چگونگی امامت امام جواد (ع) پیش از بلوغ - بخش دوم
تردیدی نیست اضطرابی که پس از رحلت امام رضا (ع) در میان شیعیان آن حضرت بهوجود آمد، موجب شد برخی از آنها به دنبال عبدالله بن موسی برادر امام رضا (ع) بروند ولی از آنجا که حاضر نبودند بدون دلیل، امامت کسی را بپذیرند جمعی از آنها پیش وی مسائلی مطرح کردند و هنگامی که او را از جواب مسائل خود ناتوان دیدند، وی را ترک کردند.
عده دیگری نیز به واقفیه که بر امام کاظم (ع) توقف کرده بودند پیوستند. علّت این هر دو گرایش -به نظر نوبختی- همین بود که آنها بلوغ را یکی از شرایط امامت میدانستهاند.
با تمام این احوال اکثریت شیعیان به امامت امام جواد (ع) گردن نهادند. گرچه در میان آنان کسانی بودند که مسئله سن را به رخ خود امام جواد (ع) کشیدند و آن حضرت در جواب، اشاره به جانشینی سلیمان از داود (ع) کرده و فرمود: حضرت سلیمان هنگامی که هنوز کودکی بیش نبود و گو سفندان را به چرا میبرد حضرت داود او را جانشین خود کرد در حالی که عبّاد و علمای بنیاسرائیل، این عمل او را انکار میکردند.
به نوشته نوبختی مستندِ قائلین به امامت ابوجعفر (ع) مسئله یحیی بن زکریا و نبوت عیسی (ع) در دوران شیر خوارگی و داستان یوسف و علم حضرت سلیمان بود که نشان میداد علم در حجج الله که هنوز به سن بلوغ نرسیدهاند بدون آموزش و یادگیری و به طور لدنّی، میتواند وجود داشته باشد.
شیعیان امامی از یک سو امامت را از وجهه الهی آن مینگریستند از این رو کمی سن امام هرگز نمیتوانست در عقیده آنها خللی وارد آورد و از سوی دیگر آنچه اهمیت داشت بروز این وجهه الهی در علم و دانش امامان بوده است. در واقع امامان، پاسخگوی تمامی سؤالات شیعیان بودند. از این رو آنان در مورد کلیه امامان این اصل را رعایت کرده و آنان را در مقابل انواع سؤالات قرار میدادند و تنها موقعی که احساس میکردند آنان بهخوبی از عهده پاسخ به این سؤالات برمیآیند (با وجود نص به امامتشان) از طرف شیعیان به عنوان امام معصوم شناخته میشدند.
منبع : سایت تبیان - سایت پرسمان