جنبش مهدوی 313

سلام خوش آمدید

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید مطهری» ثبت شده است

 

اگر حوادث معدودی از قبیل هفتم تیر اتفاق نمی‌افتاد و این سرمایه‌ها از دست ملت ایران نمیرفت، یقیناً ملت عزیز ایران نمیتوانست چهره‌ی منافقین را اینجور آشکار تشخیص دهد؛ باز آنها میتوانستند نفوذ کنند - «و لاوضعوا خلالکم»- میتوانستند خودشان را موجّه جلوه دهند. این حادثه، افشاگر واقعیت پلید منافقین شد.

 

دشمنان اساسی و اصلی اسلام، یعنی استکبار و صهیونیستها از اینها حمایت کردند؛ پس چهره‌ی آنها هم آشکار شد. درست است که این حادثه سرمایه‌هائی را از ما گرفت، اما این شهادتها، این خونهای بناحق‌ریخته، برای ملت ایران دستاوردهای بزرگی هم با خود آورد، مثل همه‌ی شهادتها؛ شهادت اینجور است. کشته شدن در راه خدا، ریختن خون مظلومان در راه خدا، این اثر قهری و طبیعی را دارد که با خود دستاوردهائی را به امت اسلامی، به ملتهای مسلمان، به تاریخ اسلام تقدیم میکند.

 

مقام معظم رهبری ۱۳۹۲/۰۴/۰۵

  • محمدرضا دهایی

 

به گمان من، از جمله‌ی برترینهای این راه، شهدای هفتم تیر بودند. بسیاری از اینها را ما از نزدیک میشناختیم؛ یا در جریان مبارزات، یا در جریان حوادث بعد از پیروزی انقلاب، اینها را آزموده بودیم، دیده بودیم، شناخته بودیم؛ حقیقتاً جان، بر کف دست داشتند و آماده‌ی شهادت بودند. اگر به آنها خبر میرسید که در این راه شهید خواهند شد، نه فقط مرعوب نمیشدند، خائف نمیشدند، بلکه خرسند میشدند؛ بشارتی بود برای آنها.

 

در رأس همه‌ی آنها هم، شهید بزرگوار و عزیز ما، شهید آیةاللَّه بهشتی بود؛ یک انسان معتقد، مؤمن، مخلص، صادق، جدی در کار؛ آنچه میگفت، معتقد بود؛ و به آنچه معتقد بود، در عمل ملتزم بود. خطر را هم میشناخت؛ میدانست میدان، میدان مین است. هر آنی، هر ساعتی بیم از دست دادن جان هست؛ لیکن در عین حال بی‌محابا، با نگاه به هدف، در این راه پیش میرفت و نمی هراسید

 

مقام معظم رهبری ۱۳۸۹/۰۴/۰۷

  • محمدرضا دهایی

 

2 روز تا غدیر ....

 

در آن روز (غدیر) جریانی رخ داده که آن قدر با اهمیت است که آن را مکمل دین و متمم نعمت خدا بر بشر شمرده است. آن موضوعی که بتواند نامش مکمل دین و متمم نعمت و آن چیزی باشد که با نبودنش، اسلام، اسلام نیست، چه بوده است؟ «... از آیاتی که در این مورد (امامت در قرآن) در سوره مائده وارد شده یکی این آیه است: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته (سوره مائده، آیه ۶۷). سوره مائده به اتفاق شیعه و سنی، آخرین سوره ‌ای است که بر پیغمبر‌(ص) نازل شده.

شیعه سؤال می ‌کند: این دستوری (آیه ۶۷ سوره مائده) که جزء آخرین دستورها است و آن قدر مهم است که اگر پیغمبر(ص) آن را ابلاغ نکند، همه گذشته‌ ها کان لم یکن (هیچ و پوچ) است، چیست؟ ما می ‌گوییم آن موضوع، مسأله امامت است که اگر نباشد، همه چیز کان لم یکن است، یعنی شیرازه اسلام از هم می ‌پاشد. شیعه از کمالات و روایات خود اهل تسنن دلیل می آورد که این آیه (آیه ۶۷ سوره مائده) در غدیرخم نازل شده است. غدیر در همه قرن‌ ها در ادب و فرهنگ مردم حضور داشته است. (الغدیر) از جنبه ادبی هم استفاده کرده است، چون در هر عصری هر مطلبی که در میان مردم وجود داشته باشد، شعر آن را منعکس می ‌کنند. در هر قرنی ما می ‌بینیم که مسأله غدیر، جزء ادبیات آن قرن است بنابراین، چگونه می ‌توانیم این حدیث را انکار کنیم؟

 

منبع : سایت حوزه نت

  • ۰ نظر
  • ۱۶ مرداد ۹۹ ، ۱۸:۰۷
  • محمدرضا دهایی

 

آیا برای فطرت های بیدار, درک چنین دولت کریمه ای نوید و آرزوی بزرگ نیست؟! «و ترزقنا بها بکرامة الدّنیا و الاخرة»

گفتارمان را با سخن ارزشمندی از استاد شهید مطهری, در بیان اوصاف اصحاب امام زمان(ع) (با توجه به آیات 112 سورة توبه و 17 سورة آل عمران) 18به پایان می بریم. ایشان در بحث لزوم هماهنگی در پرورش گرایش های درونی و برونی با استناد به آیات فوق می فرمایند:

بنابراین در اسلام, این گرایش ها از یکدیگر تفکیک پذیر نیست, کسی که یکی از این ها را استخفاف کند، دیگری را هم استخفاف کرده است. در اوصاف اصحاب حضرت حجّت (ع)تعبیری است که من نه فقط در یک حدیث بلکه در احادیث متعدد, آن را دیده ام: «رهبان باللیل, لیوث بالنهار» در شب راهب اند؛ شب که سراغ آن ها می روی گویی سراغ یک عده راهب رفته ای ولی روز که سراغشان می روی (گویی) سراغ یک عده شیر رفته ای.19

از این بیان می توان نتیجه گرفت که «راهبان باللیل» بودن است که «لیوث بالنهار» می پرورد و «لیوث بالنهار» شدن مستلزم «رهبان باللیل» بودن است. به تعبیر زیبای خود استاد, استخفاف یکی استخفاف دیگری است. در جامعه ای که انتظار داریم اصحاب آن امام منتظر تربیت شوند، لازم است شرایط تحقق صفات اوّل: رهبان باللیل و تزکیه و پرورش درونی، را فراهم آوریم. کسی که از برکات الهی در شب و تربیت نفس در خلوت, محروم باشد تاب مقاومت و مداومت در رزم روزانه را ندارد.


نویسنده: سیما محمدپور دهکردی

 

  • محمدرضا دهایی

 

استاد به بررسی نگاه بدبینانه و اضطراب آور مادی مسلک ها, در تحلیل آیندة تاریخ می پردازند و مهم ترین علت این بدبینی را نداشتن اهداف والای الهی و معنوی می داند, در مکتبی که رهایی, بیهودگی و عبث گرایی, آرمان نهایی اش, باشد، نباید چیزی جز این بدبینی شوم را نسبت به آیندة بشریت انتظار داشت. ویل دورانت به خوبی به این معضل اعتراف نموده است: «ما از نظر ماشین توانگر شده ایم و از نظر مقاصد فقیر».14

ایشان نگاه حکیمانه پرورش یافتگان مکتب الهی را این گونه توصیف می کنند: «خیر, عمر جهان به پایان نرسیده است, هنوز اوّل کار است, دولت مقرون به عدل، عقل، حکمت، خیر، سعادت، سلامت، امنیت، رفاه، آسایش و وحدت عمومی و جهانی, در انتظار بشریت است, دولتی که در آن دولت, حکومت با صالحان است و انتخاب اصلح به معنی واقعی در آن صورت خواهد گرفت.» 15

اعتقاد به مهدویت در اسلام نه تنها خوش بینی نسبت به پایان کار جهان و آیندة بشریت را تضمین می کند بلکه نویدی است بر بلوغ فکر و اندیشة16 بشریت؛ وقتی قرآن در آیة 105 سورة انبیاء می گوید:

و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أنّ الأرض یرثها عبادی الصالحون.

صحبت از زمین است, نه صحبت از این منطقه و آن منطقه و این قوم و آن نژاد. اولاً امیدواری به آینده است که دنیا در آینده نابود نمی شود. دوم آن دوره, دورة عقل و عدالت است. شما می بینید یک فرد سه دورة کلی دارد...

چگونه می شود که چنین دوره ای نیاید؟! مگر می شود که خداوند این عالم را خلق کرده باشد و بشر را به عنوان اشرف مخلوقات آفریده باشد, بعد بشر به دورة بلوغ خودش نرسیده یک مرتبه تمام بشر را زیر و رو کند؟! پس مهدویت یک فلسفة بسیار بزرگ است. ببینید مضامینی که در اسلام داریم چقدر عالی است!»17

 

منبع : سایت راسخون

منبع : مرکز مطالعات شیعه

  • محمدرضا دهایی

 

مهدویت و آینده تاریخ

 

 اندیشة تربیت شدگان مکتب قرآن, تاریخ، سیر صعودی و تکاملی دارد. هر اصلاحی که امروز به دست بشر صورت گیرد, زمینه خواهد بود برای یک اصلاح نهایی و حکومت جهانی. هر چند این اندیشه با بعضی اندیشه های ماتریالیستی و غیر ماتریالیستی به ظاهر شباهت دارد, ولی در اصول اساسی کاملاً با آن دیدگاه ها متفاوت است؛ نخست این که در تئوری مهدویت اسلامی سخن از آینده تاریخ, بیان حاکمیت اراده الهی است نه صرفاً طبیعت مادی تاریخ (به استناد آیات کریمه قرآن) دوم آن که در این دیدگاه, این انسان های صالح هستند که همواره زمینه و شرایط تحقق آن جامعة واحد جهانی را فراهم می کنند؛ و سوم این که، ارزش هر مبارزه ای به حق بودن آن است نه نو بودن آن. 11 در این اندیشه, هر مبارزه ای تنها برای احقاق حق فردی و اجتماعی مشروعیت و قداست پیدا می کند.

 استاد مطهری در بیان نقش حضرت حجت(ع) در تکامل تاریخ و بشریت می فرمایند: «یعنی زندگی بشر در آینده منتهی می شود به عالی ترین و کامل ترین زندگی ها که از جمله آثاری که در آن هست آشتی انسان و طبیعت است و آن این است که زمین تمام معادن خود را در اختیار انسان قرار می دهد, آسمان تمام برکات خود را در اختیار انسان قرار می دهد و همه این ها خود تکامل تاریخ است.»12

ایشان در جای دیگر مشخصات حکومت حضرت مهدی(ع) را این گونه بیان می نمایند: «ما مسلمان ها بالاخص شیعیان می گوییم دورة سعادت بشری آن عصری است که دورة عدل کامل است یعنی عصر ظهور حضرت حجّت(ع)؛ آن دورة که اوّلین مشخصه اش این است که دورة حکومت عقل است یعنی دوره ای که در آن, علم اسیر و برده نیست.

امیرالمؤمنین(ع) تعبیری دربارة آن عصر دارد که می فرمایند: «در آن عصر مردم صبحگاهان و شامگاهان جام حکمت و معرفت می نوشند».13

 

منبع : سایت راسخون

منبع : مرکز مطالعات شیعه

  • محمدرضا دهایی

 

در اندیشة آرمان گرایانة استاد مطهری, انتظار در معنای اوّلش بزرگ ترین محرک اجتماعی است که انسان را برای حاکمیت ارزش ها و محو ضدّ ارزش ها تشویق می کند, برای همین انتظار بدین معنا را با فضیلت ترین عبادات9 دانسته اند: «افضل الأعمال إنتظار الفرج»

شهید مطهری با استناد به آیات 5 سورة قصص, 105 سورة انبیا و ... چنین نتیجه گیری می کند:

از این آیات استفاده می شود که ظهور مهدی موعود حلقه ای از حلقه های مبارزة اهل حق و اهل باطل است که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی می شود, سهیم بودن یک فرد در این سعادت موقوف به این است که آن فرد عملاً در گروه اهل حق باشد. آیاتی که بدان ها در روایات استناد شده است، نشان می دهد که مهدی موعود (ع) مظهر نویدی است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است, مظهر پیروزی نهایی اهل ایمان است.10 بنابراین هر مبارزة حق گرایانه ای, حلقه ای از حلقه های مبارزة جهانی و هر پیروزی، جلوه ای از پیروزی آن انقلاب بزرگ است.

فراموشمان نشود که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران محصول تئوری انتظار سازنده و عنایات آن امام منتظَر بود.
 

باش تا صبح دولتش بدمد
کاین هنوز از نتایج سحر است
 

در این جا ذکر دو نکته ضروری به نظر می رسد:
1. سایر ادیان نیز به انتظار معتقدند با این تفاوت که در آن دیدگاه ها, سخن از یک موجود نجات بخشی است که در آینده می آید و به امور سامان می دهد ولی در اندیشة تشیّع, سخن از انسان شریفی است که او هم همراه با سایر مردم انتظار می کشد؛ منتظری است که با ما زندگی می کند، دردها و غصه ها را احساس می کند و مقام ولایت تکوینی در بین مردم دارد.

2. انتظار فرج, صرف نظر از اسلامی بودن اندیشه ای است که چون نوعی خوش بینی نسبت به آیندة بشر (و طرد بدبینی) است, ارزشمند و شور و تحرک آفرین، تحرک بخش، امید دهنده و تعهد آور و ... است. به ویژه در این عصر, که بشر سرگردان و گرفتار (روزمره گی) زندگی ماشینی, بیش از هر زمان نیاز به مأمن و ملجأ اعتقادی دارد تا خود را از اندیشه های نیهیلیستی برهاند و روان تشنة خود را سیراب نماید.

 

منبع : سایت راسخون

منبع : مرکز مطالعات شیعه

  • محمدرضا دهایی

 

دربارة مفهوم انتظار هم, متناسب با برداشت های متفاوت, این اندیشه منشأ رشد و پویایی یا رکورد و عقب ماندگی دانسته است. استاد مطهری خصوصیات دو گونه انتظار (مثبت) و (منفی) را این گونه بیان می کنند:

انتظار فرج و آرزو و امید و دل بستن به آینده دو گونه است: انتظاری که سازنده و نگهدارنده، تعهدآور, نیرو آفرین و تحرک بخش است, به گونه ای که می تواند نوعی عبادت و حق پرستی شمرده شود؛ و انتظاری که گناه است: ویرانگر, اسارت بخش و فلج کننده و نوعی (اباحی گری) باید محسوب شود. این دو نوع انتظار فرج, معلول دو نوع برداشت از ظهور عظیم مهدی موعود است و این دو نوع برداشت به نوبة خود, از دو نوع بینش دربارة تحولات در انقلاب های تاریخی ناشی می شود.5

 

در نگاه انتظار ویرانگر و منفی ـ که متأسفانه در جامعة ما هم طرفدار دارد ـ هر اصلاحی در جامعه محکوم است چرا که باید ظلم و تباهی رواج داشته, حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد, باطل یکه تاز میدان گردد, تا انفجاری6 رخ دهد و انتظار به سر آید. بنابراین هر اصلاحی محکوم است, زیرا هر اصلاح یک نقطة روشن است. تا در صحنة اجتماع نقطة روشنی هست دست غیب ظاهر نمی شود, برعکس, هر گناه و فساد، و هر ظلم، تبعیض و حق کشی و هر پلیدی ای به حکم این که مقدمة صلاح کلی است و انفجار را قریب الوقوع می کند، رواست، زیرا «الغایات تبرّر المبادی» هدف ها، وسیله های نامشروع را مشروع می کنند. پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار, ترویج و اشاعة فساد است. این جاست که گناه، هم فال است و هم تماشا, هم لذت و کام جویی است و هم کمک به انقلاب مقدس نهایی».7

در چنین اندیشه ای, امر به معروف و نهی از منکر دیگر جایی ندارد. واجبی است که باید ترک شود و حدّ الهی است که باید در تاریخ بایگانی شود, چرا که اجرایش, فریضه ای (ظهور مصلح) را به تأخیر می اندازد, پس وجوبش در ترک است. دیگر عاشورایی آفریده نمی شود, اصلاً نباید عاشورایی اندیشید. اندیشة عاشورایی محکوم است. در این نگاه قصة کربلا افسانه ای می گردد که تنها ذکرش ثواب دارد و بس (همان که سال ها گذشتگان شاهدش بودند) حتی شورآفرینی عاشورا، عشق بازی قهرمانانش، در پای انتظار قربانی می شود. در این اندیشه , تمام تکالیف فردی و اجتماعی از انسان ساقط می شود و داستان همان انگلیسی معروف. 8
 

منبع : سایت راسخون

منبع : مرکز مطالعات شیعه

  • محمدرضا دهایی

 

همة گروه های اسلامی بر این قول متفق اند که در آخرالزمان, مردی ظهور می کند که دنیا را پر از عدل و داد می کند و دولت حق را برپا می سازد, دولتی که تمام جهان را فرا می گیرد. این دیدگاه به استناد آیات کریمة قرآن از جمله: 105 سورة انبیا, 5 قصص, 32 و 33 توبه و ... است. اهل سنّت با شیعیان اتفاق نظر دارند بر این که مهدی از خلفای دوازده گانه ای است که رسول اکرم(ص) به آن ها در احادیث گوناگون بشارت داده است. از آن جا که حقایق وحی و وجود رهبران الهی در بین بشر, منطبق با نیازهای طبیعی و فطری است, چنین اعتقادی نیز ریشه در نهاد انسان دارد و پاسخی به نیاز آرمانی بشریت است.

استاد شهید مرتضی مطهری, در چند اثر ارزشمند خود به بررسی مسئله مهدویت و انتظار پرداخته اند. یکی از تعابیر ارزشمند ایشان, در وصف جایگاه حضرت حجّت(ع) در زمین, تعبیر «صاحب» است. در کتاب گفتارهای معنوی, ضمن بیان حدیثی از رسول اکرم(ص) پیرامون امدادهای الهی نسبت به بشریت به واسطة حضرت مهدی (ع), چنین نتیجه می گیرند:

خدا هرگز دنیا را بی صاحب نگذاشته است, و بی صاحب هم نخواهد گذاشت.1

 

شهید مطهری و فلسفة انتظار

 

«انتظار» از مفاهیم دو پهلو و لغزنده ای همانند: تقدیر, توکل, صبر و ... است،2 که در طول تاریخ اندیشة اسلامی, برداشت های متفاوتی از آن شده است. هر بار کسی به تناسب فهم و درک خود, دستی بر این واژه کشیده و به این درک خشنود گشته, حق را همان پنداشته است و سپس به تعبیر زیبای قرآن: «کل حزب بمالدیهم فرحون؛ هر فرقه ای بدان چه نزد آن هاست دل خوش شدند.»3

استاد مطهری در این باره می فرمایند: «معلوم است که بدعت در دین خاتم هم امکان پذیر است چنان که ما هم که شیعه هستیم و اعتقاد داریم به وجود مقدس حضرت حجت بن الحسن, می گوییم ایشان که می آیند «یأتی بدینٍ جدیدٍ» . تفسیرش این است که آن قدر تغییرات و اضافات در اسلام پیدا شده است که وقتی او می آید و حقیقت دین جدّش را می گوید به نظر مردم می رسد که این دین غیر از دینی است که داشته اند و حال این اسلام حقیقی همانی است که آن حضرت می آورد.»4
 
دربارة مفهوم انتظار هم, متناسب با برداشت های متفاوت, این اندیشه منشأ رشد و پویایی یا رکورد و عقب ماندگی دانسته است. استاد مطهری خصوصیات دو گونه انتظار (مثبت) و (منفی) را این گونه بیان می کنند:

انتظار فرج و آرزو و امید و دل بستن به آینده دو گونه است: انتظاری که سازنده و نگهدارنده، تعهدآور, نیرو آفرین و تحرک بخش است, به گونه ای که می تواند نوعی عبادت و حق پرستی شمرده شود؛ و انتظاری که گناه است: ویرانگر, اسارت بخش و فلج کننده و نوعی (اباحی گری) باید محسوب شود. این دو نوع انتظار فرج, معلول دو نوع برداشت از ظهور عظیم مهدی موعود است و این دو نوع برداشت به نوبة خود, از دو نوع بینش دربارة تحولات در انقلاب های تاریخی ناشی می شود.5

 

منبع : سایت راسخون

منبع : مرکز مطالعات شیعه

  • محمدرضا دهایی
جنبش مهدوی 313

این وبلاگ برای خشنودی و رضایت حضرت مهدی (عج) تاسیس شد. باشد که مورد عنایت ایشان قرار گیرد و مفید فایده باشد. انشاءالله

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران