البته در کتاب مقدس یهودیان، یعنی کتاب عهد، اصطلاح ماشیح به معنای شخصی که در آینده برای نجات اسرائیل خواهد آمد نیست، بلکه منظور از آن هرکسی است که مانند شاه یا کاهن اعظم، برای تصدی منصبی عالی
با روغن مقدس در واقع تدهین شده است. این اصطلاح حتی بر کسی که خدا برای وی هدف خاصی درنظر گرفته نیز اطلاق شده است.[10] نیز در کتاب مقدس، برخی از انبیای عبرانی مانند اشعیا، میکاه، ارمیا، و زکریا بدون آنکه از نام ماشیح یاد کنند، سخن از نجات آینده آوردهاند که به دست رهبری آرمانی و صاحب کمالات عالی روحی و اخلاقی صورت میپذیرد، اما صفت منجی تنها از آنِ خداست و مسیحا، پادشاهِ سلالۀ داوود، فقط رهبر قوم آزادشده به حساب میآید. انبیای دیگر مانند ناحوم، صفنیا، حبقوق، ملاکی، یوئیل، و دانیال حتی سخن از چنان رهبری نیز به میان نمیآورند و تنها خداست که در سخن آنان عنوان منجی را داراست؛ اما از طرفی نیز میتوان گفت تمایزی که بعدها میان نظریۀ ماشیحِ شخصی و نظریۀ عصر مسیحایی بهوجود آمد، ریشه در خود کتاب مقدس دارد؛ زیرا در برخی از کتابهای انبیا، مانند عاموس، حزقیال و عوبدیا، فقط نوعی ماشیح جمعی وجود دارد؛ یعنی مفهوم پادشاهی خاندان داوود.[11]
در اینکه ماشیح، داوود است یا از نسل او، اختلاف است؛ برخی او را با داوود پادشاه یکی میدانند و با استناد به آیۀ «بعد از آن بنیاسرائیل برگشته و خداوند خدای خود و داوود پادشاه خویش را خواهند طلبید»،[12] میگویند: این پادشاه، ماشیح است. اگر او جزو زندگان است، اسمش داوود است و اگر جزو مردگان است (که بعداً زنده خواهد شد)، نامش داوود است.[13]
- ۰ نظر
- ۲۳ مرداد ۹۹ ، ۱۸:۰۲