاصی را برای اقامت و زندگی حضرت حجت(عج) بیان نکرده اند و اقامتگاه ایشان را کوه ها، بیابان ها و جاهایی معرفی می کنند که کسی آنها را نمی شناسد، چنان که امام عصر(عج) خود به علی بن مهزیار فرمودند: «ای پسر مهزیار! پدرم ابو محمد از من پیمان گرفت که هرگز با قومی که خداوند بر آنها خشم گرفته، آنها را لعنت کرده، برای آنها در دنیا و آخرت، بیچارگی رقم خورده و عذابی دردناک در انتظار آنان است، هم نشین نباشم و به من دستور داد که برای اقامت، کوه های سخت و سرزمین های خشک و دور دست را برگزینم».1

 

منبع : سایت تبیان

منبع : خبرگزاری شبستان

 

1-کتاب الغیبت (شیخ طوسی)، ص 161.

 

برگرفته از دانشنامه امام مهدی(عج)

  • ۰ نظر
  • ۰۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۵:۵۱
  • محمدرضا دهایی

 

نکته چهارم: نکته بسیار مهمی که در مباحث حدیث شناسی و درایت الحدیث، به خصوص در حوزه مهدویت باید مورد توجه قرار گیرد این است که، ما نباید به منظومه احادیث اسلامی به گونه جزیره ای نگاه کنیم؛ چرا که این رویکرد غلط موجب می شود ما از فهم دقیق معارف اسلامی محروم بمانیم، دیدن یک حدیث و رها کردن احادیث فراوان دیگر، برداشت سطحی از روایات را برای افراد به دنبال خواهد داشت، هر چند ما در احادیث امام مهدی شناسی (علیه السلام) با احادیثی مواجه می شویم که بیان گرد آوردن «امری جدید» است، ولی باید این احادیث را در کنار احادیث دیگر مشاهده کنیم، احادیثی که گویای این است که امام مهدی (علیه السلام) اقامه کننده سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) است و امری که ایشان اقامه می کنند در واقع همان سنت و شریعت نبوی است نه شریعتی جدید، کتابی که او معارف آن را تبیین خواهد کرد، همان کتاب قرآن موجود در جامعه اسلامی است نه کتاب جدید دیگری. [6] تنها فرقی که در امر امام مهدی وجود دارد این است که ایشان آیین نبوی را بدون هیچ تحریف و تغییری برای امت بیان می کنند.

سخن آخر

خلاصه کلام اینکه امام مهدی (عجله الله تعالی فرجه) هیچ گاه کتاب جدیدی غیر از قرآن موجود را نخواهد آورد، ایشان هیچ گاه شریعتی غیر از شریعت ناب نبوی، که به دور از هر گونه تحریف و بدعت است را تبلیغ نخواهد کرد. در واقع امام مهدی (علیه السلام) مبلغ و مروج سنت ناب محمدی است، سنت وحیانی که بسیاری از مباحث اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی آن در جامعه اسلامی به دست فراموشی سپرده شده است

 

منبع : سایت تبیان

 

[6]. کمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص411، ح6. «جناب صدوق در کتاب خود نقل می کند: جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله و علیه وآله: الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِی وَ سُنَّتُهُ سُنَّتِی یُقِیمُ النَّاسَ عَلَى مِلَّتِی وَ شَرِیعَتِی وَ یَدْعُوهُمْ إِلَى کِتَابِ رَبِّی؛ قائم از فرزندانم است؛ رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) فرمود قائم از فرزندانم نامش نام من است و کنیه ‏اش کنیه من است و شمائلش شمائل من است و روشش روش من است مردم را بر ملت و شریعت من وادارد به کتاب پروردگارم عزوجل دعوت کند.»

  • ۰ نظر
  • ۲۹ فروردين ۰۰ ، ۱۸:۰۰
  • محمدرضا دهایی

 

 

نکته دوم: در صدر اسلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) دو ثقل مهم را برای هدایت و سعادت جامعه اسلامی به یادگار گذاشت، یکی کتاب آسمانی و دیگر اهل بیت (علیهم السلام) خود، این مطلبی است که حتی علمای اهل سنت در کتب روایی خود به آن اذعان داشته و آن را در کتب خود ثبت و ضبط کرده اند.[4]، این در حالی است که بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام عده ای از صحابه به بهانه «کافی بودن کتاب آسمانی» جامعه اسلامی را از برکات وجودی خاندان عصمت و طهارت محروم کردند.[5]

 

نکته سوم: با کنار گذاشتن مرجعیت دینی اهل بیت (علیهم السلام) جامعه اسلامی از بسیاری از معارف و آموزه های اسلامی محروم ماند، به طوری که پس از قرن ها برخی از آنها به این باور رسیده اند که آن معارف جز دین نبوده و به تبع لزومی برای پیروی و انجام آن معارف در دین نیست، با این کار نه تنها معارف اصیل اسلامی به دست فراموشی سپرده شد، بلکه بدعت هایی در این آیین شکل گرفت.

 

ما نباید به منظومه احادیث اسلامی به گونه جزیره ای نگاه کنیم؛ چرا که این رویکرد غلط موجب می شود ما از فهم دقیق معارف اسلامی محروم بمانیم، دیدن یک حدیث و رها کردن احادیث فراوان دیگر، برداشت سطحی از روایات را برای افراد به دنبال خواهد داشت، هر چند ما در احادیث امام مهدی شناسی (علیه السلام) با احادیثی مواجه می شویم که بیان گرد آوردن «امری جدید» است، ولی باید این احادیث را در کنار احادیث دیگر مشاهده کنیم، احادیثی که گویای این است که امام مهدی (علیه السلام) اقامه کننده سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) است و امری که ایشان اقامه می کنند در واقع همان سنت و شریعت نبوی است نه شریعتی جدید، کتابی که او معارف آن را تبیین خواهد کرد، همان کتاب قرآن موجود در جامعه اسلامی است نه کتاب جدید دیگری.

 

منبع : سایت تبیان

 

[4]. نسائی، السنن الکبری، ح ۸۱۴۸.
[5]. ر.ک: ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۹. «پس از رحلت پیامبر،‌ خلفاء کتابت حدیث را ممنوع کردند. ابوبکر علت این منع را اختلاف راویان و به تبع آن اختلاف بین مردم اعلام کرد و تمسک به قرآن را برای شناخت حلال و حرام و دستورات دینی کافی دانست.»

  • ۰ نظر
  • ۲۸ فروردين ۰۰ ، ۱۷:۳۰
  • محمدرضا دهایی

 

با درنگ در برخی احادیث مهدویت با روایاتی مواجه می شویم که در آنها این چنین بیان شده است که هرگاه امام مهدی(عجله الله تعالی فرجه) ظهور نماید، گویی آیین و دین جدیدی خواهد آورده![1] در این نوشتار به بررسی و جواب این تفکر خواهیم پرداخت.
برای پاسخگویی به سؤال مورد نظر درنگ در نکاتی که ارائه خواهیم داد بسیار اهمیت دارد.


نکته اول:  اگر با دید محققانه و منصفانه به تاریخ صدر اسلام نگریسته شود، و در محتوا و آیین وحیانی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) مبلغ و مروج آن بود خوب تأمل شود، اقرار خواهیم داشت، بخش مهمی از رسالت نبوی (مرجعیت دینی اهل بیت (علیهم السلام)) که به نوعی تکمیل کننده آیین آسمانی پیامبر بود،[2] در اثر زیاده خواهی عده ای خواص به دست فراموشی سپرده شد، این در حالی است که اهمیت و جایگاه ولایت امری و مرجعیت دینی اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) از چنان اهمیتی برخوردار است که باری تعالی به پیامبر خود می فرماید: اگر در ابلاغ این امر کوتاهی کنی و حقیقت آن را برای مردم تبیین و روشن نکنی گویی رسالت خود را به اتمام نرسانده ای. «اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملًا (به مردم) برسان! و اگر نکنى، رسالت او را انجام نداده ‏اى.» [3]

 

منبع : سایت تبیان

 

[1]. الغیبة (للنعمانی)، ص233. «...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُومُ الْقَائِمُ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ وَ کِتَابٍ جَدِیدٍ وَ قَضَاءٍ جَدِی؛ ..ابى بصیر که گفت: ابو جعفر (امام باقر) علیه السّلام فرمود: امام قائم که قیام کند امرى نو و کتابى نو و قضاوتى نو خواهد داشت...»
[2]. سوره مائده، آیه 3: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینا»
[3]. مائده، 67.

  • ۰ نظر
  • ۲۷ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۳۶
  • محمدرضا دهایی

 

جامعه سازی کمّی و کیفی در اولویت شتاب به سوی ظهور

 

به نظر می رسد نزدیکی قلب های مردم جهان به حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه مهمترین رکن زمینه سازی برای ظهور است. آمادگی و رغبت عموم مردم در جهان و ارتباط معنوی و محکم امت اسلامی به شکل ویژه، مهمترین گونه آمادگی و مهیا ساختن بستر ظهور به شمار می رود؛ چیزی که در بیانات رهبر معظم انقلاب نیز مشاهده می شود که: «نزدیک‌شدن به امام زمان(عج)، نه نزدیک‌شدن مکانی است و نه نزدیک‌شدن زمانی. شما که می‌‏خواهید به ظهور امام زمان نزدیک بشوید، ظهور امام زمان(عج) یک تاریخ معیّنی ندارد که صد سال دیگر مثلاً یا پنجاه سال دیگر… ؛ از لحاظ مکان هم نیست که ما بگوییم: ما از این‏جا حرکت می‌‏کنیم به طرف مثلاً شرق یا غرب عالم یا شمال یا جنوب عالم، تا ببینیم که ولی‏عصر(عج) کجا است و به او برسیم. نزدیک‌شدن ما به امام زمان(عج) یک نزدیک‌شدن معنوی است؛ یعنی شما در هر زمانی تا پنج سال دیگر، تا ده سال دیگر، تا صد سال دیگر که بتوانید کیفیت و کمیت جامعه اسلامی را افزایش بدهید، امام زمان(عج) ظهور خواهد کرد... و هر چه بتوانید از لحاظ کمیّت و مقدار، تعداد مسلمانان مؤمن و مخلص را افزایش بدهید، باز به امام زمان و زمان ظهور ولی‌عصرعجّل الله تعالی فرجه الشریف نزدیک‌تر شدید. پس ما می‌توانیم قدم به قدم جامعه خود و زمان و تاریخ خود را به تاریخ ظهور ولی‌عصر صلواةالله‌وسلامه‌علیه نزدیک کنیم.»[3]

بر این اساس، حرکت به سوی ظهور، امری خارق العاده و غیرمنطقی نیست بلکه باید قدم به قدم جامعه را جلو برد و در مورد حرکت دادن جامعه، هرکس به اندازه خود سهم و نقشی دارد. به عبارت دیگر باید جامعه مان را بسازیم هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی! تا جامعه ای واقعاً مهیا، برای استقبال از جهانی ایده آل داشته باشیم.

 

نویسنده: محسن رفیعی، کارشناس سطوح عالی حوزه علمیه قم

 

[3] بیانات در خطبه های نماز جمعه؛ 6/4/1359.

 

منبع : خبرگزاری شبستان

  • ۰ نظر
  • ۲۲ فروردين ۰۰ ، ۱۷:۵۵
  • محمدرضا دهایی

 

خبرگزاری شبستان، گروه غدیر و مهدویت: نه تنها آرمان نهایی مسلمانان بلکه امید همه موعودباوران در ادیان الهی و همه مستضعفان جهان، ظهور منجی آخرالزمان است تا با تشکیل دولتی جهانی، نور و عدالت مطلق را در پهنای گیتی بپراکند و با ریشه کن کردن ظالمانِ ستم پیشه، بر همه کتاب تاریک تاریخ ظلم و تباهی خط بطلانی بکشد.

آنچه مسلم است آمادگی اجمالی همه جهان برای تحقق آن طلوع منحصر به فرد، تعیین کننده و الزامی است و در این میان، امت اسلامی نقش بی بدیلی در حرکت فزاینده به سوی ظهور دارند. با ظهور انقلاب اسلامی ایران شناخت راه های کیفی و کمّی پیش روی مسلمین برای آماده سازی هر چه سریعتر جهان اهمیت مضاعفی به خود گرفته است. درک صحیح از مفهوم نزدیکی ظهور در انتخاب راهبرد و نقشه راه مناسب در این مسیر، تأثیرگذار خواهد بود.

 

ظهور، از کدام سَمت است؟

 

واقعیت آن است که زمان دقیق ظهور حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه به هیچ وجه روشن نیست و کسانی که وقت و زمانی برای آن مشخص کنند جزء دروغگویان محسوب می شوند چنانکه امام صادق علیه السلام در این باره می فرمایند: «کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ لَا نُوَقِّتُ ثُمَّ قَالَ أَبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُخْلِفَ وَقْتَ الْمُوَقِّتِین‏؛ [1] کسانى که وقتى را تعیین کنند دروغ گفته‏‌اند ما خانواده‏‌اى هستیم که وقت تعیین نمى‏‌کنیم. سپس فرمود: خداوند به جز آنکه با وقتى که تعیین‏‌کنندگان آن را تعیین کرده‏‌اند مخالفت کند کارى نمی‌کند.»

نکته دیگر در این باره آن است که راه انتظار دولت کریمه مهدوی، همواره راه استقامت و شکیبایی بوده و با ناشکیبایی و کم طاقتی پیمودنی نیست. از این رو، بین بی‌طاقتی و استعجال از سویی و آماده سازی شرایط ظهور که موجب جلوافتادن ظهور است تفاوت ماهوی جدی وجود دارد. برخی با فهم غیر دقیق این مطلب، دائم بر طبل بی‌طاقتی می کوبند و فکر می کنند با ناشکیبایی گرهی باز می شود در حالی که از جمله حیاتی ترین ملزومات مردمان عصر انتظار، صبر مجاهدانه و فعال است نه صبر منفعلانه و ناشی از ضعف!

امام صادق علیه السلام در پاسخ به سؤالی در مورد زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام، تعیین وقت و عجله کردن در امر ظهور را یکجا رد کرده و ضمناً راهبرد صحیح را بیان می کنند و می فرمایند: «کَذَبَ‏ الْوَقَّاتُونَ‏ وَ هَلَکَ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ نَجَا الْمُسَلِّمُون؛ ‏[2] آنان که وقت تعیین می‌کنند دروغ می‌گویند، و آنان که شتاب می‌کنند هلاک شوند، و آنان که تسلیم شدند نجات خواهند یافت.» پس تکلیف همگان در مورد زمان ظهور روشن شده است.

اما هنوز یک مسأله دیگر باید تعیین تکلیف شود و آن اینکه، دقیقاً نقش امت اسلامی در جلوافتادن ظهور چیست و مشخصاً چه کارهایی می تواند قافله منتظران را شتاب دهد؟

 

[1] ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبة للنعمانی - تهران، چاپ: اول، 1397ق، ص294.

[2] کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ص368.

  • ۰ نظر
  • ۲۱ فروردين ۰۰ ، ۱۸:۰۰
  • محمدرضا دهایی

 

هفت. استقبال همگانى و مردمى

ظهور امام مهدى(عج) زمانى اتفاق مى افتد که مردم در مشکلات و سختى هاى فراوان هستند و با یأس از مکاتب بشرى و حکومت هاى خود، در انتظار قیام منجى موعود(عج) به سر مى برند. به همین جهت، در برابر امام مهدى(عج)، سر تسلیم و خضوع فرود مى آورند و زمام امور خویش را به دست توانمند و کارگشاى او مى سپارند؛ بدان امید که نجات و نیک بختى بشریت را تضمین نماید. در عمل نیز چنین خواهد شد و آن حضرت(عج) ریشه فقر و ظلم، نابرابرى، فساد و... را بر خواهد کند و حکام جور را عزل خواهد نمود. از طرفى خداوند محبت و عشق حضرت را در دل مردم خواهد افکند و آنان با او بیعت کرده و در گرد او جمع خواهند شد.

در روایتى آمده است: «امت اسلامى به مهدى(عج) مهر مى ورزند و به سویش پناه مى برند؛ آن چنان که زنبورهاى عسل به سوى ملکه خود پناه مى برند، عدالت را در پهنه گیتى مى گستراند و...» [13]

 

[13].منتخب الاثر، ص 598، ح 2.

 

منبع : خبرگزاری شبستان

  • ۰ نظر
  • ۲۰ فروردين ۰۰ ، ۱۷:۰۰
  • محمدرضا دهایی
جنبش مهدوی 313

این وبلاگ برای خشنودی و رضایت حضرت مهدی (عج) تاسیس شد. باشد که مورد عنایت ایشان قرار گیرد و مفید فایده باشد. انشاءالله

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران