پاسخ به شبهات عاشورا 3
حضرت رقیه(س):
در پاسخ به این بخش باید گفت:
در میان منابع کهن و اصیل تاریخ و همچنین در کتابهایی که تحت عنوان «مقتل» پیرامون شهادت امام حسین(ع) نوشته شدهاند (از قبیل: تاریخ الامم و الملوک، محمد بن جریر طبری؛ الارشاد، شیخ مفید؛ مناقب آل ابیطالب، ابن شهرآشوب؛ اعلام الوری، طبرسی؛ نسب قریش، مصعببنعبدالله الزبیری؛ انساب الاشراف، بلاذری؛ تذکرة الخواص، سبط ابن جوزی و ...) هیچ نامی از حضرت رقیه به میان نیامده است. مورخان و مقتل نویسان فقط از دو دختر امام حسین به نامهای: فاطمه و سکینه یاد کرده اند. و در هیچ یک از منابع اولیه (یعنی از زمان شهادت تا شش قرن پس از آن) نامی از رقیه (فاطمه صغری) موجود نیست. این نام در منابع متاخر (مربوط به صدههای اخیر)از قبیل: نفس المهموم (ص 415-416)؛ معالی السبطین (ج2، ص170)؛ منتهی الآمال(ج1، ص807 و ...)؛ به ادبیات عاشورا وارد شده است.
در میان منابع قدیمی تنها کسی که درباره خرابه شام و درگذشت دختر سه و یا چهار ساله امام حسین، گزارشی کوتاه ارائه کرده است عماد الدین حسن بن علی طبری صاحب کتاب «کامل بهایی» میباشد که وی نیز نامی از دختر متوفی نبرده است.]عماد الدین طبرى مینویسد: در کتاب «حاویة در مثالب معاویة» آمده است که زنان خاندان نبوت در حالت اسیرى، حال مردانى را که در کربلا شهید شده بودند، مخفى مىداشتند و به پسران و دختران آنان مىگفتند: پدرتان به سفر رفته و برمىگردد. پس از آنکه به دستور یزید زنان و کودکان اسیر را در جوار خانه یزید جاى دادند، در میان آنان دخترکى چهار ساله شبى خواب دید. از خواب بیدار شد و گفت: بابام حسین کجاست؟ همین الآن او را در خواب دیدم و خیلى هم پریشان بود. زنان و کودکان، همه به گریه افتادند. سر و صداى گریه یزید را از خواب بیدار کرد. یزید گفت: چه خبر است؟ گفتند: بچهاى پدرش را مىخواهد و براى همین زنان و کودکان گریه مىکنند. یزید دستور داد: سر پدرش را ببرید و در کنار او بگذارید. مأموران یزید سر امام حسین را آوردند و در برابر چشمان آن بچه قرار دادند. دختر چهار ساله وقتى نگاهش به آن سر افتاد ترسید و فریادى برآورد و پس از آن بیمار شد و وفات کرد. (عماد الدین طبرى، کامل بهائى، ج2، ص 179، چاپ اول، قم، مؤسسه طبع و نشر قم، 1376 ش)[ مأخذ یگانه و اصلی عماد الدین طبری نیز کتاب «حاویه در مثالب معاویه»است که نویسنده آن «قاسم بن محمد بن احمد ماموفی» از علمای سنی مذهبی است که ظاهرا انسان معتدل و بدون تعصبی بوده است. به جز منبع مزبور در هیچکدام از منابع معتبر و کهن، ذکری از حکایت دختری خردسال که با دیدن سر بریده پدرش جان سپرده باشد به میان نیامده است. سایر کتابهایی که از این تاریخ به بعد نوشته شدهاند با استناد به این کتاب، داستان رقیه را ذکر و آن را پر و بال دادهاند.
منابع : سایت تبیان - پرسمان دانشجویی
سلام این متن بسیار عالی و خیلی هم علی لذت بردم دستتون درد نکنه موفق باشید.