- ۰ نظر
- ۰۲ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۵۰
روز چهاردهم خرداد 1368 ، مجلس خبرگان رهبری تشکیل گردیـد و پـس از
قرائت وصیتنامه امـام خمینى تـوسـط حضرت آیـه الله خامنه اى که دو ساعت
و نیـم طـول کشید ، بحث و تبـادل نظر براى تعییـن جانشینـى امام خمینـى
و رهبر انقلاب اسلامـى آغاز شد و پـس از چندیـن ساعت سـرانجام حضرت
آیـه الله خامنه اى ( رئیـس جمهور وقت ) که خود از شـاگـردان امـام
خمینـى ـ سلام الله علیه ـ و از چهره هاى درخشـان انقلاب اسلامـى و از
یـاوران قیـام 15 خـرداد بـود و در تـمـام دوران نهضت امـام درهمـه
فـراز و نشیبها در جـمع دیگـر یــاوران انـقلاب جـانبـازى کرده بود ،
به اتفاق آرا براى ایـن رسالـت خطیر بـرگـزیده شد. سالها بـود که
غـربیـها و عوامل تحت حمایتشان در داخل کشـور که از شکست دادن امـام
مایـوس شـده بـودند وعده زمان مرگ امـام را مى دادند.
اما هـوشمندى ملت ایران و انتخاب سریع و شایسته خـبرگان و حمایـت
فـرزنـدان و پیـروان امـام همه امیدهاى ضـد انقلاب را بـر بـاد دادنـد
و نه تنها رحلت امـام پایان راه او نبـود بلکه در واقع عصر امام خمینـى
در پهـنه اى وسیعـتر از گـذشـته آغاز شده بـود. مگر اندیشه و خـوبى و
معنویت و حقیقت مى میرد ؟ روز و شـب پانزدهـم خرداد 68 میلونها نفر از
مردم تهران و سـوگوارانى که از شهرها و روستاها آمـده بـودند ، در محل
مصلاى بـزرگ تهـران اجتماع کردنـد تـا بـراى آخـریـن بـار با پیکر مطهر
مـردى که بـا قیـامش قـامت خمیـده ارزشها و کرامتها را در عصر سیاه
ستـم استـوار کرده و در دنـیا نهـضتـى از خـدا خواهى و باز گشت به فطرت
انسانى آغاز کرده بود ، وداع کنند.
هیچ اثرى از تشریـفات بـى روح مـرسـوم در مراسـم رسمى نبـود. همه چیز،
بسیجى و مردمى وعاشقانه بـود. پیـکر پاک و سبز پوش امـام بـر بـالاى
بـلنـدى و در حلـقه میلیـونها نفـر از جمعیت مـاتـم زده چـون نگینى مى
درخشید. هر کس به زبان خویـش با امامـش زمـزمه مى کرد و اشک مـى ریخت.
سـرتاسـر اتـوبان و راههاى منتهى به مصلـى مملـو از جمیعت سیاهپوش بود.
منبع : khamenei.ir
بازگشت امام خمینی (ره) به ایران پس از 14 سال تبعید
اوایل بهمـن 57 خبر تصمیم امام در بازگشت بـه کـشور منتشر شد. هر کس که
مى شنید اشک شوق فرو مى ریخت. مردم 14 سال انتظار کشیده بـودنـد. اما
در عیـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ایشان بـودند چرا که هنوز
دولت دست نشانده شاه سر پا و حکومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمینى
تصمیـم خویـش را گرفته و طى پیامـهـایى به مردم ایران گـفـته بـود مى
خـواهد در ایـن روزها سرنـوشـت سـاز و خطیر در کنار مردمـش باشد. دولت
بخـتـیار با هماهنگى ژنرال هایزر فـرودگـاههاى کشـور را به روى
پـروازهـاى خـارجى بست.
دولت بختیار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومـت نـیـاورد و ناگزیـر از
پذیرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمینـى بامداد 12 بهمـن 1357
پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد کشـور شـد. استقبال بـى سـابـقـه
مـردم ایـران چنـان عـظـیـم و غـیـر قـابل انکـار بــود که خبرگزاریهاى
غربـى نیز ناگزیر از اعـتـراف شـده و مستـقـبـلیـن را 4 تا 6 میلیون
نفر برآورد کردند.
منبع : khamenei.ir
هجرت امام خمینی (ره) از عراق به پاریس |
در دیدار وزراى خارجه ایران و عراق در نـیـویـورک تصـمـیـم به اخراج
امام خمینـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مـهـر 1357 مـنزل امـام در نجف
بـوسیله قـواى بعثـى محاصره گردیـدانعکاس ایـن خبـر با خشـم گستـرده
مسلمانان در ایران، عراق و دیگـر کشـورها مـواجه شـد. منبع : khamenei.ir |
امام خمینی (ره) و استمرار مبارزه (1356 - 1350) |
نیمه دوم سال 1350 اختلافات رژیـم بعثـى عراق و شاه بالا گـرفت و به
اخراج و آواره شـدن بسیارى از ایرانیان مقیـم عراق انجامید. امام خمینى
طـى تلگرافى به رئیـس جمهور عراق شدیدا اقدامات ایـن رژیـم را محکـوم
نمود. حضرت امام در اعتراض به شرایط پیـش آمـده تصمیـم به خـروج از
عراق گـرفت اما حکـام بـغداد بـا آگـاهـى از پیـامـدهـاى هجـرت امـام
در آن شـرایط اجـازه خـروج ندادند سال 1354 در سالگرد قیام 15 خـرداد،
مـدرسه فیضیه قـم بار دیگر شاهـد قیام طلاب انقلابـى بـود. فریادهاى
درود بر خمینـى ومـرگ بر سلسله پهلـوى به مـدت دو روز ادامه داشت پیـش
از ایـن سازمانهـاى چـریکـى متلاشـى شـده وشخصیتهاى مذهبى و سیاسى
مبارز گرفـتار زندانهاى رژیم بودند. منبع : khamenei.ir |
تبعید امام خمینی (ره) از ترکیه به عراق
روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به هـمـراه فرزنـدشان آیه الله حاج آقا
مصطفـى از ترکیه به تبعیدگاه دوم، کشـور عراق اعزام شدند. امام خمینى
پس از ورود بـه بـغداد بـراى زیارت مرقـد ائـمه اطهار(ع) به شهــرهــاى
کاظمیـن، سامـرا و کـربلا شتـافت ویک هـفـته بعد بـه محل اصلـى اقـامت
خـود یعنـى نجف عزیمت کرد.
دوران اقامت 13 ساله امام خمـینى در نجف در شرایطى آغاز شد که هر چند
در ظاهر فشارها و محدودیـتهاى مستقیـم در حـد ایـران و تـرکیه وجـود
نـداشت اما مخالفـتها و کارشکـنـیها و زخـم زبانهـا نـه از جـبـهـه
دشمـن رویاروی بـلکه از ناحیه روحانى نمایان و دنیا خـواهان مخفى شده
در لباس دیـن آنچنان گـسترده و آزاردهنده بود که امام با هـمـه صـبر و
بـردبارى معروفـش بارها از سخـتى شرایط مبارزه در ایـن سالها بـه تلخى
تمام یاد کرده است. ولى هـیچـیـک از ایـن مصـائب و دشـواریها
نـتـوانـست او را از مـسیــرى که آگـاهانه انتخاب کرده بود باز دارد.
امام خمینى سلسله درسهاى خارج فـقه خـویـش را با همه مخالفتها و
کارشکنیهاى عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شیخ انصارى (ره) نجف آغاز
کرد که تا زمان هجـرت از عراق به پاریـس ادامه داشت. حوزه درسى ایشان
به عنـوان یکى از برجسته تریـن حوزه هاى درسى نجف از لحـاظ کیفیت و
کمیت شـاگـردان شنـاخته شـد.
امام خمینـى از بدو ورود بـه نجف بـا ارسال نامـه ها و پیکهایى بـه
ایران، ارتباط خویـش را بـا مـبارزیـن حـفـظ نـموده و آنان را در هـر
منـاسبـتـى بـه پـایـدارى در پیگیـرى اهـداف قـیام 15 خـرداد فـرا مى
خواند.
منبع : khamenei.ir
قیام 15 خرداد
ماه محرم 1342 که مـصادف با خرداد بـود فـرا رسـید. امام خمینى از ایـن
فـرصت نهـایت اسـتفاده را در تحـریک مردم بـه قیام عـلیـه رژیـم مستبد
شاه به عمل آورد.
امام خمینى در عـصـر عاشـوراى 13 خرداد سال 1342شمسى در مـدرسه فیضـیـه
نطق تاریخـى خـویـش را که آغازى بر قیام 15 خرداد بود ایراد کرد.
در همیـن سخنرانى بـود که امام خمـیـنى بـا صداى بلند خطاب به شاه
فرمـود : آقا مـن به شما نصیحت مـى کنـم، اى آقاى شـاه ! اى جنـاب شاه!
مـن به تو نصیحت مى کـنم دسـت بـردار از این کارها، آقا اغـفـال مى
کنند تو را. مـن مـیل ندارم کـه یـک روز اگر بـخـواهـند تـو بـروى، همه
شکر کـنند... اگر دیکـته مى دهند دسـتت و مى گـویند بخـوان، در
اطـرافـش فکـر کـن.... نصـیحت مرا بـشـنـو... ربط ما بـیـن شـاه و
اسرائیل چیست که سازمان امنیت مـى گـوید از اسرائـیـل حرف نزنـیـد...
مگر شاه اسـرائـیلـى است ؟ شاه فـرمان خامـوش کـردن قـیـام را صادر
کـرد. نخست جمع زیادى از یاران امام خمینـى در شـامگاه 14 خرداد
دستگیـر و ساعت سه نیمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صـدها کماندوى
اعـزامـى از مرکز، منزل حضرت امـام را محاصره کردند و ایشان را در
حالیکه مشغول نماز شب بـود دستگیـر و سـراسـیـمـه بـه تهـران بـرده و
در بازداشــتگاه باشگاه افـسـران زنـدانـى کـردنـد و غروب آنروز به
زندان قـصر مـنتقل نمـودنـد. صـبحگاه پـانـزده خـرداد خبـر دستگیرى
رهـبـر انقلاب بـه تهـران، مـشهـد، شیـراز ودیگـر شهرها رسیـد و
وضعیتـى مشـابه قـم پـدید آورد.
نزدیکترین ندیم همیشگى شاه، تیمـسار حسیـن فردوست در خاطراتش از
بکارگیرى تجربیات و همکارى زبـده ترین ماموریـن سـیاسى و امـنیـتى
آمریکا براى سرکـوب قـیام و هـمچنیـن از سراسـیمگـى شاه و دربـار
وامراى ارتـش وساواک در ایـن ساعـات پرده بـرداشـتـه و تـوضـیح داده
است که چگـونه شـاه و ژنـرالهـایـش دیـوانه وار فرمان سرکـوب صادر مى
کردند.
منبع : KHAMENEI.IR
امام خمینی (ره) در سنگر مبارزه و قیام
هجرت به قم، تحصیل دروس تکمیلی و تدریس علوم اسلامی
اندکـى پـس از هجرت آیه الله العظمـى حاج شیخ عبد الکریـم حایرى یزدى ـ رحـمه الله علیه ـ ( نـوروز 1300 هـجـرى شمسـى, مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمینى نیز رهـسپار حـوزه علمیه قـم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتید حـوزه قـم طـى کرد. که مـى تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه مباحث کـتاب مطـول ( در علـم معانى و بیان ) نزد مرحوم آقا مـیـرزا محمـد علـى ادیب تهرانـى و تکمیل دروس سطح نزد مرحـوم آیه الـله سید محمد تقـى خـوانسارى, و بیشتر نزد مرحـوم آیه الـله سـیـد عـلى یثربى کاشانى و دروس فـقـه و اصـول نزد زعیـم حـوزه قـم آیـه الـله العظمى حاج شیخ عبدالکریـم حایرى یزدى ـ رضـوان الـلـه علیهـم نام برد .
پـس از رحلت آیه الله العظمـى حـایـرى یزدى تلاش امـام خمینـى به همراه
جمعى دیگر از مجتهدیـن حـوزه علمیه قـم به نـتیجـه رسـیـد و آیه الله
العظمـى(رض) به عنـوان زعـیـم حـوزه عـلمـیـه عازم قـــم گـردیـد. در
این زمان, امام خمینـى به عـنـوان یـکـى از مـدرسیـن و مجتهدیـن صـاحب
راى در فـقـه و اصـول و فلسفه و عرفــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت
امام طى سالهاى طولانى در حوزه علمیه قـم به تدریـس چندیـن دوره فقه,
اصـول, فلسفه و عرفان و اخـلاق اسـلامى در فیضیه, مسجـد اعظم, مسجـد
محمـدیه, مـدرسه حـاج ملاصـادق, مسجد سلماسى و ... همت گماشت و در
حـوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال در مسجـد شیخ اعظـم انصــــارى (ره)
معارف اهل بـیت و فـقـه را در عالیترین سطـوح تدریـس نمود و در نجف
بـود که بـراى نخـستـیـن بار .مبانـى نظرى حکـومت اسلامـى را در سلسله
درسهاى ولایت فـقیه بازگـو نمود.
منبع : khamenei.ir
در روز بیستم جمادى
الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 24
سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزى ایران در
خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى
اطـهـر سلام الله علیها, روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر
خـاکدان طبیعت نهاد .
او وارث سجایاى آباء و اجدادى بـود که نسل در نسل در کار هـدایـت مردم
وکسب مـعارف الهى کـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى مرحوم آیه
الـله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه العظمـى میرزاى
شیـرازى (رض) که پـس از آنکه سالیانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف
اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نایل آمـده بـود بـه ایـران
بازگشت و در خمـیـن ملجأَ مردم و هادى آنان در امـور دینـى بـود. در
حـالـیکه بیـش از 5 مـاه از ولادت روح الـلـه نمى گذشت, طاغوتیان و
خوانین تحت حمایت عمال حکومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را که در برابر
زورگـوئـیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود, با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد
و در مـسیر خمـیـن به اراک وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهیـد
بـراى اجراى حکـم الهى قصاص به تهران (دار الحکـومه وقت) رهـسـپار
شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید
بدیـن ترتبیب امام خـمیـنى از اوان کـودکى با رنج یـتـیـمىآشـنا و با
مفهوم شهادت روبرو گردید. وى دوران کـودکـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى
مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) که خـود از خاندان علـم و تقـوا و از
نـوادگان مـرحـوم آیـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانیف ) بوده
است و همچنیـن نزد عمه مـکـرمه اش ( صاحبـه خانم ) که بانـویى شجاع و
حقجـو بـود سپرى کرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزیز
نیز محـروم گـردید .
منبع : khamenei.ir
زندگی نامه خود نوشت شهید رجایی
من محمد علی رجایی در سال 1312 در قزوین در خانوادهای
مذهبی متولد شدم. پدرم شخصی پیشهور بود و در بازار مغازه خرازی داشت. در
چهار سالگی او را از دست دادم و مسئولیت اداره زندگی ما به عهده مادر و
برادرم افتاد، برادرم در آن موقع 13 سال داشت.
من، طبق معمول به دبستان میرفتم؛ درسم را ادامه داده تا موفق به اخذ
مدرک ششم ابتدایی شدم. بعد از آن به کار در بازار پرداختم و شاگردی را از
مغازه دائیام که خرازی بود، شروع کردم. حدود 14 سال داشتم که قزوین را به
قصد تهران ترک گفتم، در تهران، ابتدا در بازار آهن فروشان به شاگردی مشغول
شدم و مدتی را هم به دستفروشی گذراندم. بعد از مدتی دستفروشی، رفتم به
تیمچه "حاجبالدوله" چند جایی شاگردی کردم و مجددا به دستفروشی پرداختم که
مصادف شد با دوران حکومت رزمآرا. روزی رزمآرا تصمیم گرفت که دستفروش های
سبزه میدان را جمع کند و این باعث شد که بساط کاسبی ما را هم جمع کردند.
همان موقع نیروی هوایی با مدرک ابتدایی برای گروهبانی استخدام میکرد و من
هم با مدرک ششم ابتدایی، برای گروهبانی، وارد نیروی هوایی شدم.
27 سال با آیت الله طالقانی
فضلالله محلاتی تیر ۱۳۰۹-۱۳۶۴ش)، از مبارزان پیش از انقلاب اسلامی و اولین نماینده امام خمینی در سپاه پاسداران بود. وی اولین بار خبر پیروزی انقلاب اسلامی را از رادیو سراسری ایران اعلام کرد.
فعالیتهای سیاسی وی از سال ۱۳۲۶ و به دنبال آشنایی با جمعیت فدائیان اسلام، مجتبی نواب صفوی و آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی آغاز شد. در واقعه ملی شدن صنعت نفت همکاری نزدیکی با آیت الله کاشانی
داشت. در تبریز سخنرانی تندی کرد و ماموران حکومت پهلوی به او حمله کردند و
مجروح شد. وی اولین بار در هجده سالگی بازداشت شد. در جریان انتقال جنازه رضاخان به قم، همراه با فدائیان اسلام تظاهرات کرد. بعد از کودتای ۲۸ مرداد در سال ۱۳۳۲ در بجنورد علیه کنسرسیوم نفت و شخص شاه سخنرانی کرد و بعد از آن دستگیر و به مشهد تبعید شد. فعالیتهای وی پس از اعلام تصویب نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی و قیام پانزده خرداد
شدیدتر شد و بارها به زندان افتاد. وی در بیشتر راهپیماییهای قبل از
انقلاب نقش هدایت کننده برعهده داشت. او در سال ۱۳۵۱ بار دیگر دستگیر و
روانه زندان شد. فضل الله محلاتی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی از اعضای فعال کمیته استقبال از امام خمینی بود.[۶] وی اولین بار خبر پیروزی انقلاب اسلامی را از رادیو سراسری ایران اعلام کرد.[۷]
منبع : ویکی شیعه
در پی اظهارات باهنر در سال ۱۳۵۰ در خصوص جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی؛ توسط ساواک
احضار و سپس ممنوعالمنبر گردید. باهنر در دوران ممنوعالمنبر بودن
فعالیتهای فرهنگی بسیاری از جمله تأسیس دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، تأسیس
مدرسه راهنمایی مفید، تأسیس و بنای کانون توحید و تأسیس مکتب
امیرالمؤمنین(ع) را در کارنامه خود دارد.
سال ۱۳۵۶ همزمان با گسترش تظاهرات و مخالفتهای مردم علیه رژیم پهلوی،
باهنرهمگام با روحانیون متعهد دیگر به تلاشهای خود برای افشای چهره واقعی
حکومت افزود و سخنرانی وی در شیراز منجر به دستگیریاش شد. تشکیل روحانیت مبارز و سازماندهی تظاهرات و اعتصابات از جمله اقدامات ایشان در آن برهه به شمار میرود.
منبع : ویکی شیعه
نقطه آغازین ورود سید علی خامنهای به فعالیتهای سیاسی و مبارزه با نظام سلطنتی پهلوی، دیدار او با سید مجتبی نواب صفوی (میرلوحی) در مشهد بوده است. آیت الله خامنهای در بهمن ۱۳۴۱ش[۱۹] و نیز در ۱۳۴۲ش، واسطه انتقال پیامهای امام خمینی و آیت الله میلانی بوده است.[۲۰]
آیت الله خامنهای در سال ۱۳۴۲ش، در سفری به بیرجند سخنرانیهایی علیه حکومت وقت انجام داد[۲۱] و به همین دلیل در ۱۲ خرداد ۱۳۴۲ش/۷ محرم ۱۳۸۳ق دستگیر و در مشهد زندانی شد.[۲۲] پس از آزادی، آیت الله محمدهادی میلانی با او دیدار کرد.[۲۳] او از جمله روحانیونی بود که در ۱۱ دی ۱۳۴۲ش، تلگرامی به آیت الله سید محمود طالقانی، مهدی بازرگان و یدالله سحابی که به دلیل حمایت از امام خمینی زندانی شده بودند، فرستاد.[۲۴]
در همان زمان طلاب خراسانی حوزه علمیه قم با هدایت سید علی خامنهای، در اعتراض به ادامه حصر امام خمینی، نامهای به حسنعلی منصور، نخست وزیر وقت نوشته و منتشر کردند که از جمله آنها خود وی و ابوالقاسم خزعلی و محمد عبایی خراسانی بودند.[۲۵]
آیت الله خامنهای در بهمن ۱۳۴۲ش، مقارن با رمضان ۱۳۸۰ق برای تبلیغ و تبیین مسائل نهضت اسلامی راهی زاهدان شد.[۲۶] سخنرانیهای او در مساجد زاهدان باعث دستگیری و انتقال به زندان قزل قلعه شد[۲۷] که در ۱۴ اسفند ۱۳۴۲ش از زندان آزاد شد.[۲۸]
در پاییز ۱۳۴۳ش از قم به مشهد بازگشت.[۲۹]
منبع : ویکی شیعه
شهید آیتالله دکتر محمد مفتح در سال 1307، در خانوادهای روحانی در همدان متولد شد. پس از فراگیری مقدمات، راهی قم شد و در محضر بزرگانی چون امام خمینی، علامه طباطبایی و .. استفاده نموده و خود مدرسی بزرگ در حوزه گردید.
ایشان
در حالیکه استادی بزرگ در قم بودند، پا به عرصه دانشگاه گذاشته و تا درجه
دکترا ادامه تحصیل دادند. شهید مفتح که توطئه استعمار در جدا نگاه داشتن دو
قشر دانشگاهی و روحانی، از هم را با تمام وجود احساس کرده بود، ایجاد وحدت
میان این دو قشر مهم جامعه را وجهه همت خود قرار داد و در کنار آموزش و
تدریس و تربیت نیروهای جوان به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت. در سالهای
1340 تا 42، سخنرانیهای او در شهرهای مختلف در روشن ساختن مواضع نهضت
اسلامی و افشای چهره رژیم پهلوی بسیار مؤثر بود که با آگاهی ساواک این
جلسات تعطیل و ایشان دستگیر و مورد آزار و اذیت ساواک قرار گرفت.
منبع : دانشگاه ایلام
ولادت
شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب در شب عاشورای 1292 شمسی در شهر شیراز ، در یک خانواده روحانی پای به عرصه وجود گذاشت. این تولد مبارک در خانه ای محقر در یکی از کوچه های قدیمی شیراز، کنار بازار مرغ که امروز « خیابان احمدی » نامیده می شود ، صورت گرفت. ولادت او در شب عاشورا ، سبب گردید که به « عبدالحسین» مسمی شود و حیاتش مصداق بارزی از نام شریفش گردد.
پدرش سید محمد تقی فرزند
میرزا هدایت ا... مرجع بزرگ فارس بود که به هنگام
تولد فرزندش در کربلا بسر می برد. شهید دستغیب در
سن 12 سالگی از نعمت داشتن پدر محروم گردید و از
همان تاریخ سرپرستی مادر، سه خواهر و دو برادر
خویش را بعهده گرفت. خاندان دستغیب از خاندان های
اصیل و شریف استان فارس و شیراز است که سابقه ای
800-700 ساله دارد و از این سلسله رجال ،
دانشمندان بزرگ ، ادباء و خطبای شایسته ای برخاسته
اند. این خاندان با 33 واسطه به حضرت امام سجاد
علیه الصلوه و السلام می رسد .
منبع : سایت شهید آوینی
وی پس از طی دوران طفولیت به مکتبخانه رفته و به فراگیری دروس ابتدایی میپردازد. در سن 12سالگی به حوزه علمیه مشهد [استان خراسان رضوی] عزیمت نموده و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی اشتغال میورزد.
در سال 1316 علیرغم مبارزه شدید رضاخان با روحانیت و علیرغم مخالفت دوستان و نزدیکان، برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم میشود در حالی که به تازگی موسس گرانقدر آن آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی دیده از جهان فروبسته و ریاست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن آیات عظام سیدمحمد حجت، سیدصدرالدین صدر و سیدمحمدتقی خوانساری به عهد گرفتهاند.
در دوره اقامت 15 ساله خود در قم از محضر مرحوم آیتالله العظمی بروجردی (در فقه و اصول) و حضرت امامخمینی (به مدت 12 سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سیدمحمدحسین طباطبائی (در فلسفه: الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره میگیرد. وی قبل از هجرت آیت الله العظمی بروجردی به قم نیز گاهی به بروجرد میرفته و از محضر ایشان استفاده میکرده است و مدتی نیز از محضر مرحوم آیتالله حاج میرزاعلیآقا شیرازی در اخلاق و عرفان بهرههای معنوی فراوان برده است.
منبع : سایت همشهری آنلاین
او در خانوادهای اهل علم و فضیلت و دارای روحیات انقلابی و ضد ظلم رشد نمود و برای نخستین بار در مکتب پدرش ابوالحسن آغاز به یادگیری مفاهیم اسلامیو درس تقوا کرد. همان کس که امام خمینی (ره) از او به سرآمد پرهیزکاران یاد میکند.
او تحصیلات دینی خود را در مدارس رضویه و فیضیه قم به پایان رساند. آیت الله طالقانی در زمان طلبگی آشنایی فراوانی با امام (ره) داشت و روابط متقابل آن دو، بسیاری را در شگفتی افکنده بود.
مرحوم آیت الله طالقانی موفق به کسب اجازه نامه اجتهاد از مرجع بزرگ آن روز آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی شده و بعد از اتمام تحصیلات به تهران آمده و در مدرسه شهید مطهری (سپهسالار سابق) به تدریس علوم دینی مشغول شد. در سال 1318 برای اولین بار خشم خویش را نسبت به رژیم و دستگاه حکومتی، با دادن یک اعلامیه در رابطه با کشف حجاب ابراز کرد و در پی آن دستگیر و زندانی شد.
پس از شهریور 1320، با تشکیل گروههای گوناگون سیاسی، مبارزه را به طور
رسمیآغاز کرد، اما طولی نکشید که این دوران را وقفهای پیش آمد؛ چرا که پس
از کودتای 28 مرداد[تصاویر منتشر نشده از کودتای 28 مرداد]
ساواک، مرحوم طالقانی را به جرم مخفی کردن نواب صفوی در خانه اش، دستگیر، و
به زندان افکند، اما این دستگیری کوتاه و موقت بود و بزودی آزاد و فعالیت
دوباره را آغاز کرد.
منبع : موسسه همشهری