- ۱ نظر
- ۱۵ تیر ۰۱ ، ۰۹:۰۸
- جهان در عصر ظهور 3 -
امروز همخوانی سرود سلام فرمانده در کشور های مختلف دنیا نشان میدهد که ایران در محدوده جغرافیایی خویش محصور نیست، بلکه حرکت اجتماعی سلام فرمانده که نمود کاملی از اسلام سیاسی بود فراتر از مرز های جغرافیایی ایران قلوب مردم را به سمت خویش جذب می کند. هند، نیجریه ، سوریه ، روسیه ، میانمار ، تانزانیا ، لبنان ، ترکیه ، افغانستان ، انگلیس ، بحرین و ... تا کنون نام امام زمانشان را در جای جای میهنشان طنین انداز کرده اند. و آنچه زیبا نمود پیدا میکند وحدت ملل گوناگون با زبان و نژاد و رنگ های متفاوت ذیل ایدئولوژی مهدوی و کنار گذاشتن اختلافات است؛ همانا نسخه نهایی نجات بخش بشر جز این نیست...
شهید بهشتی می گوید بهترین کاری که می شود برای مهدی فاطمه انجام داد این است که جامعه ای نمونه بسازیم ، اون رو به همه عالم نشون بدیم و بگوییم اگر آقا بیاید اینگونه می شود. این حرکت افکار عمومی را به سمت ظهور و طلب منجی سوق میدهد و زمینه را برای دولت کریمه حضرت مهدی فراهم خواهد کرد. در این شرایط اما هستند مسئولینی که اساسا با این آرمان ها و ادبیات بیگانه اند و در هرحال انقلاب از اینها بیشترین ضربه را خورده است، چپ و راست هم ندارد، هرکسی با هر خط حزبی و در هر جایگاهی اگر لحظه ای از این آرمان سرنوشت ساز فاصله بگیرد مایه خسران مبین است. و بی دلیل نبود که امام می گوید مسئولینی که به فکر تشکیل حکومت حضرت مهدی نباشند خائن و خطرسازند. برخی مان هرروز شعار میدهیم خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما؛ بدین معنا که ما این نهضت را و این حرکت اجتماعی را به راه انداختیم و از آن پاسداری میکنیم تا به انقلاب مهدی برسیم. نگاهمان به انقلاب و نظام وسیله ای است نه هدف و غایت القصوا. خب اکنون با مسئولی که انقلاب را برای نان میخواهد چه باید کرد؟ آیا سکوت در برابر او جایز است؟ آیا موضع انفعال در شرایطی که عده ای با ناکارامدی ، فساد و ظلم خویش آرمان های انقلاب را می بلعند صحیح است؟ شاید مهمترین اقدام مهجور مانده بازگشت به اندیشه های عدالتخواهانه شهید بهشتی و امثالهم باشد. فردی که در عین حال که خودش مسئولی در جامعه اسلامی بود اما مردم را مدام به پویایی ، حرکت ، فعالیت و نقد و مطالبه گری دعوت میکرد و میگفت هیچ بنای اجتماعی از آن بنا شوم تر نیست که انسان یا انسان هایی در جامعه هرکار خواستند بکنند بدون آنکه بشود بر آنها خرده گرفت یا از آنها بازخواست کرد. البته که در این وانفسایی که آثار عدل اجتماعی و اقتصادی و اخلاقی در حد مطلوب همه ما نیست نق زدن و غر زدن به اینکه خون دادیم تا به عدالت برسیم پس کو عدالت و این چه جمهوری اسلامی شد فقط از انسان های ضعیف و منفعل بر می آید. باید با اندیشه ای بازتر و همکاری بیشتر و آماده کردن بیشتر خود این راه سنگلاخ پرنشیب و فراز انقلاب را با قاطعیت هرچه بیشتر بپیماییم....
والسلام
گزیده سخنان امروز مقام معظم رهبری در ارتباط تصویری با مردم آذربایجان شرقی :
استمرار یک حرکت، کلید پیروزی آن حرکت است؛ اگر چنانچه حرکتی آغاز بشود و نتواند استمرار پیدا کند، نتواند گامهای بعدی را مرتّب بعد از گام اوّل بردارد، این حرکت عقیم خواهد ماند، باطل خواهد شد، بیاثر خواهد شد. ما نهضتها و انقلابهایی را در دنیا سراغ داریم که اینها خوب شروع شدند، گامهای مهمّی هم برداشتند، منتها به پیروزی دست پیدا نکردند؛ چرا؟ چون اصحاب نهضت -حالا «اصحاب نهضت» یا سردمداران نهضت هستند یا پیروان و آحاد مردمی که دنبالهروِ آنها بودند- از راه رفتن و از ادامهی مسیر منصرف شدند؛ یا خسته شدند یا ناامید شدند یا سرگرم به بازیچههای مادّی شدند یا دچار یأس شدند یا دچار ترس شدند و یا دچار اختلافات داخلی شدند، بالاخره نتوانستند گامهای بعدی را بردارند، لذا نهضتشان به پیروزی نرسیده. لذا ما این جور میگوییم که ادامهی حرکت و استمرار حرکت، رمز پیروزی هر حرکتی است.
«استمرار حرکت انقلابی» یعنی اینکه ما هدفهای انقلاب را در نظر داشته باشیم، در مدّ نظر قرار بدهیم و همهی نیازهای امروز و فردا، نیازهای اکنون و آینده را که ما را به آن هدفها میرساند، در نظر بگیریم و این نیازها را به هر شکلی که میتوانیم تأمین کنیم؛ معنای این، استمرار انقلاب است؛ هدفهای انقلابی در نظر گرفته بشود. و برای رسیدن به این هدفها طبعاً نیازهایی وجود دارد که این نیازها بعضیاش مربوط به کوتاهمدّت است، مربوط به اکنون است، بعضی از این نیازها مربوط به آینده است، مربوط به فردا است که از امروز باید برای فردا آن را آماده کرد. این نیازها را در حدّ توانِ خودمان تلاش کنیم به وجود بیاوریم؛ این، حرکتِ تداومِ انقلاب و استمرارِ انقلاب را به وجود میآورد که حالا من نمونههایی را عرض خواهم کرد. حالا «هدفهای انقلاب» که گفتیم، یعنی چه؟ یعنی پیشرفت کشور، عدالت اجتماعی در کشور، اقتدار کشور، تشکیل جامعهی اسلامی در کشور و در نهایت رسیدن به تمدّن نوین اسلامی و تمدّن بزرگ اسلامی؛ هدفهای انقلاب اینها است. باید دید برای رسیدن به این هدفها، برای رسیدن به عدالت اجتماعی، برای رسیدن به پیشرفت واقعی کشور -نه پیشرفتهای پوشالی و ادّعایی؛ پیشرفتهای همهجانبه، مادّی و معنوی- و برای رسیدن به جامعهی اسلامی که احکام اسلام به معنای واقعی در آن پیاده بشود و مردم بهرهمند بشوند از تحقّق این احکام و در نهایت برای رسیدن به تمدّن نوین اسلامی، چه کارهایی لازم است، آن کارها را در حدّ توانمان [انجام بدهیم]؛ هر کسی در حدّ توان خودش؛ بنده یک جور، آن مسئول یک جور، آن دانشجو یک جور و امثال اینها که حالا عرض خواهیم کرد.
