جنبش مهدوی 313

سلام خوش آمدید

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شبهه» ثبت شده است

 

افسانه عروسی قاسم:
نخستین مورخی که برای اولین بار به مسئله عروسی حضرت قاسم (ع) پرداخت مرحوم ملا حسین واعظ کاشفی بوده است. وی بر اساس کتابی مربوط به قرن پنجم هجری که هم اکنون نیز اثری از آن بجای نمانده است به این نکته اشاره نموده و آن را پر و بال داده است. در این کتاب آن هم در یک بیت از اشعارش چنین اشاره شده است که امام به قاسم فرمود: آرزوی دیدن عروسی تو را داشتم. این یک بیت سبب ساخت وقایعی پر سوز و بیان ماجراهایی اتفاق نیفتاده در کربلا شده است.
پس از ملا حسین واعظ کاشفی، شخصی به نام فخر الدین طریحی در کتابش به نام «المنتخب للطریحی» این قصه را از زبان فارسی به زبان عربی برگرداند. ترجمه طریحی باعث اشتهار و رواج این افسانه بین شیعیان سرزمین‌های عربی گردید.
حاج میرزا حسین نوری طبرسی از محدثان بزرگ شیعی نیز عروسی قاسم را در زمره اخبار دروغین و غیر قابل اعتمادی آورده که علما از آن اعراض کرده و ابدا اسمی از آن در هیچ یک از کتاب‌های تاریخی خود نیاورده‌اند. طبرسی دلیلی محکم برای بطلان این افسانه دارد که: «به مقتضای تمام کتاب‌های قابل اعتمادی که در گذشته، علمای بزرگ در فن حدیث و سیره نویسی داشته‌اند، نمی‌توان برای حضرت سید الشهدا دختر قابل تزویج و بی شوهری پیدا کرد که حضرت آن را به قاسم تزویج کرده باشد».
خلاصه آن که: عروسی قاسم به شکلی که در روضه‌ها مطرح می‌شود داستانی زیبا، جذاب و خیال انگیز است اما هیچ بهر‌ه‌ای از حقیقت و سندیت تاریخ ندارد.
در این‌جا جهت کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه فقط به ذکر مشخصات افراد و آثاری که نادرستی و دروغ بودن این تحریف اشاره کرده‌اند می‌پردازیم:
1- شیخ عباس قمی، منتهی‌الامال، ج1، ص700.
2- علامه مامقانی، تنقیح المقال، جلد2، جزء2، ص19.
3- شیخ محمد تقی شوشتری، قاموس الرجال، ج8، ص466.
4- شیخ جعفر شوشتری، فواید المشاهد، ص51.
5- قاضی طباطبایی، تحقیق درباره اولین اربعین سیدالشهدا، ص683-689.

  • محمدرضا دهایی


حضرت رقیه(س):
در پاسخ به این بخش باید گفت:
در میان منابع کهن و اصیل تاریخ و همچنین در کتابهایی که تحت عنوان «مقتل» پیرامون شهادت امام حسین(ع) نوشته شده‌اند (از قبیل: تاریخ الامم و الملوک، محمد بن جریر طبری؛ الارشاد، شیخ مفید؛ مناقب آل ابی‌طالب، ابن شهرآشوب؛ اعلام الوری، طبرسی؛ نسب قریش، مصعب‌بن‌عبدالله الزبیری؛ انساب الاشراف، بلاذری؛ تذکرة الخواص، سبط ابن جوزی و ...) هیچ نامی از حضرت رقیه به میان نیامده است. مورخان و مقتل نویسان فقط از دو دختر امام حسین به نام‌های: فاطمه و سکینه یاد کرده اند. و در هیچ یک از منابع اولیه (یعنی از زمان شهادت تا شش قرن پس از آن) نامی از رقیه (فاطمه صغری) موجود نیست. این نام در منابع متاخر (مربوط به صده‌های اخیر)از قبیل: نفس المهموم (ص 415-416)؛ معالی السبطین (ج2، ص170)؛ منتهی الآمال(ج1، ص807 و ...)؛ به ادبیات عاشورا وارد شده است.
در میان منابع قدیمی تنها کسی که درباره خرابه شام و درگذشت دختر سه و یا چهار ساله امام حسین، گزارشی کوتاه ارائه کرده است عماد الدین حسن بن علی طبری صاحب کتاب «کامل بهایی» می‌باشد که وی نیز نامی از دختر متوفی نبرده است.]عماد الدین طبرى می‌نویسد: در کتاب «حاویة در مثالب معاویة» آمده است که زنان خاندان نبوت در حالت اسیرى، حال مردانى را که در کربلا شهید شده بودند، مخفى مى‏داشتند و به پسران و دختران آنان مى‏گفتند: پدرتان به سفر رفته و برمى‏گردد. پس از آنکه به دستور یزید زنان و کودکان اسیر را در جوار خانه یزید جاى دادند، در میان آنان دخترکى چهار ساله شبى خواب دید. از خواب بیدار شد و گفت: بابام حسین کجاست؟ همین الآن او را در خواب دیدم و خیلى هم پریشان بود. زنان و کودکان، همه به گریه افتادند. سر و صداى گریه یزید را از خواب بیدار کرد. یزید گفت: چه خبر است؟ گفتند: بچه‏اى پدرش را مى‏خواهد و براى همین زنان و کودکان گریه مى‏کنند. یزید دستور داد: سر پدرش را ببرید و در کنار او بگذارید. مأموران یزید سر امام حسین را آوردند و در برابر چشمان آن بچه قرار دادند. دختر چهار ساله وقتى نگاهش به آن سر افتاد ترسید و فریادى برآورد و پس از آن بیمار شد و وفات کرد. (عماد الدین طبرى، کامل بهائى، ج2، ص 179، چاپ اول، قم، مؤسسه طبع و نشر قم، 1376 ش)[ مأخذ یگانه و اصلی عماد الدین طبری نیز کتاب «حاویه در مثالب معاویه»است که نویسنده آن «قاسم بن محمد بن احمد ماموفی» از علمای سنی مذهبی است که ظاهرا انسان معتدل و بدون تعصبی بوده است. به جز منبع مزبور در هیچکدام از منابع معتبر و کهن، ذکری از حکایت دختری خردسال که با دیدن سر بریده پدرش جان سپرده باشد به میان نیامده است. سایر کتاب‌هایی که از این تاریخ به بعد نوشته شده‌اند با استناد به این کتاب، داستان رقیه را ذکر و آن را پر و بال داده‌اند.

 

منابع : سایت تبیان - پرسمان دانشجویی

  • محمدرضا دهایی

 

به نظر شما آیا امام حسین(ع) و یارانشان در کربلا اقدامى براى به دست آوردن آب نمودند؟ آیا نمى شد با حفره چاه (در حالى که فاصله نزدیکى با نهر آب داشتند و آب نزدیک سطح زمین بود) آب تهیه نمود؟

 

پاسخ :

 

از مدارکى استفاده مى شود که چون تشنگى ، امام حسین و اصحابش را سخت آزرده کرده بود ، آن حضرت کلنگى برداشتند و در پشت خیمه ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله زمین را کندند ، آبى بس گوارا بیرون آمد ، همه نوشیدند و مشکها را پر کردند. سپس آن آب ناپدید گردید ودیگر نشانى از آن دیده نشد. جر یان ماجراى شگفت انگیز و اعجاز آمیز توسط جاسوسان به عبیدالله رسیده و پیکى نزد عمر بن سعد فرستاد که: به من خبر رسیده که حسین چاه مى کند و آب به دست مى آورد و خود و یارانش مى نوشند به محض این که نامه به تو رسید ، بیش از پیش مراقبت کن که دست آنها به آب نرسد و کار را بر حسین و اصحابش بیشتر سخت بگیر و با آنان چنان رفتار کن که با عثمان کردند. عمر بن سعد طبق فرمان عبیدالله بیش از پیش بر امام و یارانش سخت گرفت تا به آب دست نیابند. مرحوم خیابانى این قضیه را از وقایع روز هشتم محرم ذکر مى کند ـ وقایع الایام ص 275 قصه کربلا ص 231 از مقتل الحسین خوارزمى ج 1،ص 244 ریاض المصائب ص 420 چاپ مؤسسة الاعلمى بیروت علاوه بر این وقتى که آب فرات را در روز هفتم بر امام حسین (علیه السلام) بستند. در روز هشتم امام حسین (علیه السلام) برادر خود عباس بن على بن ابى طالب (علیه السلام) را فرا خواند و به او مأموریت داد تا همراه سى نفر سواره و بیست نفر پیاده جهت تدارک آب براى خیمه ها حرکت کنند در حالى که بیست مشک با خود داشتند. آنان شبانه حرکت کردند تا به نزدیکى شط فرات رسیدند در حالى که نافع بن هلال پیشاپیش آنها با پرچم مخصوص حرکت مى کرد ..... عباس بن على (علیه السلام) و نافع بن هلال بر دشمن حمله ور شدند و آنها را به پیکار مشغول کردند و سواران راه را بر سپاه عمرو بن حجاج با سپاهى موکل بر فرات بود که کسى از اصحاب امام(ع) از آن آب برندارد، بستند، تا پیادگان توانستند مشک هاى آب را از آن منطقه دور کرده و به خیمه ها برسانند. قصه کربلا ص 234 نفس المهموم ص 219 ولى در روز عاشورا این آب هم تمام شد و با توجه به این که محاصره دشمن لحظه به لحظه تنگ تر مى شد و جنگ هم شروع مى شد فرصت حفر چاه و یا اقدام دیگر براى امام و یارانش باقى نبود. بدین خاطر آن حضرت و اهل بیتش در روز عاشورا گرفتار عطش شدید گردیدند. سلام خدا بر آن لب هاى خشکیده.

 

منابع : سایت تبیان - سایت آنتی شبهه

  • محمدرضا دهایی

 

درخواست جرعه‌ای آب از دشمن:
این مسئله از جعلیات تاریخی است. آیا معقول است امام حسین از کسانی که:
1- او را محاصره کرده، برای مدت چند روز آب را بر روی او و خاندانش بسته‌اند.
2- در روز عاشورا به جنگ با او پرداخته‌اند، یاران و سپس اقوام و فرزندانش را کشته‌اند بدون آن‌که جرعه‌ای آب به آنان بنوشانند.
3- و حتی به طفل شیر خواره هم رحم نکرده او را با تیر هدف قرار داده‌اند و...
درخواست آب کند. آیا آنان به بقیه شهدا آب داده بودند که به امام بدهند و امام نیز به همین گمان از آنان درخواست آب کند. (اگر عده‌ای با شما چنین می‌کردند حاضر بودید از آنان درخواست آب کنید).
بعلاوه این مسئله با عزت نفس امام سازگاری ندارد. امامی که فریاد بر می‌آورد: «هیهات منّا الذلة» بخاطرجرعه‌ای‌ آب از دشمنان خدا و پیامبر، عاجزانه درخواست آبی را کند که هرگز به او نمی‌دادند

 

منابع : سایت تبیان - پرسمان دانشجویی

  • محمدرضا دهایی
جنبش مهدوی 313

این وبلاگ برای خشنودی و رضایت حضرت مهدی (عج) تاسیس شد. باشد که مورد عنایت ایشان قرار گیرد و مفید فایده باشد. انشاءالله

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران