- ۱ نظر
- ۳۰ آبان ۹۶ ، ۲۲:۱۹
به گزارش خبرنگار خبرگزاری تسنیم در دیرالزور، نیروهای ارتش سوریه و همپیمانان آنها سرانجام پس از درگیریهای سنگین با گروه تروریستی داعش، شهر البوکمال در مرز سوریه و عراق را بهطور کامل آزاد کردند.
بر اساس این گزارش، اتاق عملیات همپیمانان ارتش سوریه در بیانیهای آزادسازی کامل شهر البوکمال در نزدیکی مرزهای سوریه و عراق در حومه جنوب شرقی دیرالزور را اعلام کرد.
این موفقیت بزرگ در پی درگیریهای سنگین با گروه تروریستی داعش به دست آمده است که در نتیجه آن دهها داعشی به هلاکت رسیدند و جنگافزارهای آنها منهدم شد به این ترتیب ارتش سوریه و همپیمانانش آخرین دژ گروه تروریستی داعش در خاک سوریه را نابود کردند.
در حال حاضر، ارتش و همپیمانان به عملیات کشف و خنثیسازی مینها و بمبهای کارگذاشتهشده از سوی تروریستهای داعشی میپردازند.
پیشتر منابع سوری از فرار سرکردههای مطرح گروه تروریستی داعش از المیادین بهسمت مناطق تحت سیطره گروههای مورد حمایت آمریکا موسوم به نیروهای دموکراتیک سوریه خبر داده بود، بهگفته این منابع، حدود 150 تروریست داعشی بهسمت شرق رودخانه فرات گریختهاند که مهمترین آنها ابوحسن العراقی موسوم به والی البوکمال و چندین سرکرده دیگر همچون صدام الجمل و ابوسمیه الانصاری هستند.
پناهبردن تروریستهای داعشی متواری از البوکمال بهسمت گروههای مورد حمایت آمریکا که بهاختصار قسد خوانده میشوند، دلیل و مدرک دیگری بر رابطه این گروه تروریستی تکفیری و آمریکاست که قبلاً نیز بارها در راستای نجات آنها مواضع ارتش سوریه و همپیمانان را بمباران کرده بود و همچنین در موضوع سیطره گروههای مورد حمایت این کشور بر شهر الرقه، طی توافقی با داعش، تروریستهایش را از این شهر به جبهههای درگیری در حومه دیرالزور منتقل کرده بود.
نامه سردار سلیمانی :
متن پیام به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انّافَتَحنا لَکَ فتحاً مُبینا
محضر مبارک رهبر عزیز و شجاع انقلاب اسلامی
حضرت آیت الله العظمی امام خامنهای مد ظله العالی
سلام علیکم
شش سال قبل فتنهای خطرناک شبیه فتنههای زمان امیرالمؤمنین (علیه السلام) که فرصت و حلاوت درک حقیقی اسلام ناب محمدی(ص) را از مسلمانان سلب نمود این بار پیچیده و آغشته به سمّ صهیونیسم و استکبار همچون طوفانی ویرانگر، عالم اسلامی را درنوردید.
این فتنه خطرناک و مسموم با هدف آتشافروزی وسیع در عالم اسلامی و درگیر نمودن مسلمانان با یکدیگر، توسط دشمنان اسلام ایجاد گردید، حرکت خبیثانهای که تحت نام "حکومت اسلامی عراق و شام" در همان ماههای اولیه موفق شد با اغفال دهها هزار جوان مسلمان دو کشور بسیار اثرگذار و سرنوشتساز عالم اسلامی "عراق" و "سوریه" را دچار بحران بسیار خطرناکی کند و صد ها هزار کیلومترمربع از اراضی این کشورها را همراه با هزاران روستا، شهر و مراکز مهم استانی به تصرف درآورد و هزاران کارگاه و کارخانه و زیرساختهای مهم این کشورها از جمله راهها، پلها، پالایشگاهها، چاهها و خطوط نفت و گاز و نیروگاههای برق و موارد دیگری از این نوع را تخریب نمودند و شهرهای مهمی همراه با آثار گرانبهای تاریخی و تمدن ملی آنها را با بمبگذاری از بین برده و یا سوزاندند.
اگرچه آمار خسارتهای وارده قابل احصاء نیست اما بررسیهای اولیه حاکی از پانصد میلیارد دلار میباشد.
در این حادثه، جنایات بسیار دردناکی که غیر قابل نمایش است رخ داد؛ از جمله: سربریدن کودکان یا پوست کندن زنده زنده مردان در مقابل خانوادههای خود، به اسارت گرفتن دختران و زنهای بیگناه و تجاوز به آنان، سوزاندن زنده زنده افراد و ذبح دستهجمعی صدها جوان.
مردم مسلمان این کشورها متحیر از این طوفان مسموم, بخشی گرفتار خنجرهای برنده جنایتکاران تکفیری گردیدند و میلیونها نفر دیگر خانه و کاشانه خود را رها کرده و آواره شهرها و کشورهای دیگر شدند.
در این فتنه سیاه، هزاران مسجد و مراکز مقدس مسلمانان تخریب و یا ویران گردید و بعضاً مسجد را بههمراه امام جماعت و نمازگزاران آن با هم منفجر نمودند.
بیش از ششهزار جوان فریبخورده به نام دفاع از اسلام بهصورت انتحاری با خودروهای پر از مواد منفجره خود را در میادین، مساجد، مدارس، حتی بیمارستانها و مراکز عمومی مسلمانها منفجر کردند؛ که در نتیجه این اعمال جنایتکارانه دهها هزار مرد، زن و کودک بیگناه به شهادت رسیدند.
تمامی این جنایتها بنا به اعتراف عالیترین مقام رسمی آمریکا که هماکنون ریاست جمهوری این کشور را برعهده دارد توسط رهبران و سازمانهای مرتبط با آمریکا طراحی و اجرا گردیده است کما اینکه همچنان این روش توسط رهبران کنونی آمریکا در حال طراحی و اجرا است.
آنچه پس از لطف خداوند سبحان و عنایت خاص رسول معظم اسلام (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت گرانقدرش باعث شکست این توطئه سیاه و خطرناک گردید، رهبری خردمندانه و هدایتهای حکیمانه حضرت مستطاب عالی و مرجع عالیقدر حضرت آیت العظمی سیستانی بود که موجب بسیج کلیه امکانات برای مقابله با این طوفان مسموم گردید.
یقیناً پایداری دولتهای عراق و سوریه و پایمردی ارتشها و جوانان این دو کشور خصوصاً حشدالشعبی مقدس و دیگر جوانان مسلمان سایر کشورها با حضور مقتدرانه و محوری حزبالله بهرهبری سید پرافتخار آن، جناب سید حسن نصرالله (حفظه الله تعالی) نقش تعیینکنندهای در به شکست کشاندن این حادثه خطرناک داشتند.
قطعاً نقش ارزشمند ملت و دولت خدمتگزار جمهوری اسلامی خصوصاً ریاست محترم جمهوری اسلامی، مجلس، وزارت دفاع و سازمانهای نظامی و انتظامی و امنیتی کشورمان در حمایت از دولتها و ملتهای کشورهای فوقالذکر قابل تقدیر است. حقیر بهعنوان سرباز مکلفشده از جانب حضرتعالی در این میدان، با اتمام عملیات آزادسازی ابوکمال آخرین قلعه داعش با پایین کشیدن پرچم این گروه آمریکایی ــ صهیونیستی و برافراشتن پرچم سوریه، پایان سیطره این شجره خبیثه ملعونه را اعلام میکنم و بهنمایندگی از کلیه فرماندهان و مجاهدین گمنام این صحنه و هزاران شهید و جانباز مدافع حرم ایرانی، عراقی، سوریهای، لبنانی، افغانستانی و پاکستانی که برای دفاع از جان و نوامیس مسلمانان و مقدسات آنان جان خود را فدا کردند این پیروزی بسیار بزرگ و سرنوشتساز را به حضرتعالی و ملت بزرگوار ایران اسلامی و ملتهای مظلوم عراق و سوریه و دیگر مسلمانان جهان تبریک و تهنیت عرض مینمایم و پیشانی شکر را در مقابل پیشگاه خداوند قادر متعال بهشکرانه این پیروزی بزرگ بر زمین میساییم.
وَ مَاالنَّصر الّا مِن عِندِالله العَزِیزِ الحَکِیم
فرزند و سربازتان
قاسم سلیمانی
منبع : خبرگزاری تسنیم www.tasnimnews.com
الحمدلله امروز در اخبار ساعت 14 خبر رسید که این گروه تروریستی در عراق نابود شده است. اینگونه که داعشی ها که تنها در شهر راوه عراق باقیمانده بودند به سمت مرز سوریه و عراق فرار کردند و بدین ترتیب عراق از شر گروه تروریستی داعش پاکسازی شد. گفته می شود بسیاری از داعشی ها به همین مرز پناه برده اند که گفته می شود قرار است این مرز به طور کامل پاکسازی شود و در این صورت انشاءالله شاهد نابودی کامل داعش خواهیم بود.
" این ، گفته سردار سلیمانی در اوایل محرم بود که نشان می دهد پس پایان ماه صفر کار داعش تمام خواهد شد. "
" سردار قاسم سلیمانی : داعش تا 2 ماه دیگر نابود خواهد شد و ما جشن نابودی داعش را خواهیم گرفت. "
طی روز های آتی اخبار جدید در وبلاگ منتشر خواهد شد.
انشاءالله نابودی کامل داعش تا چند روز نزدیک آینده رقم خواهد خورد.
شاید خیلی هاتون این فیلم رو دیده باشید ولی به هر حال دیدن دوباره اش ضرر نداره. البته کسایی هم هستند که این فیلم رو ندیده باشند.
برای مشاهده لینک زیر را کلیک کنید :
منبع : آپارات
زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است؛ سلامت تن زیباست، اما پرندهی عشق، تن را قفسی میبیند که در باغ نهاده باشند.
و مگر نه آنکه گردنها را باریک آفریدهاند، تا در مقتل کربلای عشق، آسانتر بریده شوند.
و مگر نه آنکه از پسر آدم، عهدی ازلی ستاندهاند که حسین را از سر خویش، بیشتر دوست داشته باشد.
و مگر نه آنکه خانه تن، راه فرسودگی میپیماید تا خانه روح، آباد شود.
و مگر این عاشق بیقرار را بر این سفینه سرگردان آسمانی، که کرهی زمین باشد، برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریدهاند.
و مگر از درون این خاک، اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرمهایی فربه و تنپرور برمیآید.
ای شهید، ای آنکه بر کرانهی ازلی و ابدی وجود بر نشستهای، دستی برار و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز، از این منجلاب بیرون کش”.
مجموعه ی آثار شهید آوینی در این دوره هم از حیث کمیت، هم از جهت تنوع موضوعات و هم از نظر عمق معنا و اصالت تفکر و شیوایی بیان اعجاب آور است. در حالی که سرچشمه ی اصلی تفکر او به قرآن، نهج البلاغه، کلمات معصومین علیهم السلام و آثار و گفتار حضرت امام(ره) باز میگشت. با تفکر فلسفی غرب و آرا، و نظریات متفکران غربی نیز آشنایی داشت و با یقینی برآمده از نور حکمت، آنها را نقد و بررسی میکرد. او شناخت مبانی فلسفی و سیر تاریخی فرهنگ و تمدن جدید را از لوازم مقابله با تهاجم فرهنگی میدانست چرا که این شناخت زمینهی خروج از عالم غربی و غرب زدهی کنونی را فراهم میکند و به بسط و گسترش فرهنگ و تفکر الهی مدد میرساند. او بر این باور بود که با وقوع انقلاب اسلامی و ظهور انسان کاملی چون امام خمینی(ره) بشر وارد عهد تاریخی جدیدی شده است که آن را “عصر توبه ی بشریت” مینامید. عصری که به انقلاب جهانی امام عصر(عج) و ظهور “دولت پایدار حق” منتهی خواهد شد.
یک نکته جالب :
پانزده سال پیش خبر شهادت سید مرتضی آوینی منتشر شد. در آن روزهای تلخ بهار سال هفتاد و دو، در اکثر بزرگداشتهایی که برگزار شد، صحبت از زندگی کوتاه، اما دشوار آن مرد بود. در فیلم «مرتضی و ما» که کیومرث پوراحمد در همان ایام ساخت، دوستان و همکاران مرتضی آوینی از نحوه دشوار زیستن و تفکر و راه سخت او میگفتند. آنها درباره مرگ کسی صحبت میکردند که شهامت زندگی کردن را داشت، که از تجربه کردن نمیهراسید، که با پای خود به استقبال مرگ رفته بود تا به زندگیاش معنا ببخشد. در آن روزها، صحبت از کسی بود که از ابتدای جوانی، چیزی میخواست و تا آخر کار و تا پای جان برای رسیدن به آن تلاش کرد؛ این نوع زیستن، ساده نیست.
شهامت زندگی کردن، چیزی است که کمتر در مردمان این دوران دیده میشود. مرتضی آوینی شهامت زندگی کردن داشت، و این بارزترین خصلتاش بود. چه در جوانی که به دانشکده هنرهای زیبا میرفت و معماری میخواند و به مطالعه فرهنگ و فلسفه غرب مشغول بود، چه در دورانی که همه گذشتهاش را به کناری نهاد و تمام وجودش را صرف ساختن فیلمهای مستند جنگی کرد تا حقیقت را در جبهههای جنگ بیابد، و چه در سالهای بعد که دغدغههایش را در قالب مقالات نظری نوشت و منتشر کرد، در همه این دورههای به ظاهر متفاوت، آشکارترین خصوصیتش، شهامت در زندگی کردن بود. وقتی راهی را برمیگزید، تا پایان میرفت، بدون این که در میانههای راه سستی کند…
همین خصوصیتش باعث شد در آن چند سال واپسین که سردبیری مجله سوره را پذیرفته بود، روز به روز بر تعداد دشمنانش افزوده شود، و همه میدانند که در شرایطی که عقبنشینی، سادهترین و شاید عاقلانهترین راه بود، مرتضی آوینی با شهامت در مقابل فشار ویرانگر گردبادها ایستاد و خود را در معرض انواع تهمتها قرار داد و باز هم پا پس نکشید. همین نوع زندگی مردانه بود که باعث شد بزدلان روزگار، حتی مسلمان بودنش را هم مورد تردید قرار دهند.
در دورانی زندگی میکنیم که بارزترین صفتش بزدلی است و البته برای آن که خاطر خودمان را مکدر نکنیم، برای این صفت، مترادفهای دیگری دست و پا کردهایم. مرتضی آوینی در دوران حیات، دامن خود را به این بزدلی آلوده نکرد، اما پس از مرگش، و در گذر ایام، جمعی از بزدلان آن روزها به ستایشش مشغول شدهاند. آنها که در سالهای حیات مرتضی آوینی از راهی که او برگزیده بود میهراسیدند، و با انواع تهمتها و بدگوییها سعی در حذف او داشتند، پس از مرگش هم از روبهرو شدن با آثار و تفکرات او وحشت دارند؛ میترسند که در اثر مجاورت با تفکر او، ویران شوند. آنها که جرأت مردانه زندگی کردن را ندارند، تفکر آوینی را تا حد خود پایین آوردهاند و تصورات خودشان را به نام او مینویسند و بسط میدهند. وجوهی از زندگی و تفکرات او را که به اعتقادات خودشان شباهت دارد، جدا کردهاند و یک «شهید آوینی» مطلوب و شبیه به خودشان ساختهاند تا بتوانند با خیال آسوده به زندگیشان ادامه دهند، چرا که به حکم غریزه فهمیدهاند در جستوجوی حقیقت بودن، مانع از خواب خوش و زندگی آسان است. بزدلانه روبهرو شدن با مردی که خانه خود را در دامنه آتشفشان بنا کرده بود، اگرچه اتفاقی است از جنس این روزگار، عملی است بس ناجوانمردانه و حقیر. پانزده سال زمانی کوتاه برای از یاد نبردن، و زمانی کافی برای فراموش کردن است.
همیشه در زندگیتان موفق و پیروز و سربلند همچون شهیدان باشید .
منبع : سایت چهل شاخص 40shakhes.ir
بسم الله الرّحمن الرّحیم
یا الله، یا محمّد ،یا علی یا فاطمه زهرا یا حسن یا حسین
یا علی یا محمّد یا جعفر یا موسی یا علی یا محمّد یا علی
یا حسن یا مهدی (عج) و تو ای ولی مان یا روح الله!
و شما ای پیروان صادق شهیدان.
خدایا!
چگونه
وصیت نامه بنویسم در حالی که سراپا گناه و معصیت، و سراپا تقصیر و
نافرمانیم؛ گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم ولی ترسم از این است که
نیامرزیده از دنیا بروم؛ رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم.
یا رب! العفو .
خدایا! نمیرم در حالی که از ما راضی نباشی.
ای وای که سیه روی خواهم بود.
خدایا! چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی!
هیهات که نفهمیدم!
یا اباعبدالله شفاعت.
آه چقدر لذّت بخش است انسان آماده باشد برای دیدار ربّش! ولی چه کنم که تهیدستم. خدایا! تو قبولم کن!
سلام بر روح خدا، نجات دهنده ما از عصر حاضر، عصر ظلم و ستم ،عصر کفر و الحاد، عصر مظلومیت اسلام و پیروان واقعی اش.
عزیزانم!
اگر
شبانه روز شکرگزار خدا باشیم که نعمت اسلام و امام را به ما عنایت فرموده
باز کم است. آگاه باشیم که سرباز راستین و صادق این نعمت شویم. خطر وسوسه
های درونی و دنیا فریبی را شناخته و بر حذر باشیم که صدق نیت و خلوص در
عمل، تنها چاره ساز ماست.
ای عاشقان اباعبدالله!
بایستی شهادت را در آغوش گرفت، گونه ها بایستی از حرارت و شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند؛
بایستی محتوای فرامین امام را درک و عمل نماییم تا بلکه قدری از تکلیف خود را شکرگزاری به جا آورده باشیم.
وصیت به مادرم و خواهران و برادران و اهل فامیل؛
بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست، همیشه به یاد خدا باشید و
فرامین خدا را عمل کنید. پشتیبان و از ته قلب، مقلّد امام باشید، اهمیت
زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه
آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود
بدانید و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت دهید که سربازانی با ایمان و
عاشق شهادت و علمدارانی صالح، وارث حضرت ابوالفضل (ع) برای اسلام به بار
آیند. از همه کسانی که از من رنجیده اند و حقی بر گردن من دارند، طلب بخشش
دارم و امیدوارم خداوند مرا با گناهان بسیار، بیامرزد.
خدایا!
مرا پاکیزه بپذیر.
مهدی باکری
منبع : صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران http://tabriz.irib.ir
به گزارش صاحب نیوز، متن وصیت نامه به شرح زیر است :
با درود و سلام به یگانه منجی عالم بشریت مهدی موعود (عج) این یار و یاور مستضعفان جهان و با سلام و دعا به جان پاکترین بنده این عصر امام عزیز این نور خدا که اسلام مجسم در زمان ما می باشد و با درود به تمامی شهداء که با خون خود پرده های جهل و تاریکی را از برابر دیدگان ما بندگان گمراه کنار زدند و افق روشن هستی جهت را به شما نشان دادند و همچنن با سلام بر این امت عزیز و شهید پرور که تمام هستی خود را در جهت اسلام و قرآن فدا کرده است و چنان پایدار و ایستاده است که امام عزیزمان می گوید: « این ملت الهی شده است» و اما در مورد وضعیت کنونی انقلاب و کشورمان اگر بخواهیم صحبت کنیم زیاد صحبت است. من فقط به این نکته اشاره می کنم و آن اینکه در شرایط کنونی خدای عزیز می خواهد تمام بندگان را امتجان کند در استقامت و پایداری در راه اسلام و قرآن و اگر امت ما در این امتحان سربلند بیرون بیاید قدر مسلم حضرت عظمی نظر لطف به ما خواهد کرد.
به امید روزی که پیروزی را از درون خود اتخاذ کنیم تا خدا پیروزی بیرونی را نصیب ما کند مسئله دیگری که لازم است بگوییم اینکه این نهضت دارای جهت مستضعفی است و الگوی ما نیز زندگی حسین (ع) است و تابلوی عاشورا و کربلا در مقابل ما هست و چشم از آن بر نمی داریم و ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین فاطمه درمیدان نبرد با کفر به شهادت رسید ای جوانان مبادا در حال غفلت بمیرید که امیرمومنان (ع) در حال نماز و در محراب به شهادت رسید و مبادا در حال بی تفاوتی بمیریدکه علی اکبر حسین (ع) در میدان رزم و یا هدف به شهادت رسید. برادران حسین که همه هسنی دنیائی خود را به همراه خود به صحرای کربلا آورد و همچنین جان خود را در راه خدا داد و این حادثه همچون شمع در تاریخ بشریت روشن است و باعث الهام بخشیدن به تمام پاک باختگان راه خدا می باشد و این هم چنان عشق در دلهای عاشق به حق می اندازد که همه چیز این دنیا را انسان به فراموشی می سپرد و چنان شوری در سر انسان پیدا می شود که حاضر است این سر پر شور را به همه چیز اگر چه تانک باشد بکوبد تا به لقاء ا… بپیوندد و یا پیروزی اسلام را به چشم ببیند و ای پدران و مادران در حال بی تفاوتی از رفتن فرزندانتان به جبهه ما جلوگیری نکنید که حسین (ع) علی اکبرش را خود تجهیز کرد و به میدان رزم فرستاد و این رفتار و کردار حسین (ع) باید سرمشق و الگوی ما باشد.
و در تاریخ داریم که مادر وهب فرزندش را خود تجهیز کرد وب ه جبهه فرستاد و وقتی که جسد او را آوردند گفت که من سری را که در راه خدا داده ام پس نمی گیرمبرادران دها و استغفار را از یاد نبرید که بهترین درمان برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بر دارید و نگذارید هرگز دشمنان بین شما اختلاف و تفرقه بیندازند و شما را از همدیگر و از روحانیت جدا کند که اگر چنین شود روز بدبختی ما مسلمانان است و روز جشن کفار و ابر قدرتها می باشد برادران در امام این نور خدا در زمین بیشتر دقیق شوید و سعی کنید عظمت او را بیابید و خود را تسلیم گفته های او سازید که همان گفته های خدا و پیامبران و ائمه می باشد. برادران و خواهران مگر می شود انسان خود را مسلمان بنامد و در این جهان این همه انسان مستضعف در زنجیر مستکبرین باشند پی بایستی ما حرکت کنیم تا این زنجیرها پاره شود و احکام و قوانین مقدس اسلام و قرآن که کاملترین احکام است در جهان پیاده شود پدر و مادر عزیزم آنچه باقی است عشق به خداست و آنچه نابود است کفر به خداست پس بکوشیم تا در دل عشق به خدا و در سر شور بسیجی را بپا کنیم تا دنیا معنی دیگری پیدا کند و روح این دنیا را برای خود ننگ بداند و همچون کبوتر خود را در قفس بیند و انقدر سر خود را بر میله های این قفس تنگ دنیا بکوبد تا میله بشکند و روح به مکان اصلی خود در جوار پاکترین بندگان خدا و به نزد خدا بشتابد و اما مارد عزیزم به تو سخنی دارم و آن این است که تورا به جان مادرم زهرا مرا حلال کن و برایم از خداوند متعال طلب مغفرت نما و اگر توفیق شهادت نصیبم شد بر شهادتم بی صبری نکن و شکر گذار خدا باش که این توفیق بزرگ نصیب فرزند حقیرت شده است.
و اما پدر عزیزم تو را به جان جدم رسول الله (ص) این حقیر را هلال کن و اگر از بنده خطا و اشتباهی سر زده است مرا ببخش و زا شما پدر عزیزم می خواهم که برای آمرزش گناهانم به درگاه خداوند متعال دعا کنید و از برادران و خواهرانم می خواهم که راه شهیدان را ادامه دهند و اگر از بنده خطا و اشتباهی سر زده است مرا به بزرگی خود ببخشید و حلال کنید و از خداوند برای تمام شما آرزوی موفقیت در کارهایتان را دارم. همچنین از کلیه فاکیل و دوستان برایم حلالیت بطلبید و از تمام آنها می خواهم که مرا به بزرگی خودشان ببخشند. و اگر جنازه ام را آوردند در کنار شهدای پیشوا به خام بسپارید و اگر جنازه ام را نیاوردند می خواهم مانند مادرم زهرا(س) بی مزار باشم.
ضمناً مدت 47 روز روزه قضاء دارم که آن را اداء کنید.
والسلام 30/9/65
سید حسین مطهری مقدم
منبع : پایگاه تحلیلی خبری صاحب نیوز http://sahebnews.ir
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سپاس خداوندی را که انور جلال او از افق عقول بندگانش تابان است. و خواسته اش از زبان گویای کتاب و سنت نمایان. خدایی که دوستان خد را از دلبستگی به دنیای فریب کار رهانید و به شادی های گوناتگونشان رساند.
واما شما ای روحانیون و طلاب عزیز همان طور که امام فرمودند تذکیه و تعلم را پیشه ی خود سازید و جوانان عزیز اسلام را هادی باشید و در آغوش هدایت الهی جای بگیرید. کار شما بهترین کاراست همان کار پیغمبر و ائمه معصومین است. هدایت و ارشاد و اداره جامه ی اسلامی و پیاده کردن احکام نورانی اسلام. و مانند علی بن ابی طالب(ع) در دعا میخوانیم "ولا تأخده فی الله لوﻣﺔ لائم" در راه خدا حرکت کردن سختی و رنج دارد، موانع زیاد است وبا صبر و استقامت راه انبیاء را ادامه دهید که امروز جوانان ما با ریختن خونشان موانع راه را برداشتند و بر می دارند و ما در قیامت در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی عذری نداریم و البته این حرف من با هم درسها و هم سنگران خودم است. نه به بزرگان که سخن گفتن در مقابلشان بی ادبی است. آنان مربی ما هستند و ما شاگرد آنان.
و شما ای پاسدار عزیز و جوان برومند که هدفتان مقدس است و راهتان روشن و حرکتتان حماسه آفرین است. چون هجرتتان آغاز بر هجرتها بود و خون سرختان پیام آور هدفتان و سرهای بریده و بدن های قطعه قطعه شده شما نشانگر مظلومیت تان است. دست از دامان امام زمان و نوکرانش نکشید که اینان عمال اسلامند و اسلام اصیل راباید از امثال غفاری ها، سعیدی ها، مطهری ها، بهشتی ها، صدوقی ها، مدنی ها، دستغیبی ها و امثالهم گرفت.
بدانید اسلام منهای روحانیت اسلام نیست و این سد دشمن شکن را نگذارید بشکند.
مادرم
آن زمان که اسلام و انقلاب به خون احتیاج داشت تو ثمره ی سالها عمرت را که فرزندی مسلمان بود هدیه کردی، چه خوب امانت داری کردی و چه به موقع امانت را دادی. پس شاد باش و فرزندان دیگرت را هم بده و خود مانند زینب معلم دیگران باش.
مبادا بر من گریه کنی که اگر شهید باشم زنده ام، زنده تر از زنده ها. حلالم کن و به برادرانم و به بچه های خواهرانم بگو که
آنان باید خود را برای قربانی شدن آماده کنند و سربازی اسلام را بر عهده بگیرند.
خواهرانم،
در تربیت فرزندانتان بکوشید و حجاب را رعایت کنید. زهرا گونه زندگی نمایید و شوهرانتان را به راه خدا وادارید.
مادر خدا پدرم را رحمت و شما را عاقبت به خیر کند. انشا الله اگر کربلا مشرف شدی مرا فارموش نکن. و از حضرت امام حسین(ع) تقاضا کن که قربانیت را بپذیرد.
هر وقت خبر کشته شدن من به شما رسید بگو "انا لله و انا الیه راجعون" و این را یک امتحان قلمداد کن.
پروردگارا هرچند به نفس مطمئنه نرسیدیم و در جهاد اکبر پیروز نگشتیم.اما به جهاد اصغر پرداختیم پس" ربّنا فاغفر لنا ذنوبنا وکفّر عنّا سیّئاتنا و توفّنا مع الأبرار، ربّنا و ءاتنا ما وعدتّنا علی رسلک و لا تخزنایوم القیمة إنّک لا تخلف المیعاد"
برایم هفت نگیرید خرج نکنید، فاتحه ای ساده و پول آن را به انجمن ایتام اهدا نمایید. در صورت امکان در قبرستان شهدا دفنم کنید کنار پاسداران تا شاید خداوند به واسطه ی آنان مرا ببخشد. و در هنگام دفنم زیارت عاشورا و روضه حضرت زهرا بخوانید.
۱۳۵۹/۶/۲۸
منبع : www.shoohada.persianblog.ir ( زندگی با شهدا )
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم انی اسئلک ان تملاء قلبی حبا لک و خشیه منک و تصدیقا بکتابک و
ایمانا بک و خوفا منک و شوقا الیک یا ذالجلال والاکرام حبب الی لقائک واحبب
لقائی واجعل لی فی لقائک الراحه والفرج والکرامه. (دعای ابوحمزه)
قبلا چند کلمه ای به عنوان وصیت نوشته بودم و فکر می کنم تکمیلی،چند کلمه دیگر باید بنویسم.
خدایا،غلط کردم، استغفرالله، خدایا امان، امان از تاریکی و تنگی و فشار قبر و سئوال نکیر و منکر در روز محشر و قیامت. به فریادم برس، خدایا دلشکسته و مضطرم، صاحب پیروزی و موفقیت، تو را میدانم و بس، و برتو توکل دارم. خدایا زتا زمان عملیات، فاصله زیادی نیست، خدایا به قول امام خمینی(تو فرمانده کل قوا هستی) خودت رزمندگانت را پیروزگردان، شر صدام کافر را از سر مسلمین بکن خدایا، از مال دنیا، چیزی جز بدهکاری و گناه ندارم، خدایا، تو خود توبه مرا قبول کن و از فیض عظمای شهادت، نصیب و بهرهمندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم.
یا واسع المغفره یا من سبقت رحمه عن غضبه
از همسر خوب و ایثارگرم، کمال تشکر و سپاسگذاری را دارم انشاءالله که مرا میبخشی. الحمدالله خداوند لطف و کرم نموده،به سلامتی او را مهدی و یا زهرا اسم بگذار و ازخوراک و طعام حلال و طیب به او بخوران، و او را سرباز و طلبه امام زمان(عج)بار بیاور و تربیت کن که این خود هدیهای است به پیشگاه خداوند باری تعالی و وسیله کاهشی باشد از عذاب قبر و آخرت و قیامت ما ، میدانم در امر بیتالمال امانتدار خوبی نبودم و ممکن است زیادهروی کرده باشم،خلاصه برایم رد مظالم کنید و آمرزش بخواهید.
والسلام؛ حسین خرازی
طراحی و تولید: "ایران سامانه"
بسم الله الرحمن الرحیم
این بنده کوچک خداوند بزرگ با اعتراف به یک دنیا
اشتباه، بیتوجهی به ظرافت مسئولیت از خداوند رحیم طلب عفو و از همه
برادران و خواهران متعهد تقاضای آمرزش خواهی میکنم.
وصیت حقیقی من
مجموعه زندگی من است. به همه چیزهایی که گفتهام و توصیههایی که داشتهام
در رابطه با اسلام و امام با انقلاب تأکید مینمایم.
به کسی تکلیف نمیکنم ولی گمان میکنم اگر تمام جریان زندگی مرا به صورت کتاب درآورند برای دانشآموزان مفید باشد.
هر چه از مال دنیا دارم متعلق به همسر و فرزندانم میباشد. کیفیت عملکرد را طبق قانون شرع به عهده خودشان میگذارم.
برادرم محمدحسین رجایی وصی و همسرم ناظر و قیم باشند.
خدای
را به وحدانیت، اسلام را به دیانت، محمد(ص) را به نبوت و علی و یازده
فرزندان معصومین علیهمالسلام را به امامت و پس از مرگ را به قیامت و خدای
را برای حسابرسی به عدالت قبول دارم و از دریای کرمش امید عفو دارم.
این
مختصر را برای رفع تکلیف و تعیین خط مشی برای بازماندگان و بر حسب وظیفه
شرعی نوشتم وگرنه وصیتنامه این بنده حقیر با این همه تحولات در زندگی در
این مختصر نمیگنجد و مکّه، حج بیتالله بر من واجب شده بود امکان رفتن
پیدا نشد. اینک که به لقاءالله شتافتم این واجب را یکی از بندگان صالح
خداوند به عهده بگیرد. ثلث اموال به تشخیص بازماندگان به «خیرالعمل» صرف
شود و اگر به نتیجه قطعی نرسیدند به بنیاد شهید بدهید.
محمدعلی رجایی
منبع : بنیاد شهید و امور ایثارگران ( نوید شاهد ) NAVIDESHAHED.COM
طراحی و تولید: "ایران سامانه"
محمد قبل از آخرین سفر وصیتنامهاش را آماده کرد، محل آن را هم گفت و رفت.
الحمدالله ربالعالمین، شهادت میدهم که معبودی جز الله نیست و برای رشد انسانها پیامبرانی فرستاده که نبی اکرم محمد ابن عبدالله خاتم آنان است.
او نیز برای استمرار راه صحیح این امت و عدم انحراف از مبانی عالیه اسلام حضرت علی (علیه السلام) را به عنوان ولی و وصی بعد از خود معرفی نمود.
شهادت میدهم قیامت حق است و میزانی برای سنجش اعمال وجود دارد. بهشت و دوزخ حق است و اجر و جزایی در پی اعمال است.
امشب که قلم بر کاغذ میرانم، انشا الله هدفی جز رضای دوست و انجام وظیفه ندارم؛ در راه وظایفی که بر عهدهام گذاشته شده از ایثار جان و ... هیچ دریغی ندارم.
زمانی که قدم اول را در این راه برداشتم به نیت لقای خدا و شهادت بود، امروز بعد از گذشت این مدت راغبتر شدهام که این دنیا محلی نیست که دلی هوای ماندن در آن را بنماید.
خدایا شاهدی که لباس مقدس سپاه را به این عشق و نیت به تن کردم که برای من کفنی باشد آغشته به خون.
خدایا همیشه نگران بودم که عاملی باشم برای ریخته شدن اشک چشم امام عزیز.
اگر در این مدت بر این نعمت بزرگ شکری درخور نکردم و یا از اوامرش تمردی نمودم بر من ببخش.
خدایا معیار سنجش اعمال خلوص است. من میدانم اخلاصم کم است، اما اگر مخلص نیستم امیدوارم.
اگر گناه و معصیت کورم کرده، بینای رحمتم. با لطف و کرم خود مرا دریاب که با لیاقت فرسنگها راه است.
هم رزمانم، سخنی با شما دارم. همیشه گفتهام :
بسیجیها، سپاهیها ... این لباسی که بر تن کردهاید خلعتی است از جانب فرزند حضرت زهرا (سلام الله علیها) پس لیاقت خود را به اثبات برسانید.
نظم در امور را سرلوحه خود قرار دهید. روز به روز بر معنویت و صفای روح خود بیفزایید، نماز شب را وظیفه خود بدانید، حافظی بر حدود الهی باشید، در اعمال خود دقت کنید که جبهه حرم خداست؛ در این حرم باید از ناپاکیها به دور بود.
عزیزانم، امام را همچون خورشیدی در بر بگیرید، به دورش بچرخید، از مدارش خارج نشوید که نابودیتان حتمی است.
پدر و مادرم سخن با شما بسی مشکل است میدانم این داغ با توجه به علاقهای که به من داشتهاید بسیار سخت است. پدرم مبادا کمر خم کنید. مادرم مبادا صدای گریهی شما را کسی بشنود.
پدر و مادرم همانطور که قبلاً مقاوم بودید در این فراز از زندگیتان نیز صبر کنید وبا صبرتان دشمن را به ستوه آورید، دوست دارم جنازهام ملبس به لباس سپاه بوده و به دست شما در قبر گذارده شود؛ مرا از کودکی خود از محبان حسین (ع) و زهرا (س) تربیت کردید. از طعن دشمنان نهراسید.
نهایت و اوج محبت فانی شدن در راه معشوق است و من فانی فی الله هستم. همه باید برویم که انالله و اناالیه راجعون. فقط نحوهی رفتن مهم است وبا چه توشهای رفتن.
برادر و خواهرانم :
در زندگی خود، جز رضای حق را در نظر نگیرید، هرچه میکنید و هر چه میگویید با رضای او بسنجید؛ به خاطر یک شهید خود را میراث خوار انقلاب ندانید.
اگر نتوانستم حق فرزندی و برادری را برای شما ادا کنم حلالم کنید. من همه را بخشیدم، اگر غیبت و تهمت و ... بوده بخشیدم؛ امیدوارم شما هم مرا عفو نمایید.
ببخشیدم تا خدا هم مرا ببخشد.
اگر جنازهای از من آوردند دوست دارم روی سنگ قبرم بنویسید :
یا زهرا (علیها السلام).
از طرف من از همه فامیل حلالیت بطلبید.
خدایا سختی جان کندن را بر ما آسان فرما.
در آخرین لحظات چشمان ما را به جمال یوسف زهرا (علیهاالسلام) منور فرما.
خدایا کلام آخر ما را یا مهدی و یا زهرا قرار بده.
خدایا در قبر مونسم باش که چراغ و فرش و مونسی به همراه ندارم.
خدایا ما را از سلک شهیدان واقعی که در جوار خودت در عرش الهی در کنار مولا حسین (علیه السلام) هستند قرار بده.
والسلام _ محمد رضا تورجی زاده
منبع : سایت صالحات salehat.ir
**دومین وصیت نامه شهید همت:
به نام خدا
نامی که هرگز از وجودم دور نیست و پیوسته با یادش آرزوی وصالش را در سر
داشتم.
سلام بر حسین(ع) سالار شهیدان اسوه و اسطوره بشریت.
مادر گرامی و همسر مهربانم پدر و برادران عزیزم!
درود خدا بر شما باد که هرگز مانع حرکتم در راه خدا نشدید.چقدر شماها
صبورید.خودتان می دانید که من چقدر به شهیدان عشق می ورزیدم غنچه هایی
که(کبوترانی که)همیشه در حال پرواز به سوی ملکوت اعلایند.الگو و اسوه
هایی که معتقد به دادن جان برای گرفتن بقا (بقا و حیات ابدی)و نزدیکی
با خدای چرا که «ان الله اشتری من المومنین».
من نیز در پوست خود نمی گنجم.گمشده ای دارم و خویشتن را در قفس محبوس
می بینم و می خواهم از قفس به در آیم.سیمهای خاردار مانعند.من از دنیای
ظاهر فریب مادیات و همه آنچه که از خدا بازم می دارد متنفرم(هوای نفس
شیطان درون و خالص نشدن)
در طول جنگ برادرانی که در عملیات شهید می شدند از قبل سیمایشان روحانی
و نورانی می شد و هر بی طرفی احساس می کرد که نوبت شهادت آن برادر فرا
رسیده است.
عزیزانم!این بار دوم است که وصیت نامه می نویسم ولی لیاقت ندارم و
معلوم است که هنوز در بند اسارتم هنوز خالص نشده ام و آلوده ام.
از شروع انقلاب در این راه افتادم و پس از پیروزی انقلاب نیز سپاه را
پناهگاه خوبی برای مبارزه یافتم ابتدا در گیری با ضد انقلاب و خوانین
در منطقه شهرضا (قمشه)و سمیرم سپس شرکت در خوزستان و جریان کروهک ها در
خرمشهر پس از آن سفر به سیستان و بلوچستان (چابهار و کنارک)و بعدا حرکت
به طرف کردستان دقیقا دو سال در کردستان هستم .مثل این است که دیگر جنگ
با من عجین شده است.
خداوند تا کنون لطف زیادی به این سراپا گنه کرده و توفیق مبارزه در
راهش را نصیبم کرده است.اکنون من می روم با دنیایی انتظار انتظار وصال
و رسیدن به معشوق.ای عزیزان من توجه کنید:
*1-اگر خداوند فرزندی نصیبم کرد با اینکه نتوانستم در طول دورانی که
همسر انتخاب کردم حتی یک هفته خانه باشم دلم می خواهد او را علی وار
تربیت کنید.
همسرم انسان فوق العاده ایست او صبور است و به زینب عشق می ورزد او از
تربیت کردن صحیح فرزندم لذت خواهد برد چون راهش را پیدا کرده است .اگر
پسر به دنیا آورد اسم او را مهدی و اگر دختر به دنیا آورد اسم او را
مریم بگذارید.چون همسرم از این اسم خوشش می آید.
*2-امام مظهر صفا پاکی و خلوص و دریایی از معرفت است .فرامین او را مو
به مو اجرا کنید تا خداوند از شما راضی باشد زیرا او ولی فقیه است و در
نزد خدا ارزش والایی دارد.
*3-هر چه پول دارم اول بدهی مکه مرا به پیگیری سپاه تهران (ستاد
مرکزی)بدهید و بقیه را همسرم هر طور خواست خرج کند.
*4-ملت ما ملت معجزه گر قرن است و من سفارشم به ملت تداوم بخشیدن به
راه شهیدان و استعانت به درگاه خداوند است تا این انقلاب را به انقلاب
حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) وصل نماید و در این تلاش پیگیر
مسلما نصر خدا شامل حال مومنین است.
*5-از مادر و همه فامیل و همسرم اگر به خاطر من بی تابی کنند راضی
نیستم.مرا به خدا بسپارید و صبور و شجاع باشید.
حقیر حاج همت
منبع : سایت شهید آوینی AVINY.COM