بیا به خانهٔ دلها که در فراق تو دل را / نمانده است قراری چگونه بی تو بمانم
یکی از ویژگیهایی که در کتاب زرتشت برای عصر ظهور گفته شده، همفکر و همکردار و همگفتار شدن مردم جهان است. این ویژگی با شعار سهگانۀ گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک در این دین هماهنگی دارد؛ یعنی پس از ظهور، همگی مردم جهان در گفتار و پندار و رفتار، یکدست خواهند شد.
زمانی را تصور کنید که همۀ اطرافیانتان در گفتارِ خود، کلامِ «خیر» بگویند، اعمال صالح انجام دهند و در اخلاق و رفتارشان خوشبرخورد باشند. به قول آن شعر معروف که میگوید: «تردید نکن، تصورش هم زیباست.»
از تصور که بگذریم به یک توضیح مختصر میرسیم:
هنگامی که «گشتاسب» کیفیت ظهور «سوشیانس» و چگونگی ادارۀ جهان را از «جاماسب» میپرسد، او پاسخ میدهد: «سوشیانس، نجاتدهندۀ بزرگ جهان، دین را به جهان رواج دهد، فقر و تنگدستی را ریشهکن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات دهد، مردم جهان را همفکر، همگفتار و همکردار گرداند.» *۱
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْکَلِمِ
سلام بر مهدی امّتها و جمعکنندهٔ سخنها
1. جاماسب نامه، ص ۱۲۱و۱۲۲.
- جهان در عصر ظهور 3 -
در زمان امامان معصوم، ایرانیان با عناوینی مانند «فَرْس»، «اَعاجِم»، «مَوالِی» و «قوم سلمان» شناخته میشدند. در روایات نیز از ایرانیها با القابی مانند «اهل خراسان»، «اهل قم»، «اهل طالقان» و دیگر شهرهای مشهور آن زمان یاد شده است
پیامبر اسلام و ائمه، بخصوص حضرت علی در موقعیتهای مختلف از ایران و ایرانیان تعریف کرده و همواره سعی میکردند با رعایت عدالت در برخورد با آنها، ذهنیت نژادپرستانه و برتریجویی اعراب بر ایرانیان را از بین ببرند
حضرت محمد در حدیثی در این خصوص فرمودند: «اعتماد من به [برخی] ایرانیان بیشتر از [برخی] از شما [اعراب] است»*۱ پیامبر اسلام همچنین ایرانیان را خوشبختترین ملت غیرعرب به واسطه اسلام دانسته است*۲ مهربانی و لطف اهلبیت چراغ محبت آنها را در دل ایرانیها روشن کرد
امروزه مردم ایران به اینکه شیع اهل بیت هستند افتخار میکنند و پرچم اسلام به برکت همین محبت و علاقه در این سرزمین برافراشته شده تا روزی که بهدست حضرت بقیهالله برسد. انشاءالله
1. ذکر اخبار اصفهان حافظ ابونعیم، ص۱۲
2. کنزالاعمال، ج۲، ص۹۰
- نقش ایرانیان در ظهور 3 -
روایات مختلفی در مورد لزوم رجوع به فُقها در شرایط غیبت ذکر شده است که یکی از معتبرترینِ آنها، روایت عمربنحنظله است. امام صادق در بخشی از این روایت، خطاب به عمربنحنظله فرمودهاند: «...دقت کنید و کسی را که روایات [و علوم ما] را دارا است و نظر در حلال و حرام ما دارد [اهل فهم و استدلال است] و احکام اسلامی را میداند، او را داور قرار دهید؛ چراکه من او را حاکم قرار دادم...»*۱
در این روایت، امام، فقیهی را که دارای شرایطِ ذکر شده باشد؛ نه تنها بهعنوان داور در امور قضایی، بلکه بهعنوان حاکم معرفی میکنند. قطعاً حاکم کسی است که تمامی شئون حکومتی را دارا است. پس میشود به این نتیجه رسید که طبق کلام اهل بیت، مسلمانان در دوران غیبت وظیفه دارند به فقهایی که شرایط کامل را داشته باشند، مراجعه کنند و باید این افراد را به عنوان حاکم در امور قرار بدهند.*۲
1. وسائلالشیعه، ج۱۸، ص۹۹
2. کتابعالبیع، امامخمینی، ج۲، ص۴۸۰
- مهدویت و ولایت فقیه 3 -
شبهات را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
شبهات کلامی (خبری)
شبهات عملی
در این پیام، شبهات کلامی را توضیح میدهیم.
به طرح سؤال یا خبری که هدفش فتنهسازی و منحرفکردن باورها باشد، شبههٔ کلامی میگویند. بهطور معمول برخی سؤالات با هدف القای شبهه و برخی دیگر به قصد دانستن حقیقت پرسیده میشوند.
از نمونه شبهاتی که در پوشش خبر پرسیده میشود، میتوان به سخن فرعون بعد از شکست ساحران در برابر موسی اشاره کرد: «آیا پیش از آن که من اجازه بدهم به او پیوستید؟ قطعاً او بزرگ و رئیس شما است که به شما سِحر آموخته است.»*
فرعون با بیان این شبهه که موسی، بزرگِ ساحران است، قصد داشت از طرفی عظمت معجزۀ او را در دیدِ مردم، کوچک نشان داده و آن را صرفاً سِحر و جادویی معرفی کند که از ساحری بزرگ سر زده است و از سوی دیگر ایمان آوردن ساحران را توجیه کند و تسلیم شدن آنها را نه بهخاطر ایمان به معجزۀ موسی بلکه ایمان شاگردان به کار استاد خود، معرفی کند.
*سورهٔ طه، آیه ۷۱
- شبهه شناسی 3 -
بررسی کتابهای مقدس ادیانِ غیر الهی نشان میدهد که در این کتابها به عصری اشاره شده است که در آن پادشاهی عادل بر جهان حکمرانی میکند و در حکومت او پاکی و صفای قلب در جامعه برقرار میشود.
در کتاب «باسک» چنین آمده است: «دنیا تمام میشود و پادشاه عادلی در آخرالزمان پیشوای ملائکه و پریان و آدمیان میشود؛ حق و راستی با اوست و آنچه در دریاها، زمینها و کوهها پنهان باشد، همه را بهدست میآورد و از آنچه در آسمان و زمین باشد، خبر میدهد و از او بزرگتر، کسی به دنیا نیاید.»*۱
در کتاب مقدس جینها آمده است: «به هنگامی که فساد و تباهی جهان را پُر کند، شخص کاملی که او را "تیرتنگر" (نویددهنده) گویند، ظهور کرده، تباهی را از بین میبَرَد و پاکی و صافی را از نو برقرار میسازد.»*۲
1. محمد امینی گلستانی، سیمای جهان در عصر امامزمان، ج ۱، ص ۳۸
2. اوپانیشار، مقدمه، ص ۵۴
- جهان در عصر ظهور 2 -
شاید این موضوع ذهن شما را هم درگیر کرده باشد که چرا هر وقت اخباری از خاورمیانه به گوشمان میرسد از درگیری و ناآرامی حکایت دارد یا اینکه چرا در این منطقه اتفاقهای زیادی رخ میدهد؟
با مطالعه در حوزهٔ واقعهٔ ظهور متوجه میشویم که باوجود مواجهۀ کل جهان در امر ظهور، ۵ منطقه بهطور مستقیم در این امر درگیر میشوند و نقش مثبت یا منفی در آن دارند. این ۵ منطقه عبارتند از: شامات (شامل سوریه، اردن، لبنان و فلسطین کنونی)، عراق، حجاز، یمن و ایران؛ این مناطق بخش بزرگی از خاورمیانه را تشکیل میدهند؛ حال دلیل اهمیت روزافزون این مناطق را بهتر متوجه میشویم. اما مأموریتی که برعهدۀ ایرانیها گذاشته شده است چیست؟
طبق روایات، ایرانیها در جریان ظهور در دو مرحله نقش بسزایی دارند: ابتدا زمینهسازی برای ظهور و سپس همراهی و اتصال آنها به دولت امام زمان
باید از خودمان بپرسیم که واقعاً چقدر برای یاری آن خورشید فروزان آماده شدهایم؟ آیا وقت آن نرسیده است که قدمی برداریم تا در روز وعدهدادهشده، سرافکنده و شرمنده نباشیم؟*۱
1. اسماعیل شفیعیسروستانی، دانشستان سرزمینهای درگیر در واقعۀ شریف ظهور، ج ۱
- نقش ایرانیان در ظهور 2 -
شاید اولین سؤالی که پس از غیبت امام مهدی برای هرکس پیش آمد، این باشد که چطور میتوانیم در شرایط غیبت درحالیکه از داشتن امام محروم هستیم به سعادت برسیم؟ آیا خدا ما را در این شرایط رها کرده و فکری برای آیندۀ انسانها نکرده است؟
مشخص است قطعاً خدایی که انسان را از روز اول تنها نگذاشته، اکنون نیز او را بیسرپرست نمیگذارد بلکه در همین شرایط نیز برنامهای برای انسان تنظیم کرده و این برنامه را از راههای مختلفی که یکی از آنها، کلام خود اهلبیت است به مردم معرفی کرده است.
زمانی که اسحاق بن یعقوب در نامهای خطاب به امام زمان از راهکاری برای حل سؤالهای پیش آمده (در دوران غیبت) پرسید، امام در پاسخ فرمودند: «وَ اَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةِ فَارْجِعُوا فِیهَا اِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا؛ فَاِنَّهُمْ حُجَّتِى عَلَیکُمْ وَ اَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیهِمْ...؛ اما در رویدادها به راویان احادیث ما رجوع کنید. همانا ایشان حجت من بر شما هستند و من حجت خداوند بر ایشانم...»*۱
امام در این روایت فرمودهاند به راویان حدیث مراجعه کنید اما مشخص است که فقط راوی حدیث بودن ملاک نیست بلکه مقصود راویانی هستند که اهل فقاهت باشند زیرا کسی که صرفاً راوی حدیث بوده و شناختی از فقاهت در دین ندارد، قطعاً قابلیت اینکه مردم به او مراجعه کنند را نخواهد داشت.*۲
1. شیخ صدوق، کمالالدین و تمامالنعمة، ج ۱، ص ۴۸۴
2. شرح چهل حدیث
- مهدویت و ولایت فقیه 2 -
حق و باطل تا وقتی مشخص است و تشخیص آن آسان که تشابه و دستکاری در کار نباشد اما امان از وقتی که باطل، خودش را شبیه حق میکند.
و اما حق. حق را باید از باطل جدا کرد. پس لازم است بدانیم: شبهه در لغت به معنای مشابهت و پوشیدگی است و چیزی که حق و باطل در آن معلوم و مشخص نیست را شبهه مینامند.*۱ به عبارت دیگر، شبهه، خود را شبیه به حق نشان میدهد و راه شناخت حق از باطل را دشوار کرده و افراد را دچار شک و تردید میکند.*۲
شبهه در اصطلاح، طرح اِشکال، پرسش یا ابهامی است که در شناخت حق از باطل در برداشتها، تحلیلها، تصمیمات و رفتارهای مرتبط با سعادت فرد یا جامعه، منشأ خطا و اشتباه میشود. حال با مشخص شدن تعریف شبهه میتوانیم درک بهتری از این موضوع داشته باشیم.
1. محمد معین، فرهنگ فارسی
2. عبدالمجید معادیخواه، فرهنگ آفتاب، ج ۷۱
- شبهه شناسی 2 -
در عصر کنونی، دشمنان بشریت که منجی موعود را برای حیات و قدرت استکباری خود خطرناک میدانند، در تلاشاند افکار و عقاید انحرافی خود را در جامعهٔ جهانی ترویج داده و انحرافات فرهنگی ایجاد کنند. به همین دلیل لازم است که با حقیقت منجی موعود و حکومت عدل او در عصر ظهور بیشتر آشنا شویم.
واژهٔ آخرالزمان در معنای لغوی خود شامل عصر ظهور نیز میشود. اگرچه زمان ظهور نیز بخشی از آخرالزمان است اما کاربرد این تعبیر بیشتر مربوط به عصر رسالت پیامبر اسلام تا قبل از ظهور است.
در سلسله پست های جهان در عصر ظهور ابتدا عصر ظهور را از دیدگاه ادیان الهی و غیر الهی و سپس براساس قرآن و روایات اهل سنت بررسی خواهیم کرد و در مرحلهٔ بعد به موضوع مهم و اساسی چگونگی حکومتداری حضرت و مسائل اجتماعی در عصر ظهور میپردازیم.
- جهان در عصر ظهور 1 -
آنچه در زمین از گذشته تا کنون روی داده و در آینده روی خواهد داد، همچون زنجیرهای بههم متصل است که بر حکمت خدا متکی است و حساب و کتاب دارد؛
هر جزء، نقشی دارد که باید به آن عمل کند. هیچ قومی رها شده در میان طوفان نیست به همین دلیل بر دوش ایرانیان نیز ماموریتی گذاشته شده که باید برای اجرای آن آماده شوند و منتظر رسیدن روز موعود باشند.
در سلسله پست های نقش ایرانیان در ظهور ابتدا نگاهی به سرزمینهای نشانشده در واقعهٔ ظهور میکنیم، در ادامه به بیان ویژگیهای ممتاز ایرانیان (با جستجو در تاریخ و روایات) میپردازیم و نقش آنان در زمینهسازی ظهور، همراهی و وصل شدن آنها به منجی عالم را بررسی میکنیم. در نهایت وضع موجود ایران اسلامی و اینکه اکنون کجای نقشهٔ ظهور ایستادهایم را بیان میکنیم تا ببینیم به عنوان یک ایرانیِ مسلمان چه وظایفی داریم و چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم؟
- نقش ایرانیان در ظهور 1 -
تابهحال به گذشته فکر کردهاید؟ به یاد دارید که وضعیت تکنولوژی، مثلاً گوشیهای موبایل و سیستمهای کامپیوتری، چطور بود؟ حالا آن شرایط را با اوضاع فعلی مقایسه کنید و ببینید در چه زمینههایی پیشرفت داشتهایم؟ سؤال اینجاست که بشر با وجود این همه پیشرفت در زمینههای مختلف، چقدر توانسته به سمت انسانی بهتر شدن حرکت کند؟
چیزی که مشخص است این است که قطعاً بشر با وجود پیشرفت علمی، نتوانسته به سمت اهداف والای انسانی حرکت کند. سؤال اینجاست که آیا ما در طول مسیر تاریخ، هیچ راهنمایی نداشتهایم؟ قطعاً جواب این سؤال منفی است.
حقیقت این است که خداوند، پیامبران و ائمه را بهعنوان راهنما در مسیر زندگی انسانها قرار داده است و اگر مردم به آنها رجوع میکردند، مسیر هدایت انسانها قطعاً طور دیگری رقم میخورد.
اما غفلت و جهل ما باعث شد که تکبهتک آنها مظلوم واقع شوند، برای همین خداوند آخرین ذخیرۀ الهی را در پس پردۀ غیبت قرار داد و شرط آمدن و حضورش در میان مردم را رسیدن آنها به لیاقت و شایستگی قرار داد.
آنچه در سلسله پست های مهدویت و ولایت فقیه به آن خواهیم پرداخت، شناخت وظیفۀ خودمان، در دوران غیبت است. تا بدانیم اکنون که از فیض امام معصوم محروم هستیم، چه کسی میتواند وظیفۀ هدایت و رهبری مردم را بر عهده داشته باشد؟ پس برای رسیدن به پاسخ این سؤال و سؤالات مهم دیگر، حتماً در این سلسلهپیامها همراه ما باشید.
- مهدویت و ولایت فقیه 1 -
امروزه شبهه شناسی و راهکارهای مقابله با آن به مسألهای مهم و اساسی برای حفاظت از آموزههای دینی به خصوص مباحث مهدویت تبدیل شده است.
به همین دلیل و برای حفاظت از آموزههای مهدوی، باید ابتدا شبهات را شناخت و سپس به راههای مقابله با آنها پرداخت. شبهه را از این جهت «شبهه» نامگذاری کردهاند که به حق شباهت دارد. گاهی اوقات شبهه آنقدر زیرکانه است که حتی فکرش را هم نمیکنی که نه تنها شبیه حق است بلکه به این باور میرسی که عین حق است.
شبهه لزوماً توسط دشمنان طرح نمیشود؛ بلکه گاهی شبهات، سوالات پاسخ داده نشدهٔ نسل جوان است و حتی گاهی وقتها در ذهن پرسشگرِ خودِ ما شکل میگیرد.
ما در سلسله پست شبهه شناسی ابتدا به تعریف انواع شبهه میپردازیم، سپس با طرح شبهات مهدویت که غالباً موضوعی و پُرتکرار هستند، به آنها پاسخ میدهیم. مراقب باشید با شبهاتی که مطرح میشود، گول نخورید!
- شبهه شناسی 1 -
امام رضا(ع) در تصمیم گیریها معقول، منطقی و منطبق بر عقلانیت بود
شما در حال حاضر وقتی به تاریخ مراجعه میکنید فراوان نوشته که مجلس گفت وگو از سوی دستگاه عباسی شکل داده میشد ولو گاه به قصد این باشد که دانش حضرت را بسنجند و حضرت به یک معنا در مقابل پرسشها کم بیاورند، شاید هم به این قصد برخی از مجالس شکل گرفته باشد ولی به هر قصد که این مجالس شکل گرفته باشد، حضرت توانستند از آن مجالس بهرههای لازم را بردارند و این کم بهره و سود نبود که ولایتعهدی را در اختیار حضرت قرار داد لذا به گمانم اگر کسی برخی چالشها و ابهامها یا سوالاتی که درباره علل پذیرش ولایتعهدی گاهی به ذهن خطور میکند را کنار بهرهها و سودهایی که حضرت به نفع جریان دینی و اسلامی از این منصب پیشنهادی بردند، قرار دهد؛ اگر انصاف به خرج دهد، این بهرهها و سودها انقدر زیاد است که انسان میتواند این رفتار امام رضا(ع) را معقول، منطقی و منطبق بر عقلانیت بداند. اشاره کردید که امام رضا(ع) با عملکرد خود به امام گفت وگو مشهور یافت و از این طریق به بخشی از اهداف خود رسیدند. شواهد تاریخی نشان میدهد که امام با مخالفان خود نیز به گفت وگو میپرداختند و سوالات آنها را پاسخ میدادند، در این پرسش و پاسخ یا گفت وگو، امام رضا(ع) چه چارچوب و اصول اخلاقی را رعایت میکردند؟ واقعیت این است که گفت وگو نیازمند به اخلاق است، یعنی هر مواجهه دو سویهای گفت وگو نیست ما باید حواسمان به این نکته باشد. این چنین نیست که دو نفر هرگونه مواجه حضوری با هم داشتند ما بتوانیم اسم آن را گفت وگو بگذاریم، گفت وگو یک آداب و اخلاق و اهدافی دارد اگر اینها مورد توجه در گفت وگو قرار نگیرد، شما صرف این مواجهاتی که شکل میگیرد را نباید گفت وگو نام بگذارید، گاهی به غلط یک چیزهایی اتفاق میافتد و ما گمان میکنیم که نام آنها را میتوانیم گفت وگو بگذاریم، در حالی که اینطور نیست.
منبع : سایت حوزه نت
امامت درس رسمی حوزه شود
اراکی با اشاره به نقش ما در این زمینه گفت: مسئله ولایت باید تبیین شود؛ در حوزه باید بحث ولایت و امامت به عنوان درس رسمی و اساسی در مقاطع مختلف مطرح شود؛ ابتدا باید در خود حوزه این کار را جا بیندازیم؛ اینکه امام علی درب خیبر را کند خودشان فرمودند که این قدرت الهی بود و نه جسمانی؛ پیامبر فرمود برو و این کار را بکن و او چشم گفت و درب کنده شد؛ آن هم دری که ۲۲ انسان قوی باید آن را تکان می دادند.
وی با اشاره به وعده خدا برای تشکیل حکومت حق تاکید کرد: اگر اطاعت باشد وعده خدا هم قطعی است؛ در قرآن دو وعده به بشر داده شده یکی دنیوی و دیگری اخروی که اخروی همان بهشت است و وعده دیگر دنیوی است و آن فتح و پیروزی برای صادقین است و مقدمه این فتح، اطاعت از خدا و پیامبر و امام داست.
اراکی با بیان اینکه فتح و انتظار هم دو نوع است بیان کرد: اهل کفر و نفاق منتطر پایان کار خود و خفت و خواری هستند و مومنان نیز در انتظار ظهور و تشکیل حکومت الهی هستند لذا تحکیم و تبیین حکومت حضرت ولی عصر(عج) مقدمه ظهور است و جامعه بشری باید این نظریه را بپذیرد از این رو تبیین این نظریه نیازمند حمایت رسانه ای و نظریه پردازی و علمی و نظامی و سیاسی و. . . است.
اراکی تاکید کرد: آماده سازی جامعه فکری مهمترین مقدمه برای ظهور است ولی هنوز در جامعه فکری تشیع هم این نظریه به درستی تبیین نشده گرچه بعد از انقلاب پیشرفت های زیادی در این زمینه داشته ایم.
حاکمیت بالفعل ائمه(ع) در همه ادوار
اراکی با بیان اینکه«لولا الحجة لساخت الارض بأهلها»بیان کرد: ائمه(ع) در طول تاریخ به صورت بالفعل حاکمیت داشته اند ولو اینکه آنان را خانه نشین کرده باشند؛ امام زمان هم امروز حاکم بالفعل است؛ ما انسان و جامعه و حاکمیت رها نداریم ولو اینکه این حاکمیت در ظاهر باشد و یا علی الظاهر در غیبت باشد؛ این تصور که ائمه در دوره هایی دست به سیاست نزده اند تصور باطلی است و اینکه اکثریت به حاکمیت آنان تن نداده اند به معنای نداشتن حاکمیت نبوده است.
دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی اظهار کرد: غیبت، غیبت امامت نیست؛ غیبت امامت در فرهنگ دینی و شیعی نداریم و محال است امامت، غایب باشد یعنی محال است حکومت بالفعل جاری نباشد؛ امام زمان حاکم بالفعل است در هر دایره ای که این تمکن وجود داشته باشد اعمال حاکمیت می کند.
دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با بیان اینکه این همه دشمن با نیروی نظامی و اقتصادی و. . . به دنبال سرکوب تشیع بوده و هستند ادامه داد: امروز با همه ابزارهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و. . . گرفته به جنگ با شیعه آمده اند ولی چگونه است که این درخت همانند شجره طیبه دائما در حال گسترش است؛ همان طور که قرآن فرمود: «أَلَمْ تَرَ کیفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کلِمَةً طَیبَةً کشَجَرَةٍ طَیبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ؛ آیا ندیدی خدا چگونه مثل زده سخنی پاک که مانند درختی پاک است که ریشه اش استوار و شاخه اش در آسمان است (ابراهیم/۲۴).
وی تاکید کرد: مگر می شود گقت امام خمینی(ره) بدون حمایت امام زمان توانستند مردم را برای دفاع از دین و بیرون راندن طاغوت بسیج کنند، جنگ تحمیلی را هدایت و رهبری کنند و به این تصمیم گیری های به موقع برسند؛ مگر می شود گفت مقام معظم رهبری در پیچ و خم های حساس با اقتدار نظام را اداره و در برابر چالش ها این کشور را هدایت و رهبری کرده است و از حمایت امام زمان برخوردار نبوده است؛ آیا بدون نصر ولی عصر این مسائل ممکن است؟ البته معنای نصر این نیست که امام به در خانه کسی برود و بگوید من امام هستم و این کار را بکن و این کار را نکن بلکه این نصر به اذن الهی و به صورت مخفی است.
دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با اشاره به حمله داعش به عراق و تصرف بخش اعظمی از کربلا افزود: از آیت الله سیستانی نقل شده که وقتی داعش بیشتر شهرهای حرمین را گرفتند؛ وی دست به دعا برداشت و از امام زمان(عج) درخواست کرد که از ما کاری ساخته نیست و به دنبال آن ایشان فتوای جهاد دفاعی را صادر کرد و میلیون ها نفر اجابت کردند و این کار عظیم رخ داد؛ این کار به لحاظ مادی، خارق العاده بود و طبق موازین عادی قابل تفسیر نیست ولی اگر عنایت امام نبود این گونه با اقبال مردم مواجه نمی شد و عراق به دست داعش می افتاد.
وی تاکید کرد: امام زمان(عج) همین امروز هم حاکمیت خود را اعمال می کند که بستگی به پذیرش ما دارد؛ یکی از مهم ترین چالش های حکومت مهدوی این است که ما عقیده به حاکمیت بالفعل امام را برای مردم تبیین معقول و محسوس نکنیم؛ جایگاه مالکیت خدا که در سوره ناس بیان شده در فرهنگ امروز جامعه ما کجاست؟ امام به عنوان خلیفه خدا ظهور خواهد کرد و جامعه بشری باید تسلیم آن شود و از قرائن روایی استفاده می شود که قطعا جامعه بشری به این عقلانیت خواهد رسید که تن به حاکمیت الهی بدهد.
به گزارش ایکنا، ایت الله محسن اراکی، دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی امروز ۲۹ فروردین ماه، در مراسم افتتاحیه همایش بین المللی دکترین مهدویت در سالن قدس مجتمع اموزش عالی امام خمینی(ره) در قم با بیان اینکه بزرگ ترین حادثه اینده جهان قبل از قیامت، حادثه بزرگ ظهور دولت مهدوی است گفت:
این حادثه بزرگ دگرگونی همه جانبه در جامعه بشر به وجود خواهد اورد؛ اگر تعبیر کنیم که تمدن کنونی انسان را وارونه کرده که تعبیر درست و قابل اثبات منطقی هم هست لذا بزرگترین چالش دولت مهدوی این تمدن وارونه ساز انسان هاست.
وی با بیان اینکه تمدن کنونی بشر، او را به سمت انحطاط اخلاقی و اجتماعی و سیاسی سوق داده است، افزود: بنابراین کسانی که دغدغه مهدوی دارند باید در عرصه فکری و اندیشه ای به نقد جدی این تمدن وارونه بپردازند و این تمدن را برای بشریت تبیین و اسیب های ان را بر زندگی مردم کنونی بیان کنند؛ زیرا این تمدن روابط بشر را به روابطی خصمانه تبدیل کرده است.
جایگزینی رابطه خصمانه به جای محبت امیز
دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با بیان اینکه تمدن غرب رابطه میان انسان و طبیعت، انسان با انسان و رابطه انسان با خدا را خصمانه و ستیزه گرانه کرده است، اظهارکرد: این موارد از مهمترین تفاوت های تمدن اسلامی با تمدن غرب است؛ البته این حرف ما، شعار نیست بلکه محسوس و مشهود است و نشانه ان برای همه قابل مشاهده است.
اراکی با بیان اینکه گاهی برخی افراد از تعبیر (خشم طبیعت) استفاده می کنند که برگرفته از تمدن غربی است، افزود: در تمدن غربی، رابطه طبیعت و انسان بهم ریخته و وقتی حادثه ای رخ دهد ان را خشم طبیعت می دانند در حالی که در تمدن اسلامی رابطه میان انسان و طبیعت و انسان با انسان رابطه ای هماهنگ است؛ همان طور که قران کریم فرمود: (هو الذی جعل لکم الارض ذلولا فامشوا فی مناکبها وکلوا من رزقه والیه النشور؛ اوست کسی که زمین را برای شما رام گردانید پس در فراخنای ان رهسپار شوید و از روزی [خدا] بخورید و رستاخیز به سوی اوست (۱۵))(ملک/۱۵).
دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با بیان اینکه ستیز انسان ها با انسان های دیگر همچنین با طبیعت محصول تمدن غرب است، بیان کرد: بشر به ستیز با نظام حاکم بر جهان پرداخته است؛ خداوند جهان را منظم و در خدمت انسان تقدیم کرده و به او فرموده(والی مدین اخاهم شعیبا قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره قد جاءتکم بینه من ربکم فاوفوا الکیل والمیزان ولا تبخسوا الناس اشیاءهم ولا تفسدوا فی الارض بعد اصلاحها ذلکم خیر لکم ان کنتم مومنین؛ و به سوی [مردم] مدین برادرشان شعیب را [فرستادیم] گفت ای قوم من خدا را بپرستید که برای شما هیچ معبودی جز او نیست در حقیقت شما را از جانب پروردگارتان برهانی روشن امده است پس پیمانه و ترازو را تمام نهید و اموال مردم را کم مدهید و در زمین پس از اصلاح ان فساد مکنید این [رهنمودها] اگر مومنید برای شما بهتر است (اعراف/ ۸۵).
دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با بیان اینکه پس اصل حاکم بر جهان نظام صالح و هماهنگی است ولی بشر این نظام را بر هم ریخته و فساد ایجاد کرده است اظهار کرد: بزرگترین رکن ستیزجویانه این فساد که نماد بارز ان در تمدن غرب است، پشت پا زدن به نظام ولایتی است؛ در حالی که اساسی ترین مسیله تمدنی معاصر ما حاکمیت ولایت امام زمان است.
وی با بیان اینکه چرا غرب چشم خود را بر حضور خداوند می بندد و او را از حاکمیت عزل می کند؟ افزود: اساس تمدن غربی دوری خدا از حاکمیت جهان است و اگر نظریه امامت و ولایت و حاکمیت خدا وارد زندگی بشر شود ان وقت خواهیم دید که چه اتفاقی در عالم می افتد.
در این میان هستند روایاتی که مکان خاصی را برای زندگی و اقامت حضرت بقیه الله الاعظم(عج) ذکر نکرده و به آمد و شد ایشان در بین مردم به صورت ناشناس اشاره دارند؛ «چگونه این مردم، این موضوع را انکار می کنند که خداوند با حجتش همان گونه رفتار می کند که با یوسف رفتار کرد؟ همچنین چگونه انکار می کنند که صاحب مظلوم شما همان که از حقش محروم شده و صاحب این امر [حکومت] است در میان ایشان رفت و آمد می کند، در بازارهایشان راه می رود و بر فرش های آنها قدم می نهد، ولی او را نمی شناسند، تا زمانی که خداوند به او اجازه دهد که خودش را معرفی کند، چنان که به یوسف اجازه داد، آن زمان که برادرانش از او پرسیدند: «آیا تو یوسف هستی؟» پاسخ دهد که «آری، من یوسف هستم».5
بنابر آنچه بیان شد احتمال های متعددی برای محل اقامت و زندگی امام زمان(عج) وجود دارد که به دلیل بودن ایشان در پس پرده غیبت جز خدای متعال کسی از آن اطلاع ندارد، و با ظهور و تشکیل دولت کریمه ایشان است که محل حکومت و سکونت ایشان مشخص شده و کنجکاوی هایی همچون دانستن محل سکونت حضرت(ع) نیز زنگ می بازد لذا می توانیم با اصلاح رفتار خود زمینه ظهور آن مصلح نجات بخش را فراهم کنیم.
منبع: خبرگزاری شبستان
5-ر.ک: کتاب الغیبت (نعمانی)، ص 315؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 306، ح 80؛ ص 307، ح 81.
برگرفته از دانشنامه امام مهدی(عج)
علاوه بر این، حضرت مهدی(عج) در توقیعی شریف به شیخ مفید چنین فرموده اند: «ما براساس آنچه خدای تعالی برای ما و شیعیان مؤمن مان مصلحت دیده، تا زمانی که دولت دنیا از آن فاسقان است، در سرزمین های دوردستی که از جایگاه ستمگران دور است، سکنا گزیده ایم، ولی از آنچه بر شما می گذرد، آگاهیم و هیچ یک از اخبار شما بر ما پوشیده نمی ماند».2
البته در برخی از روایات به مکان های مشخص به عنوان اقامتگاه حضرت مهدی(عج) در عصر غیبت اشاره شده، مدینه النبی(ص) ازجمله این مکان ها است که در برخی از روایات به عنوان محل زندگی امام مهدی(عج) از آن یاد شده است، چنان امام باقر(ع) در روایتی فرمودند: «صاحب این امر ناگزیر از کناره گیری است و او در [زمان] کناره گیری خود ناگزیر از [داشتن] نیرو و توانی است. او با وجود آن سی نفر هیچ هراسی ندارد. چه خوب جایگاهی است [مدینه] طیبه.»3
علاوه بر این، هستند روایاتی که «کوه رضوی» را اقامتگاه حضرت حجت(عج) می دانند؛ عبدالاعلی مولی آل سام می گوید: به همراه ابی عبدالله [امام صادق](ع) [از مدینه] خارج شدیم، زمانی که به روحاء [در اطراف مدینه] رسیدیم، آن حضرت(ع) دقایقی نگاهش را به کوهی که در آن منطقه بود، دوخت و آنگاه فرمود: «این کوه را می بینی؟ این کوه «رضوی» نام دارد و از کوه های فارس است. چون ما را دوست داشت، خداوند آن را به سوی ما منتقل کرد. در آن، همه درخت های میوه دار وجود دارد و در دو مرحله پناهگاهی خوب برای خائف [امام زمان] است. آگاه باش که برای صاحب این امر دو غیبت است که یکی از آنها کوتاه و دیگری بلند است».4
منبع : خبرگزاری شبستان
2- الاحتجاج، ج 2، ص 599؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 176.
3-الکافی، ج 1، ص 340؛ کتاب الغیبت (شیخ طوسی)، ص 102؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 153، ح 6.
4- الکافی، ج 1، ص 328، ح 2؛ کتاب الغیبت (شیخ طوسی)، ص 139؛ بحارالأنوار، ج 51، ص 161، ح 11.
برگرفته از دانشنامه امام مهدی(عج)
روایات اهل بیت علیهم اسلام اقوال مختلفی را برای سکونتگاه امام مهدی(عج) در عصر غیبت معرفی کرده اند، برخی به مکان های دوردست اشاره دارند و برخی دیگر از شهرها و مکان های خاص یاد کرده اند.
غیبت امام عصر(عج) و عدم علم نسبت به کیفیت و محل زندگی آن حضرت(عج) همواره محل سوالات بسیار بوده است؛ از جمله سوالاتی که در این باره وجود دارد و بسیاری علاقمند به دانستن آن هستند، محل زندگی حضرت مهدی(عج) در عصر غیبت است.
لذا دانستن اینکه آن امام غایب از نظر(عج) با آن همه لطف و محبتی که در حق ما دارد کجا زندگی می کند و اساساً ما را راه به آنجا هست یا نه؟، مورد بحث بوده و است. که در این نوشتار نیز کوشیده ایم به اجمال برخی از اقوال در این باره را مرور کنیم:
مرور بر برخی از روایات نشان می دهد که آنها مکان خاصی را برای اقامت و زندگی حضرت حجت(عج) بیان نکرده اند و اقامتگاه ایشان را کوه ها، بیابان ها و جاهایی معرفی می کنند که کسی آنها را نمی شناسد، چنان که امام عصر(عج) خود به علی بن مهزیار فرمودند: «ای پسر مهزیار! پدرم ابو محمد از من پیمان گرفت که هرگز با قومی که خداوند بر آنها خشم گرفته، آنها را لعنت کرده، برای آنها در دنیا و آخرت، بیچارگی رقم خورده و عذابی دردناک در انتظار آنان است، هم نشین نباشم و به من دستور داد که برای اقامت، کوه های سخت و سرزمین های خشک و دور دست را برگزینم».1
منبع : خبرگزاری شبستان
1-کتاب الغیبت (شیخ طوسی)، ص 161.
برگرفته از دانشنامه امام مهدی(عج)
نکته چهارم: نکته بسیار مهمی که در مباحث حدیث شناسی و درایت الحدیث، به خصوص در حوزه مهدویت باید مورد توجه قرار گیرد این است که، ما نباید به منظومه احادیث اسلامی به گونه جزیره ای نگاه کنیم؛ چرا که این رویکرد غلط موجب می شود ما از فهم دقیق معارف اسلامی محروم بمانیم، دیدن یک حدیث و رها کردن احادیث فراوان دیگر، برداشت سطحی از روایات را برای افراد به دنبال خواهد داشت، هر چند ما در احادیث امام مهدی شناسی (علیه السلام) با احادیثی مواجه می شویم که بیان گرد آوردن «امری جدید» است، ولی باید این احادیث را در کنار احادیث دیگر مشاهده کنیم، احادیثی که گویای این است که امام مهدی (علیه السلام) اقامه کننده سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) است و امری که ایشان اقامه می کنند در واقع همان سنت و شریعت نبوی است نه شریعتی جدید، کتابی که او معارف آن را تبیین خواهد کرد، همان کتاب قرآن موجود در جامعه اسلامی است نه کتاب جدید دیگری. [6] تنها فرقی که در امر امام مهدی وجود دارد این است که ایشان آیین نبوی را بدون هیچ تحریف و تغییری برای امت بیان می کنند.
خلاصه کلام اینکه امام مهدی (عجله الله تعالی فرجه) هیچ گاه کتاب جدیدی غیر از قرآن موجود را نخواهد آورد، ایشان هیچ گاه شریعتی غیر از شریعت ناب نبوی، که به دور از هر گونه تحریف و بدعت است را تبلیغ نخواهد کرد. در واقع امام مهدی (علیه السلام) مبلغ و مروج سنت ناب محمدی است، سنت وحیانی که بسیاری از مباحث اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی آن در جامعه اسلامی به دست فراموشی سپرده شده است
[6]. کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص411، ح6. «جناب صدوق در کتاب خود نقل می کند: جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله و علیه وآله: الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِی وَ سُنَّتُهُ سُنَّتِی یُقِیمُ النَّاسَ عَلَى مِلَّتِی وَ شَرِیعَتِی وَ یَدْعُوهُمْ إِلَى کِتَابِ رَبِّی؛ قائم از فرزندانم است؛ رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) فرمود قائم از فرزندانم نامش نام من است و کنیه اش کنیه من است و شمائلش شمائل من است و روشش روش من است مردم را بر ملت و شریعت من وادارد به کتاب پروردگارم عزوجل دعوت کند.»
نکته دوم: در صدر اسلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) دو ثقل مهم را برای هدایت و سعادت جامعه اسلامی به یادگار گذاشت، یکی کتاب آسمانی و دیگر اهل بیت (علیهم السلام) خود، این مطلبی است که حتی علمای اهل سنت در کتب روایی خود به آن اذعان داشته و آن را در کتب خود ثبت و ضبط کرده اند.[4]، این در حالی است که بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام عده ای از صحابه به بهانه «کافی بودن کتاب آسمانی» جامعه اسلامی را از برکات وجودی خاندان عصمت و طهارت محروم کردند.[5]
نکته سوم: با کنار گذاشتن مرجعیت دینی اهل بیت (علیهم السلام) جامعه اسلامی از بسیاری از معارف و آموزه های اسلامی محروم ماند، به طوری که پس از قرن ها برخی از آنها به این باور رسیده اند که آن معارف جز دین نبوده و به تبع لزومی برای پیروی و انجام آن معارف در دین نیست، با این کار نه تنها معارف اصیل اسلامی به دست فراموشی سپرده شد، بلکه بدعت هایی در این آیین شکل گرفت.
ما نباید به منظومه احادیث اسلامی به گونه جزیره ای نگاه کنیم؛ چرا که این رویکرد غلط موجب می شود ما از فهم دقیق معارف اسلامی محروم بمانیم، دیدن یک حدیث و رها کردن احادیث فراوان دیگر، برداشت سطحی از روایات را برای افراد به دنبال خواهد داشت، هر چند ما در احادیث امام مهدی شناسی (علیه السلام) با احادیثی مواجه می شویم که بیان گرد آوردن «امری جدید» است، ولی باید این احادیث را در کنار احادیث دیگر مشاهده کنیم، احادیثی که گویای این است که امام مهدی (علیه السلام) اقامه کننده سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) است و امری که ایشان اقامه می کنند در واقع همان سنت و شریعت نبوی است نه شریعتی جدید، کتابی که او معارف آن را تبیین خواهد کرد، همان کتاب قرآن موجود در جامعه اسلامی است نه کتاب جدید دیگری.
[4]. نسائی، السنن الکبری، ح ۸۱۴۸.
[5]. ر.ک: ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۹. «پس از رحلت پیامبر، خلفاء کتابت حدیث را ممنوع کردند. ابوبکر علت این منع را اختلاف راویان و به تبع آن اختلاف بین مردم اعلام کرد و تمسک به قرآن را برای شناخت حلال و حرام و دستورات دینی کافی دانست.»
با درنگ در برخی احادیث مهدویت با روایاتی مواجه می شویم که در آنها این چنین بیان شده است که هرگاه امام مهدی(عجله الله تعالی فرجه) ظهور نماید، گویی آیین و دین جدیدی خواهد آورده![1] در این نوشتار به بررسی و جواب این تفکر خواهیم پرداخت.
برای پاسخگویی به سؤال مورد نظر درنگ در نکاتی که ارائه خواهیم داد بسیار اهمیت دارد.
نکته اول: اگر با دید محققانه و منصفانه به تاریخ صدر اسلام نگریسته شود، و در محتوا و آیین وحیانی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) مبلغ و مروج آن بود خوب تأمل شود، اقرار خواهیم داشت، بخش مهمی از رسالت نبوی (مرجعیت دینی اهل بیت (علیهم السلام)) که به نوعی تکمیل کننده آیین آسمانی پیامبر بود،[2] در اثر زیاده خواهی عده ای خواص به دست فراموشی سپرده شد، این در حالی است که اهمیت و جایگاه ولایت امری و مرجعیت دینی اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) از چنان اهمیتی برخوردار است که باری تعالی به پیامبر خود می فرماید: اگر در ابلاغ این امر کوتاهی کنی و حقیقت آن را برای مردم تبیین و روشن نکنی گویی رسالت خود را به اتمام نرسانده ای. «اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملًا (به مردم) برسان! و اگر نکنى، رسالت او را انجام نداده اى.» [3]
[1]. الغیبة (للنعمانی)، ص233. «...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُومُ الْقَائِمُ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ وَ کِتَابٍ جَدِیدٍ وَ قَضَاءٍ جَدِی؛ ..ابى بصیر که گفت: ابو جعفر (امام باقر) علیه السّلام فرمود: امام قائم که قیام کند امرى نو و کتابى نو و قضاوتى نو خواهد داشت...»
[2]. سوره مائده، آیه 3: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینا»
[3]. مائده، 67.
جامعه سازی کمّی و کیفی در اولویت شتاب به سوی ظهور
به نظر می رسد نزدیکی قلب های مردم جهان به حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه مهمترین رکن زمینه سازی برای ظهور است. آمادگی و رغبت عموم مردم در جهان و ارتباط معنوی و محکم امت اسلامی به شکل ویژه، مهمترین گونه آمادگی و مهیا ساختن بستر ظهور به شمار می رود؛ چیزی که در بیانات رهبر معظم انقلاب نیز مشاهده می شود که: «نزدیکشدن به امام زمان(عج)، نه نزدیکشدن مکانی است و نه نزدیکشدن زمانی. شما که میخواهید به ظهور امام زمان نزدیک بشوید، ظهور امام زمان(عج) یک تاریخ معیّنی ندارد که صد سال دیگر مثلاً یا پنجاه سال دیگر… ؛ از لحاظ مکان هم نیست که ما بگوییم: ما از اینجا حرکت میکنیم به طرف مثلاً شرق یا غرب عالم یا شمال یا جنوب عالم، تا ببینیم که ولیعصر(عج) کجا است و به او برسیم. نزدیکشدن ما به امام زمان(عج) یک نزدیکشدن معنوی است؛ یعنی شما در هر زمانی تا پنج سال دیگر، تا ده سال دیگر، تا صد سال دیگر که بتوانید کیفیت و کمیت جامعه اسلامی را افزایش بدهید، امام زمان(عج) ظهور خواهد کرد... و هر چه بتوانید از لحاظ کمیّت و مقدار، تعداد مسلمانان مؤمن و مخلص را افزایش بدهید، باز به امام زمان و زمان ظهور ولیعصرعجّل الله تعالی فرجه الشریف نزدیکتر شدید. پس ما میتوانیم قدم به قدم جامعه خود و زمان و تاریخ خود را به تاریخ ظهور ولیعصر صلواةاللهوسلامهعلیه نزدیک کنیم.»[3]
بر این اساس، حرکت به سوی ظهور، امری خارق العاده و غیرمنطقی نیست بلکه باید قدم به قدم جامعه را جلو برد و در مورد حرکت دادن جامعه، هرکس به اندازه خود سهم و نقشی دارد. به عبارت دیگر باید جامعه مان را بسازیم هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی! تا جامعه ای واقعاً مهیا، برای استقبال از جهانی ایده آل داشته باشیم.
نویسنده: محسن رفیعی، کارشناس سطوح عالی حوزه علمیه قم
[3] بیانات در خطبه های نماز جمعه؛ 6/4/1359.
خبرگزاری شبستان، گروه غدیر و مهدویت: نه تنها آرمان نهایی مسلمانان بلکه امید همه موعودباوران در ادیان الهی و همه مستضعفان جهان، ظهور منجی آخرالزمان است تا با تشکیل دولتی جهانی، نور و عدالت مطلق را در پهنای گیتی بپراکند و با ریشه کن کردن ظالمانِ ستم پیشه، بر همه کتاب تاریک تاریخ ظلم و تباهی خط بطلانی بکشد.
آنچه مسلم است آمادگی اجمالی همه جهان برای تحقق آن طلوع منحصر به فرد، تعیین کننده و الزامی است و در این میان، امت اسلامی نقش بی بدیلی در حرکت فزاینده به سوی ظهور دارند. با ظهور انقلاب اسلامی ایران شناخت راه های کیفی و کمّی پیش روی مسلمین برای آماده سازی هر چه سریعتر جهان اهمیت مضاعفی به خود گرفته است. درک صحیح از مفهوم نزدیکی ظهور در انتخاب راهبرد و نقشه راه مناسب در این مسیر، تأثیرگذار خواهد بود.
ظهور، از کدام سَمت است؟
واقعیت آن است که زمان دقیق ظهور حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه به هیچ وجه روشن نیست و کسانی که وقت و زمانی برای آن مشخص کنند جزء دروغگویان محسوب می شوند چنانکه امام صادق علیه السلام در این باره می فرمایند: «کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ لَا نُوَقِّتُ ثُمَّ قَالَ أَبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُخْلِفَ وَقْتَ الْمُوَقِّتِین؛ [1] کسانى که وقتى را تعیین کنند دروغ گفتهاند ما خانوادهاى هستیم که وقت تعیین نمىکنیم. سپس فرمود: خداوند به جز آنکه با وقتى که تعیینکنندگان آن را تعیین کردهاند مخالفت کند کارى نمیکند.»
نکته دیگر در این باره آن است که راه انتظار دولت کریمه مهدوی، همواره راه استقامت و شکیبایی بوده و با ناشکیبایی و کم طاقتی پیمودنی نیست. از این رو، بین بیطاقتی و استعجال از سویی و آماده سازی شرایط ظهور که موجب جلوافتادن ظهور است تفاوت ماهوی جدی وجود دارد. برخی با فهم غیر دقیق این مطلب، دائم بر طبل بیطاقتی می کوبند و فکر می کنند با ناشکیبایی گرهی باز می شود در حالی که از جمله حیاتی ترین ملزومات مردمان عصر انتظار، صبر مجاهدانه و فعال است نه صبر منفعلانه و ناشی از ضعف!
امام صادق علیه السلام در پاسخ به سؤالی در مورد زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام، تعیین وقت و عجله کردن در امر ظهور را یکجا رد کرده و ضمناً راهبرد صحیح را بیان می کنند و می فرمایند: «کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ وَ هَلَکَ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ نَجَا الْمُسَلِّمُون؛ [2] آنان که وقت تعیین میکنند دروغ میگویند، و آنان که شتاب میکنند هلاک شوند، و آنان که تسلیم شدند نجات خواهند یافت.» پس تکلیف همگان در مورد زمان ظهور روشن شده است.
اما هنوز یک مسأله دیگر باید تعیین تکلیف شود و آن اینکه، دقیقاً نقش امت اسلامی در جلوافتادن ظهور چیست و مشخصاً چه کارهایی می تواند قافله منتظران را شتاب دهد؟
[1] ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبة للنعمانی - تهران، چاپ: اول، 1397ق، ص294.
[2] کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ص368.
هفت. استقبال همگانى و مردمى
ظهور امام مهدى(عج) زمانى اتفاق مى افتد که مردم در مشکلات و سختى هاى فراوان هستند و با یأس از مکاتب بشرى و حکومت هاى خود، در انتظار قیام منجى موعود(عج) به سر مى برند. به همین جهت، در برابر امام مهدى(عج)، سر تسلیم و خضوع فرود مى آورند و زمام امور خویش را به دست توانمند و کارگشاى او مى سپارند؛ بدان امید که نجات و نیک بختى بشریت را تضمین نماید. در عمل نیز چنین خواهد شد و آن حضرت(عج) ریشه فقر و ظلم، نابرابرى، فساد و... را بر خواهد کند و حکام جور را عزل خواهد نمود. از طرفى خداوند محبت و عشق حضرت را در دل مردم خواهد افکند و آنان با او بیعت کرده و در گرد او جمع خواهند شد.
در روایتى آمده است: «امت اسلامى به مهدى(عج) مهر مى ورزند و به سویش پناه مى برند؛ آن چنان که زنبورهاى عسل به سوى ملکه خود پناه مى برند، عدالت را در پهنه گیتى مى گستراند و...» [13]
[13].منتخب الاثر، ص 598، ح 2.