- ۱ نظر
- ۱۶ اسفند ۰۱ ، ۱۶:۴۰
یک عمر تو زخم های ما را بستی
هر روز کشیدی به سر ما دستی
شعبان که به نیمه میرسد مهدی جان
ما تازه به یادمان می آید هستی
میلاد با سر سعادت امام زمان (عج) مبارک باد
نکته چهارم: نکته بسیار مهمی که در مباحث حدیث شناسی و درایت الحدیث، به خصوص در حوزه مهدویت باید مورد توجه قرار گیرد این است که، ما نباید به منظومه احادیث اسلامی به گونه جزیره ای نگاه کنیم؛ چرا که این رویکرد غلط موجب می شود ما از فهم دقیق معارف اسلامی محروم بمانیم، دیدن یک حدیث و رها کردن احادیث فراوان دیگر، برداشت سطحی از روایات را برای افراد به دنبال خواهد داشت، هر چند ما در احادیث امام مهدی شناسی (علیه السلام) با احادیثی مواجه می شویم که بیان گرد آوردن «امری جدید» است، ولی باید این احادیث را در کنار احادیث دیگر مشاهده کنیم، احادیثی که گویای این است که امام مهدی (علیه السلام) اقامه کننده سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) است و امری که ایشان اقامه می کنند در واقع همان سنت و شریعت نبوی است نه شریعتی جدید، کتابی که او معارف آن را تبیین خواهد کرد، همان کتاب قرآن موجود در جامعه اسلامی است نه کتاب جدید دیگری. [6] تنها فرقی که در امر امام مهدی وجود دارد این است که ایشان آیین نبوی را بدون هیچ تحریف و تغییری برای امت بیان می کنند.
خلاصه کلام اینکه امام مهدی (عجله الله تعالی فرجه) هیچ گاه کتاب جدیدی غیر از قرآن موجود را نخواهد آورد، ایشان هیچ گاه شریعتی غیر از شریعت ناب نبوی، که به دور از هر گونه تحریف و بدعت است را تبلیغ نخواهد کرد. در واقع امام مهدی (علیه السلام) مبلغ و مروج سنت ناب محمدی است، سنت وحیانی که بسیاری از مباحث اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی آن در جامعه اسلامی به دست فراموشی سپرده شده است
[6]. کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص411، ح6. «جناب صدوق در کتاب خود نقل می کند: جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله و علیه وآله: الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِی وَ سُنَّتُهُ سُنَّتِی یُقِیمُ النَّاسَ عَلَى مِلَّتِی وَ شَرِیعَتِی وَ یَدْعُوهُمْ إِلَى کِتَابِ رَبِّی؛ قائم از فرزندانم است؛ رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) فرمود قائم از فرزندانم نامش نام من است و کنیه اش کنیه من است و شمائلش شمائل من است و روشش روش من است مردم را بر ملت و شریعت من وادارد به کتاب پروردگارم عزوجل دعوت کند.»
نکته دوم: در صدر اسلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) دو ثقل مهم را برای هدایت و سعادت جامعه اسلامی به یادگار گذاشت، یکی کتاب آسمانی و دیگر اهل بیت (علیهم السلام) خود، این مطلبی است که حتی علمای اهل سنت در کتب روایی خود به آن اذعان داشته و آن را در کتب خود ثبت و ضبط کرده اند.[4]، این در حالی است که بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام عده ای از صحابه به بهانه «کافی بودن کتاب آسمانی» جامعه اسلامی را از برکات وجودی خاندان عصمت و طهارت محروم کردند.[5]
نکته سوم: با کنار گذاشتن مرجعیت دینی اهل بیت (علیهم السلام) جامعه اسلامی از بسیاری از معارف و آموزه های اسلامی محروم ماند، به طوری که پس از قرن ها برخی از آنها به این باور رسیده اند که آن معارف جز دین نبوده و به تبع لزومی برای پیروی و انجام آن معارف در دین نیست، با این کار نه تنها معارف اصیل اسلامی به دست فراموشی سپرده شد، بلکه بدعت هایی در این آیین شکل گرفت.
ما نباید به منظومه احادیث اسلامی به گونه جزیره ای نگاه کنیم؛ چرا که این رویکرد غلط موجب می شود ما از فهم دقیق معارف اسلامی محروم بمانیم، دیدن یک حدیث و رها کردن احادیث فراوان دیگر، برداشت سطحی از روایات را برای افراد به دنبال خواهد داشت، هر چند ما در احادیث امام مهدی شناسی (علیه السلام) با احادیثی مواجه می شویم که بیان گرد آوردن «امری جدید» است، ولی باید این احادیث را در کنار احادیث دیگر مشاهده کنیم، احادیثی که گویای این است که امام مهدی (علیه السلام) اقامه کننده سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) است و امری که ایشان اقامه می کنند در واقع همان سنت و شریعت نبوی است نه شریعتی جدید، کتابی که او معارف آن را تبیین خواهد کرد، همان کتاب قرآن موجود در جامعه اسلامی است نه کتاب جدید دیگری.
[4]. نسائی، السنن الکبری، ح ۸۱۴۸.
[5]. ر.ک: ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۹. «پس از رحلت پیامبر، خلفاء کتابت حدیث را ممنوع کردند. ابوبکر علت این منع را اختلاف راویان و به تبع آن اختلاف بین مردم اعلام کرد و تمسک به قرآن را برای شناخت حلال و حرام و دستورات دینی کافی دانست.»
جامعه سازی کمّی و کیفی در اولویت شتاب به سوی ظهور
به نظر می رسد نزدیکی قلب های مردم جهان به حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه مهمترین رکن زمینه سازی برای ظهور است. آمادگی و رغبت عموم مردم در جهان و ارتباط معنوی و محکم امت اسلامی به شکل ویژه، مهمترین گونه آمادگی و مهیا ساختن بستر ظهور به شمار می رود؛ چیزی که در بیانات رهبر معظم انقلاب نیز مشاهده می شود که: «نزدیکشدن به امام زمان(عج)، نه نزدیکشدن مکانی است و نه نزدیکشدن زمانی. شما که میخواهید به ظهور امام زمان نزدیک بشوید، ظهور امام زمان(عج) یک تاریخ معیّنی ندارد که صد سال دیگر مثلاً یا پنجاه سال دیگر… ؛ از لحاظ مکان هم نیست که ما بگوییم: ما از اینجا حرکت میکنیم به طرف مثلاً شرق یا غرب عالم یا شمال یا جنوب عالم، تا ببینیم که ولیعصر(عج) کجا است و به او برسیم. نزدیکشدن ما به امام زمان(عج) یک نزدیکشدن معنوی است؛ یعنی شما در هر زمانی تا پنج سال دیگر، تا ده سال دیگر، تا صد سال دیگر که بتوانید کیفیت و کمیت جامعه اسلامی را افزایش بدهید، امام زمان(عج) ظهور خواهد کرد... و هر چه بتوانید از لحاظ کمیّت و مقدار، تعداد مسلمانان مؤمن و مخلص را افزایش بدهید، باز به امام زمان و زمان ظهور ولیعصرعجّل الله تعالی فرجه الشریف نزدیکتر شدید. پس ما میتوانیم قدم به قدم جامعه خود و زمان و تاریخ خود را به تاریخ ظهور ولیعصر صلواةاللهوسلامهعلیه نزدیک کنیم.»[3]
بر این اساس، حرکت به سوی ظهور، امری خارق العاده و غیرمنطقی نیست بلکه باید قدم به قدم جامعه را جلو برد و در مورد حرکت دادن جامعه، هرکس به اندازه خود سهم و نقشی دارد. به عبارت دیگر باید جامعه مان را بسازیم هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی! تا جامعه ای واقعاً مهیا، برای استقبال از جهانی ایده آل داشته باشیم.
نویسنده: محسن رفیعی، کارشناس سطوح عالی حوزه علمیه قم
[3] بیانات در خطبه های نماز جمعه؛ 6/4/1359.
به گزارش خبرنگار گروه غدیر و مهدویت خبرگزاری شبستان، در بررسی آیات مهدوی قرآن کریم و نگاه کلام الله مجید به مهدویت، انتظار و وجود مقدس امام زمان(عج) سلسله گفتگوهایی با حجت الاسلام والمسلمین «محمدرضا نصوری»، کارشناس مهدوی و معاون تبلیغ و ارتباطات مرکز تخصصی مهدویت ترتیب داده ایم که در ادامه مشروح یکی از آنها درباره آیه 105 سوره مبارکه انبیاء ارائه می شود:
با توجه به اینکه از آیه 105 سوره مبارکه انبیاء به یکی از آیات مهدوی قرآن کریم تعبیر می شود، چه آموزه های مهدویای در این آیه شریفه وجود دارد؟
خدای متعال در این آیه می فرماید: «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ».
این آیه از زیباترین و امیدبخش ترین آیات در رابطه با مباحث مهدوی و وجود مقدس امام زمان (ع) است که حتمی بودن حکومت جهانی مهدوی را وعده می دهد.
در این آیه، موضوع اصلی مژده و نویدی است که برای ظهور و حکومت صالحان با نهایت تأکید بیان شده، زیرا یکی از مهمترین حربه های دشمنان مهدویت به نوعی ایجاد شک و تردید و تزلزل اعتقادی است.
این یعنی وعده خدا این است که جهان پر از عدل و داد خواهد شد. واژه «الْأَرْضَ» به طور مطلق بیان شده و همه عالم را بر می گیرد و با توجه به تبیینی که از روایات داریم، تردیدی نیست که این امر توسط امام زمان (ع) محقق خواهد شد و ایشان است که جهان را پر از عدل و داد میکند.
این آیه از چه حقایق منتظرانه و مهدویای پرده برمی دارد؟
نکات بسیار زیبایی در این آیه وجود دارد؛ مثل اینکه همه دین ها معتقدند که نجات دهندهای خواهد آمد. لذا در زیارات منسوب به امام زمان (ع) عرضه می داریم: «السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ ...» سلام بر تو ای امامی که همه امت ها منتظرت هستند، نه فقط مسلمان ها.
در روایات متعدد تصریح شده آن بندگان صالحی که وارث زمین می شوند، حضرت مهدی(عج) و یاران ایشان هستند.
حتی برخی تعبیر کرده اند لقب اباصالح(ع) حضرت مهدی(عج) با «یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» ارتباط دارد و آنها که اباصالح را مقتدای «عِبَادِیَ الصَّالِحُون» می دانند باید خود صالح باشند.
برای مثال کسی که در خانه یا محل کار یا محیط زندگی اهل ظلم است، چگونه می تواند یار امام صالح باشد؟! چنانچه امام صادق (ع) فرمودند: کسی که می خواهد از یاران حضرت حجت(عج) باشد باید منتظر و از گناه دور باشد، تقوا و اخلاق پسندیده داشته باشد، در حالی که چشم به ظهور او هم باشد. این یعنی در عمل باید منتظر امام زمان(عج) باشیم.
آیا می توان فقدان یا کمبود یاران صالح را از عوامل تاخیر در ظهور امام عصر(عج) دانست؟
شاید از عوامل تاخیر در ظهور این است که «عِبَادِیَ الصَّالِحُون» مورد نظر برای یک قیام و انقلاب جهانی تأمین نشده است و یارانی مثل مقداد و مالک، هارون مکّی و اصحاب امام حسین (ع) وجود ندارند چون این یاران هستند که زمینه های ظهور را فراهم می کنند.
به ارث بردن زمین توسط بندگان صالح چه بایدها و الزاماتی دارد؟
به ارث بردن زمین و حکومت بر جهان دو شرط دارد، شرط اول بندگی خدا و شرط دوم عمل صالح. لذا باید در نوع برنامه های زندگی خودمان هم تفکرمان جهانی باشد، هم بندگی خدا را به نحو احسن به جای آوریم و نیز در انجام اعمال مان انسان هایی صالح باشیم.
این انسان های صالح هستند که می توانند زمینه های فرج امام زمان(عج) را فراهم کنند. کسانی همچون شهید حججی، شهید سردار قاسم سلیمانی، شهید صیاد شیرازی، باکری ها، زین الدین ها و ... .
چه ارتباطی بین جهانی نگریستن و ظهور امام عصر(عج) وجود دارد؟
اینکه تاکید شده درباره ظهور نگاه جهانی داشته باشید یعنی من منتظر نگویم حزب من، شهر من، همشهری من و ... باید نگاه ها و تفکرات متحول شود این نوعی آمادگی برای رسیدن به مقام صالح بودن است.
باید در گستره جهانی بندگی خودمان و عمل صالحی که انجام می دهیم را نشان بدهیم اینکه چقدر آماده هستیم تا در رکاب امام زمان(عج) آن حکومت جهانی را برپا کنیم.
البته در کتاب مقدس یهودیان، یعنی کتاب عهد، اصطلاح ماشیح به معنای شخصی که در آینده برای نجات اسرائیل خواهد آمد نیست، بلکه منظور از آن هرکسی است که مانند شاه یا کاهن اعظم، برای تصدی منصبی عالی
با روغن مقدس در واقع تدهین شده است. این اصطلاح حتی بر کسی که خدا برای وی هدف خاصی درنظر گرفته نیز اطلاق شده است.[10] نیز در کتاب مقدس، برخی از انبیای عبرانی مانند اشعیا، میکاه، ارمیا، و زکریا بدون آنکه از نام ماشیح یاد کنند، سخن از نجات آینده آوردهاند که به دست رهبری آرمانی و صاحب کمالات عالی روحی و اخلاقی صورت میپذیرد، اما صفت منجی تنها از آنِ خداست و مسیحا، پادشاهِ سلالۀ داوود، فقط رهبر قوم آزادشده به حساب میآید. انبیای دیگر مانند ناحوم، صفنیا، حبقوق، ملاکی، یوئیل، و دانیال حتی سخن از چنان رهبری نیز به میان نمیآورند و تنها خداست که در سخن آنان عنوان منجی را داراست؛ اما از طرفی نیز میتوان گفت تمایزی که بعدها میان نظریۀ ماشیحِ شخصی و نظریۀ عصر مسیحایی بهوجود آمد، ریشه در خود کتاب مقدس دارد؛ زیرا در برخی از کتابهای انبیا، مانند عاموس، حزقیال و عوبدیا، فقط نوعی ماشیح جمعی وجود دارد؛ یعنی مفهوم پادشاهی خاندان داوود.[11]
در اینکه ماشیح، داوود است یا از نسل او، اختلاف است؛ برخی او را با داوود پادشاه یکی میدانند و با استناد به آیۀ «بعد از آن بنیاسرائیل برگشته و خداوند خدای خود و داوود پادشاه خویش را خواهند طلبید»،[12] میگویند: این پادشاه، ماشیح است. اگر او جزو زندگان است، اسمش داوود است و اگر جزو مردگان است (که بعداً زنده خواهد شد)، نامش داوود است.[13]
گفتیم که ماشیح یا مسیحا در لغت به معنای «شخص روغنزدهشده» است. یهودیان معتقدند که ماشیح شخصیتی از نسل داوود است که خداوند او را در آخرالزمان خواهد فرستاد تا دورهای جدید را آغاز کند که در آن همۀ بشر خدای حقیقی را عبادت خواهند کرد، ریشۀ جنگ از زمین برکنده خواهد شد، و صلح به تمام معنا حاکم خواهد گشت. نظریۀ اعتقادی ماشیح، با وجود قویترین پیشینهها در کتاب مقدس، در طول تاریخ یهود تحول یافته، پرداخت خورده، و تفاسیر مختلفی برای آن به میان آمده است، اما حکم صریح بنیادین آن این است که سرانجامِ رضایتبخشِ تاریخِ بشری در جایی بر روی همین زمین محقق خواهد شد. نظریۀ ماشیح، جنبۀ اینجهانی آخرتشناسی یهود است و جهان آینده، جنبۀ آنجهانی آن. اعتقاد عموم بر آن است که ظهور ماشیح و فعالیتهای او در راه بهبود وضع جهان و تأمین سعادت بشر، قسمتی از نقشۀ خداوند در آغاز آفرینش جهان بوده است:
پیش از آنکه عالم هستی به وجود آید، هفت چیز آفریده شد؛ تورات، توبه، باغ عدن (بهشت)، جهنم، اورنگ جلال الاهی، بیت همیقداش، نام ماشیح.[6]
عالمان یهودی در کتاب تلمود دربارۀ هویت و خصوصیات ماشیح چه میگویند؟
بنیاسرائیل در زمان تنگی به درگاه خداوند نیایش میکردند و او یک «داور» یا منجی را میفرستاد که تا چندی دشمن را پس میراند و بساط آرامش را بر زمین میگسترد. زمانی گذشت و یورشهای اقوام بیگانه چنان پیوسته و پیاپی شد که «داوران» یا سرداران موقت از پس آن برنمیآمدند و این امید در دل قوم قوت گرفت که آنان تنها با تشکیل یک ملت متحد تحت رهبری یک فرمانروا خواهند توانست در برابر دشمنانی که آنان را همچون نگین در میان گرفتهاند، ایستادگی کنند.[7] سموئیل نبی به درخواست بزرگان قوم گوش داد، و برای آنکه با ارادۀ عمومی مخالفت نکند، با کراهت و بهطور موقت، شائول (طالوت) را به پادشاهی بنیاسرائیل نصب کرد و او را با روغن، مسح و تقدیس نمود تا «مسیحا» باشد. با آنکه شائول در کتاب مقدس «مسیح خدا» خوانده شده است،[8] وی از ویژگیهای اصلی یک مسیحای واقعی برخوردار نبود. از همان آغاز، برخی بر او طعنه زده، میگفتند: «این شخص چگونه ما را برهاند؟»[9]
یهودیان برخلاف برخی اقوام دیگر که دوران طلایی تاریخ خود را در گذشتههای تاریک و بسیار دور میبینند، به آینده چشم دوختهاند و انبیای بنیاسرائیل بارها به «روزهای آخر» که هنوز فرا نرسیده است، به عنوان دوران اعتلای نهایی و عظمت ملی یهود اشاره کردهاند. امید به آیندۀ نورانی و مشحون از سعادت در دل عامۀ مردم، روزبهروز نهتنها شدت یافت، بلکه به رؤیاهای شگفتانگیزی هم دامن زد.
نام منجی موعود قوم یهود «ماشیح» یا «تدهینشده با روغن مقدس» است که از جانب خدا مأمور آغاز این دوران تازه و پر از شگفتی است و محور آیندۀ درخشان قوم یهود است. تلمود، منبع سنت شفاهی یهود، صدهابار به ماشیح و مأموریت او اشاره کرده است.
اعتقاد به ماشیح و آمدن او چنان جایگاهی در میان قوم یهود دارد که آن را نقشۀ خدا برای نجات بشر میدانند و معتقدند وقتی هیچ نبود، ماشیح یا مسیحا وجود داشت.[1]
مسیحاباوری در ادیان ابراهیمی به چه معناست و ماشیح چه فرقی با مسیحا دارد؟ آیا ماشیح زنده است و در غیبت به سر میبرد؟
اصطلاح «مسیحاباوری»[2] از واژۀ «مسیحا»[3] که ترجمهای از واژۀ عبری «ماشیح»[4] به معنای تدهینشده میباشد، گرفته شده است. ماشیح در اصل به پادشاهانی اطلاق میشد که برای بر تخت نشستن، روغنمالی و تدهین مقدس میشدند.[5] مسیحاباوری یا مسیانیزم را میتوان با تسامح معادل موعودباوری یا منجیگرایی عام هم به کاربرد؛ چراکه این اصطلاح در فضای یهودیت شکل گرفته و همانطور که میدانیم، مشخصات و مؤلفههای موعود در ادیان مختلف متفاوت است.
نظر ادیان دیگر در مورد مهدویت چیست؟
نویسنده: کبری خدابخش
اعتقاد به منجی که در پایان دنیا ظهور میکند و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد، اعتقادی جهانی و همگانی است و پیروان همۀ ادیان آسمانی براساس تعالیم کتابهای دینی خود، منتظر قیام آن موعود بزرگ هستند.
در کتابهای مقدس زبور، تورات، انجیل و نیز کتابهای هندوها، زرتشتیان و برهماییان به ظهور منجی بزرگ جهان اشاره شده است. البته هر ملتی او را با لقبی خاص میشناسد: زرتشتیان او را به نام «سوشیانس» یا «سوشیانت»، یعنی نجاتدهندۀ جهان، و مسیحیان به نام «مسیح موعود»، و یهود با لقب «ماشیح».
آیا یهودیان هم به ظهور موعود و منجی اعتقاد دارند؟ نام منجی آنان چیست؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت: دین یهود یکی از ادیان آسمانی و ابراهیمی به شمار میرود که با مسیحیت و اسلام به لحاظ تاریخ و نیز شماری از آموزهها گره خورده است. باور به ظهور منجی موعود و تصور آیندهای درخشان نیز به منزلۀ نقطۀ اشتراک میان ادیان ابراهیمی است که در همۀ این ادیان وجود دارد. براساس باور دینی کهنی، یهودیان معتقدند پادشاهی از نسل داوود به نام «ماشیح» روزگاری وعدۀ خدا در حق این قوم را که به باور خودشان، قوم برگزیدۀ خدایند، عملی خواهد ساخت و پادشاهی ابدی خدا را بر زمین استوار خواهد کرد.
اللهم عجل لولیک الفرج
لطفا بخونید ...
خیلی برای ظهور آقا دعا کنید. مشکلات امروز ما ، فتنه ها و مصیبت های امروز ما همش به خاطر اینه که یادمون بیفته یه امام زمانی هم داریم و باید برای ظهورشون دعا کنیم. واقعا چند نفر ما تو این چند وقت به یاد امام زمان بودیم ؟؟؟ نمی دونم راجب فتنه های آخر الزمان چیزی شنیدید یا نه اما بدونید مشکلات امروز ما و دنیا همون فتنه های آخرالزمانه که جز با ظهور خود حضرت حل شدنی نیست ، واقعا حل شدنی نیست. بدونید که سختی ها داره به ما میگه تا ظهور فاصله زیادی نداریم ، فاصله ای که میتونه با دعاهامون از بین بره ولی اگر همین دعا رو نکردیم و فتنه ها به نهایت و اوج خودش رسید همین فاصله تا ظهور مردم رو با سختی ها و مشکلات خودش خرد می کنه. تصور نکنید سال 98 که تموم شد سال 99 دیگه خبری از این گرفتاری ها نیست و صرفا سال 98 برای ما یه سال نحس بوده. مردم اینا تازه شروع کاره و سال 99 بدتر از این هم میشه چون ما دائما داریم به ظهور نزدیک میشیم. اما همین طور که گفتم خدا یه راه برامون گذاشته تا از این گردباد سختی ها نجات پیدا کنیم. اونم دعا برای ظهوره. قرار نیست حتما یه کار سخت و پیچیده انجام بدیم. گفتن دعای خدایا در ظهور امام زمان تعجیل بفرما یا گفتن ذکر اللهم عجل لولیک الفرج اگه فراگیر بشه حقیقتا کفایت میکنه. البته که کارای سخت و پیچیده جای خود داره. خلاصه که نذارید این فتنه ها به اوج خودش برسه چون اونوقت دیگه جای نفسی برامون نمی مونه.
اگر میتونید این متن رو نشر بدید یا خودتون دست به قلم شید و درخواست کنید مردم برای ظهور دعا کنن.
یاعلی