جنبش مهدوی 313

سلام خوش آمدید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «emamreza» ثبت شده است

 

امام رضا(ع) مخالف ایجاد تعارض و تناقض در سیستم حکومتی بود

نکته دیگر اینکه واقعیت این است که ما هر چه اثار تاریخی را نگاه کنیم، مطالعات تاریخی ما هر چه قدر هم که دقیق باشد ما در بطن ان واقعه و جامعه نیستیم و تحلیل ما در واقع یک تحلیل عینی ملموس از انچه در جامعه وجود داشت، نیست لذا به گمانم ما باید به امام رضا(ع) به عنوان کسی که توان و تحلیل درستی از جریانات پیرامونی خود داشت اعتماد کنیم و با توجه به پیشنهاد دستگاه حاکم، انچه حضرت انتخاب کرد را بهترین انتخاب و روش برخورد سیاسی بدانیم.

امام رضا (ع) در مقابل مامون چند گزینه در مقابل خود داشتند گزینه اول این بود که ایشان به معارض و اپوزیسیون حکومت مامون تبدیل شوند. گزینه دوم اینکه حضرت تسلیم خواسته‌های مامون شود، گزینه سومی که امام رضا(ع) در مقابل مامون می‌توانستند اجرا کنند کناره گیری از سیاست بود. گزینه چهارمی که امام در مقابل مامون و اصرارهای او برای حضور در حکومت پیش رو داشت این بود که در اجتماع حضور فعالی داشته باشند. با توجه به زندگینامه و شواهد تاریخی امام رضا گزینه چهارم را انتخاب کردند. چرا؟ و در این مسیر چه موفقیت‌هایی کسب کردند؟

حضرت در عین اینکه اجازه نداد مامون با استفاده از حضور ایشان در دستگاه حاکم، بهره برداری سیاسی کند، اما از ان سو حضرت با قرار گرفتن در ولایتعهدی مقداری دستشان بازتر شد و برای پاره‌ای از انچه دلشان می‌خواست انجام دهند فضای مناسب تری پیدا کردند. همچنین منصب ولایتعهدی مقداری زمینه ارتباط وسیع تر، هم با علویان و هم با غیر علویان را فراهم کرد، یعنی اگر حضرت ولایتعهدی را نمی‌پذیرفت بر فرض اینکه حضرت اصلا جانشان هم به خطر نمی‌افتد و برای پذیرش ولایتعهدی احساس نمی‌کرد که جانش در خطر است و تهدید نمی‌شد، اما همین که این ولایتعهدی یک ظرفیتی ایجاد می‌کند برای حضرت و زمینه ارتباط فراوان تر و بیشتری را برای حضرت با بدنه اجتماعی ایجاد می‌کند این خودش می‌شود یک محرک و مجوز و عامل مشروعیت بخش برای قرار گرفتن حضرت در این موقعیت.

حضرت وقتی در این موقعیت قرار می‌گیرد، قلمرو روابط حضرت هم با طیف‌های مختلف فراوان می‌شود به عبارت دیگر از نظر کمی و کیفی رابطه حضرت با بدنه اجتماعی بیشتر می‌شود. از نظر کیفی یعنی اینکه حضرت شاید اگر ولایتعهدی را نمی‌پذیرفت تنها ارتباطی که با بدنه اجتماعی می‌توانست داشته باشد حداکثر با شیعیان و یاران و اصحاب بود، اما وقتی حضرت در این موقعیت قرار می‌گیرد یک زمینه‌ای فراهم می‌شود که زمینه ارتباط حضرت با پاره‌ای از دگراندیشان دینی و سیاسی، فراهم می‌شود تا بسیاری از انچه مدنظر هست به اینها منتقل کند.

مرزهای مشترک فلسفه اصول با فلسفه فقه، مانع از تفکیک این دو علم نیستاینکه امام به امام گفت وگو مشهور شده اصلا ظرفیت این نکته را ولایتعهدی برای حضرت ایجاد می‌کند. یعنی ولایتعهدی این ظرفیت را برای امام ایجاد می‌کند که امام به امام گفت وگو مشهور شود چون حضرت در قالب گفت وگو هم با علویان و هم با دیگران چه مخالفان دینی و مذهبی و چه مخالفان سیاسی، تلاش می‌کند که با انها باب گفت وگو را باز کند و نشان دهد که در قالب گفت وگو می‌توان بسیاری از نکات و اموزه‌ها و اندیشه‌ها را متنقل کرد که این اتفاق، اتفاق خوبی بود. یعنی ولایتعهدی این ظرفیت و زمینه را برای حضرت ایجاد کرد که اگر حضرت این ولایتعهدی را نمی‌پذیرفت چه بسا این فضا برای ایشان فراهم نمی‌شد.

 

منبع : سایت حوزه نت

  • محمدرضا دهایی

 

مامون با پیشنهاد ولایتعهدی به امام رضا(ع) به دنبال کنترل شورش و اعتراض علویان بود

نکته دیگر اینکه مامون از این طریق می‌خواست همراهی بیشتر علویان را داشته باشد و گمان می‌کرد که با تزریق امام به بدنه قدرت می‌تواند اولا مانع برخی از نارضایتی‌ها و شورش‌هایی که ان دوره بود، شود. ثانیا همراهی علویان و شیعیان را بیشتر با خود داشته باشد که اتفاقا برخلاف انچه در برخی از منابع است به گمان بنده حداقل در این بخش به اجمال می‌توان گفت که به هر حال یک توفیق‌هایی هم شاید در ان دوره خاص نصیب مامون و دیگران شد گرچه نتوانست مانع همه اعتراض‌ها و شورش‌های علویان شود، ولی به تعبیر امروزی‌ها مقداری اعتراضات و مواجهات علنی علویان کاهش یافت.

امام (ع) پس از تهدیدهای مامون چاره‌ای جز پذیرش ولایتعهدی نداشت و به اکراه ولایت عهدی را پذیرفت اما چرا در همان اغاز پذیرش به مامون شرط کرد که هرگز در امور ملک و مملکت مصدر امری نباشد و در هیچ یک از امور دستگاه خلافت، همچون عزل و نصب حکام و قضا و فتوا، دخالتی نداشته باشد، ایشان با به دست گرفتن این امور می‌توانست به فضا تسلط بیشتری داشته باشد.

شفیعی: پیش از اینکه پاسخ این سوال را دهم باید شما را توجه بدهم به این نکته که حتی اگر نگاه شیعی به امام رضا(ع) نداشته باشیم و نپذیریم که این بزرگان در فهم مباحث پیرامونی خود و در دریافت شرایط عصر خود بهترین انسان‌ها هستند، ولی حداقل بپذیریم که امام رضا مانند بسیاری از عالمان عصر خود تحلیل و درک و دریافت دقیقی از سیستم حکومتی عباسیان داشت، به عبارت دیگر ما وقتی به رفتار امام رضا(ع) هم قبل از ولایتعهدی و هم پس از ولایتعهدی توجه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که ان حضرت به هر حال یک تحلیل واقع بینانه‌ای از عصر خود داشتند، اگر ما این نکته را بپذیریم که حضرت مانند بسیاری از عالمان عصر خود توان و قدرت تحلیل درست جریانات سیاسی پیرامون خود را داشته است، پیشنهاد حضرت ان زمان برای ما معنای روشن تری پیدا می‌کند یعنی حضرت با توجه به تحلیلی که از داده‌ها دریافت و درک می‌کرد از رفتار حکومت و انچه که در قدرت معاصر خود داشت رد و بدل می‌شد، وقتی حضرت اینها را کنار هم می‌گذارد، متوجه می‌شود که این پیشنهاد یک پیشنهادی است که اگر هم جدی باشد و اگر هم برای حضرت صدمات جانی نداشته باشد، اما حداقل این است که جامعه را دچار یک بحران دوگانه‌ای می‌کند به جهت اینکه روشن است که حضرت نمی‌توانست همراه و همسو با این حکومت باشد، نمی‌توانست با ان تصمیمات و برنامه‌هایی که حکومت داشت، همگام باشد. قاعدتا امام رضا(ع) به یک تعارض درون حکومتی با دستگاه عباسی می‌رسید و این بیش از انکه به نفع حضرت باشد به ضرر حضرت و جامعه اسلامی بود. به گمان من حضرت در نپذیرفتن ولایتعهدی علاوه بر نکات دیگری که عرض کردم، شاید بتوان گفت که یک دغدغه جدی که امام رضا(ع) داشت این بود که نمی‌خواست جامعه اسلامی از درون دچار یک تعارض، درگیری و تنش‌هایی شود چرا که روشن است سبک اندیشه، رفتار سیاسی و ارمان‌ها و ایده‌های فکری حضرت هیچ سنخیتی با رفتار و سبک سیاسی و ایده‌ها و رفتارهای حاکمان عباسی ندارد. قاعدتا اگر حضرت بدون این شروط وارد می‌شد و اعمال نظر در عزل و نصب‌ها و مدیریت و قضاوت می‌کرد، حتما دیری نمی‌پایید که سیستم حکومتی دچار یک تعارض و تناقض می‌شد و به گمان من امام رضا(ع) داوری داشتند که این تعارض به نفع علویان و حضرت نیست. یعنی پارادوکسی بین شکل مدیریت حضرت و شکل مدیریتی مامون و دستگاه عباسی اتفاق می‌افتاد و تحلیل حضرت این بود که اگر بپذیرد و این تعارض پیش بیاید این تعارض یقینا به نفع علویان، امام رضا(ع) و تشیع نیست لذا حضرت حاضر نشد این ریسک را کند و بگوید که حداقل دستگاه حکومت به هم بخورد با علم به اینکه یا با احتمال جدی که می‌دادند این به هم خوردن دستگاه و به هم ریختگی اوضاع در دراز مدت به نفع امام و علویان نیست. من گمان می‌کنم که این تحلیل شاید یک تحلیل قابل توجهی باشد.

 

منبع : سایت حوزه نت

  • محمدرضا دهایی
جنبش مهدوی 313

این وبلاگ برای خشنودی و رضایت حضرت مهدی (عج) تاسیس شد. باشد که مورد عنایت ایشان قرار گیرد و مفید فایده باشد. انشاءالله

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران