- ۰ نظر
- ۲۳ شهریور ۹۹ ، ۱۰:۱۳
قلم عدل مجموعه ای از سخنان علما ، بزرگان و شهداست که در قالب عکس نوشته و مرتبط با ایام محرم الحرام به انتشار در می آیند.
لازم به ذکر است بخشی از عکس نوشته ها پیرامون مبحث رابطه صلح و جنگ خواهد بود که از قبل وعده داده شده است.
#نشر_دهید
بر سر و سینه بکوبید محرم شده است...
فرا رسیدن ماه محرم الحرام و ایام شهادت سرور و سالار شهیدان ، حضرت امام حسین (ع) و 72 تن از یاران ایشان تسلیت باد
#لبیک_یا_حسین
البته در کتاب مقدس یهودیان، یعنی کتاب عهد، اصطلاح ماشیح به معنای شخصی که در آینده برای نجات اسرائیل خواهد آمد نیست، بلکه منظور از آن هرکسی است که مانند شاه یا کاهن اعظم، برای تصدی منصبی عالی
با روغن مقدس در واقع تدهین شده است. این اصطلاح حتی بر کسی که خدا برای وی هدف خاصی درنظر گرفته نیز اطلاق شده است.[10] نیز در کتاب مقدس، برخی از انبیای عبرانی مانند اشعیا، میکاه، ارمیا، و زکریا بدون آنکه از نام ماشیح یاد کنند، سخن از نجات آینده آوردهاند که به دست رهبری آرمانی و صاحب کمالات عالی روحی و اخلاقی صورت میپذیرد، اما صفت منجی تنها از آنِ خداست و مسیحا، پادشاهِ سلالۀ داوود، فقط رهبر قوم آزادشده به حساب میآید. انبیای دیگر مانند ناحوم، صفنیا، حبقوق، ملاکی، یوئیل، و دانیال حتی سخن از چنان رهبری نیز به میان نمیآورند و تنها خداست که در سخن آنان عنوان منجی را داراست؛ اما از طرفی نیز میتوان گفت تمایزی که بعدها میان نظریۀ ماشیحِ شخصی و نظریۀ عصر مسیحایی بهوجود آمد، ریشه در خود کتاب مقدس دارد؛ زیرا در برخی از کتابهای انبیا، مانند عاموس، حزقیال و عوبدیا، فقط نوعی ماشیح جمعی وجود دارد؛ یعنی مفهوم پادشاهی خاندان داوود.[11]
در اینکه ماشیح، داوود است یا از نسل او، اختلاف است؛ برخی او را با داوود پادشاه یکی میدانند و با استناد به آیۀ «بعد از آن بنیاسرائیل برگشته و خداوند خدای خود و داوود پادشاه خویش را خواهند طلبید»،[12] میگویند: این پادشاه، ماشیح است. اگر او جزو زندگان است، اسمش داوود است و اگر جزو مردگان است (که بعداً زنده خواهد شد)، نامش داوود است.[13]
گفتیم که ماشیح یا مسیحا در لغت به معنای «شخص روغنزدهشده» است. یهودیان معتقدند که ماشیح شخصیتی از نسل داوود است که خداوند او را در آخرالزمان خواهد فرستاد تا دورهای جدید را آغاز کند که در آن همۀ بشر خدای حقیقی را عبادت خواهند کرد، ریشۀ جنگ از زمین برکنده خواهد شد، و صلح به تمام معنا حاکم خواهد گشت. نظریۀ اعتقادی ماشیح، با وجود قویترین پیشینهها در کتاب مقدس، در طول تاریخ یهود تحول یافته، پرداخت خورده، و تفاسیر مختلفی برای آن به میان آمده است، اما حکم صریح بنیادین آن این است که سرانجامِ رضایتبخشِ تاریخِ بشری در جایی بر روی همین زمین محقق خواهد شد. نظریۀ ماشیح، جنبۀ اینجهانی آخرتشناسی یهود است و جهان آینده، جنبۀ آنجهانی آن. اعتقاد عموم بر آن است که ظهور ماشیح و فعالیتهای او در راه بهبود وضع جهان و تأمین سعادت بشر، قسمتی از نقشۀ خداوند در آغاز آفرینش جهان بوده است:
پیش از آنکه عالم هستی به وجود آید، هفت چیز آفریده شد؛ تورات، توبه، باغ عدن (بهشت)، جهنم، اورنگ جلال الاهی، بیت همیقداش، نام ماشیح.[6]
عالمان یهودی در کتاب تلمود دربارۀ هویت و خصوصیات ماشیح چه میگویند؟
بنیاسرائیل در زمان تنگی به درگاه خداوند نیایش میکردند و او یک «داور» یا منجی را میفرستاد که تا چندی دشمن را پس میراند و بساط آرامش را بر زمین میگسترد. زمانی گذشت و یورشهای اقوام بیگانه چنان پیوسته و پیاپی شد که «داوران» یا سرداران موقت از پس آن برنمیآمدند و این امید در دل قوم قوت گرفت که آنان تنها با تشکیل یک ملت متحد تحت رهبری یک فرمانروا خواهند توانست در برابر دشمنانی که آنان را همچون نگین در میان گرفتهاند، ایستادگی کنند.[7] سموئیل نبی به درخواست بزرگان قوم گوش داد، و برای آنکه با ارادۀ عمومی مخالفت نکند، با کراهت و بهطور موقت، شائول (طالوت) را به پادشاهی بنیاسرائیل نصب کرد و او را با روغن، مسح و تقدیس نمود تا «مسیحا» باشد. با آنکه شائول در کتاب مقدس «مسیح خدا» خوانده شده است،[8] وی از ویژگیهای اصلی یک مسیحای واقعی برخوردار نبود. از همان آغاز، برخی بر او طعنه زده، میگفتند: «این شخص چگونه ما را برهاند؟»[9]
یهودیان برخلاف برخی اقوام دیگر که دوران طلایی تاریخ خود را در گذشتههای تاریک و بسیار دور میبینند، به آینده چشم دوختهاند و انبیای بنیاسرائیل بارها به «روزهای آخر» که هنوز فرا نرسیده است، به عنوان دوران اعتلای نهایی و عظمت ملی یهود اشاره کردهاند. امید به آیندۀ نورانی و مشحون از سعادت در دل عامۀ مردم، روزبهروز نهتنها شدت یافت، بلکه به رؤیاهای شگفتانگیزی هم دامن زد.
نام منجی موعود قوم یهود «ماشیح» یا «تدهینشده با روغن مقدس» است که از جانب خدا مأمور آغاز این دوران تازه و پر از شگفتی است و محور آیندۀ درخشان قوم یهود است. تلمود، منبع سنت شفاهی یهود، صدهابار به ماشیح و مأموریت او اشاره کرده است.
اعتقاد به ماشیح و آمدن او چنان جایگاهی در میان قوم یهود دارد که آن را نقشۀ خدا برای نجات بشر میدانند و معتقدند وقتی هیچ نبود، ماشیح یا مسیحا وجود داشت.[1]
مسیحاباوری در ادیان ابراهیمی به چه معناست و ماشیح چه فرقی با مسیحا دارد؟ آیا ماشیح زنده است و در غیبت به سر میبرد؟
اصطلاح «مسیحاباوری»[2] از واژۀ «مسیحا»[3] که ترجمهای از واژۀ عبری «ماشیح»[4] به معنای تدهینشده میباشد، گرفته شده است. ماشیح در اصل به پادشاهانی اطلاق میشد که برای بر تخت نشستن، روغنمالی و تدهین مقدس میشدند.[5] مسیحاباوری یا مسیانیزم را میتوان با تسامح معادل موعودباوری یا منجیگرایی عام هم به کاربرد؛ چراکه این اصطلاح در فضای یهودیت شکل گرفته و همانطور که میدانیم، مشخصات و مؤلفههای موعود در ادیان مختلف متفاوت است.
نظر ادیان دیگر در مورد مهدویت چیست؟
نویسنده: کبری خدابخش
اعتقاد به منجی که در پایان دنیا ظهور میکند و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد، اعتقادی جهانی و همگانی است و پیروان همۀ ادیان آسمانی براساس تعالیم کتابهای دینی خود، منتظر قیام آن موعود بزرگ هستند.
در کتابهای مقدس زبور، تورات، انجیل و نیز کتابهای هندوها، زرتشتیان و برهماییان به ظهور منجی بزرگ جهان اشاره شده است. البته هر ملتی او را با لقبی خاص میشناسد: زرتشتیان او را به نام «سوشیانس» یا «سوشیانت»، یعنی نجاتدهندۀ جهان، و مسیحیان به نام «مسیح موعود»، و یهود با لقب «ماشیح».
آیا یهودیان هم به ظهور موعود و منجی اعتقاد دارند؟ نام منجی آنان چیست؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت: دین یهود یکی از ادیان آسمانی و ابراهیمی به شمار میرود که با مسیحیت و اسلام به لحاظ تاریخ و نیز شماری از آموزهها گره خورده است. باور به ظهور منجی موعود و تصور آیندهای درخشان نیز به منزلۀ نقطۀ اشتراک میان ادیان ابراهیمی است که در همۀ این ادیان وجود دارد. براساس باور دینی کهنی، یهودیان معتقدند پادشاهی از نسل داوود به نام «ماشیح» روزگاری وعدۀ خدا در حق این قوم را که به باور خودشان، قوم برگزیدۀ خدایند، عملی خواهد ساخت و پادشاهی ابدی خدا را بر زمین استوار خواهد کرد.
غدیر یک مسأله روز است. غدیر یعنی نباید دین را از سیاست جدا کرد. حکومت آمیخته با سیاست است و حکومت صالح و عادل، عین اسلام و دین است. آنان که سیاست را از دین جدا می دانند، در حقییقت منکر غدیر هستند. قضیه غدیر، قضیه جعل حکومت است. این است که قابل نصب است و الا مقامات معنوی قابل نصب نیست.
به فرموده پیامبر اکرم هرکس یکی از فضائل امیرالمؤمنین را بنویسد مادامیکه از آن نوشته اثری باقی باشد، ملائک برای نویسندهی آن فضیلت، طلب مغفرت می نمایند.
با الهام از این حدیث و به یاری خداوند متعال امروز ، جمعه 17 مرداد ماه 99 در شب مبارک عید غدیر از ساعت 22 تا 24 طوفان توییتری انجام خواهد شد
مطالب تولیدی خود را به زبان های مختلف و با هشتگ LiveLikeAli@ به انتشار برسانید و همچنین بزرگ و کوچک حروف و نبود فاصله میان حروف را رعایت کنید.
مطالب می توانند شامل موضوعات زیر باشند :
1- معرفی سجایای اخلاقی و انسانی امیرالمؤمنین علیه السلام و سبک زندگی ایشان
2- نشر فرمایشات و دیدگاههای امیرالمؤمنین علیه السلام به زبانهای مختلف (برای نمونه ترجمه نهج البلاغه به زبانهای مختلف موجود است)
3- تصاویر و فعالیتهای خیر خواهانهمان را در بازهی زمانی قربان تا غدیر با هشتگ مذکور نشر دهیم.
نمونه عکس ها برای انتشار :
برای مشاهده اطلاعات تکمیلی به آدرس های زیر در سایت مصاف مراجعه کنید :
https://masaf.ir/RaefipourClips/post/58405
https://masaf.ir/masaf/post/58446
فراموش نکنیم که تبلیغ غدیر واجب است ...
1 روز تا غدیر ....
مسأله غدیر، مسأله ای نیست که بنفسه برای حضرت امیر (ع) یک مسأله ای پیش بیاورد، حضرت امیر مسأله غدیر را ایجاد کرده است. آن وجود شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده است که غدیر پیش بیاید. غدیر برای حضرت امیر (ع) ارزش ندارد؛ آنکه ارزش دارد خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غدیر آمده است.
2 روز تا غدیر ....
در آن روز (غدیر) جریانی رخ داده که آن قدر با اهمیت است که آن را مکمل دین و متمم نعمت خدا بر بشر شمرده است. آن موضوعی که بتواند نامش مکمل دین و متمم نعمت و آن چیزی باشد که با نبودنش، اسلام، اسلام نیست، چه بوده است؟ «... از آیاتی که در این مورد (امامت در قرآن) در سوره مائده وارد شده یکی این آیه است: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته (سوره مائده، آیه ۶۷). سوره مائده به اتفاق شیعه و سنی، آخرین سوره ای است که بر پیغمبر(ص) نازل شده.
شیعه سؤال می کند: این دستوری (آیه ۶۷ سوره مائده) که جزء آخرین دستورها است و آن قدر مهم است که اگر پیغمبر(ص) آن را ابلاغ نکند، همه گذشته ها کان لم یکن (هیچ و پوچ) است، چیست؟ ما می گوییم آن موضوع، مسأله امامت است که اگر نباشد، همه چیز کان لم یکن است، یعنی شیرازه اسلام از هم می پاشد. شیعه از کمالات و روایات خود اهل تسنن دلیل می آورد که این آیه (آیه ۶۷ سوره مائده) در غدیرخم نازل شده است. غدیر در همه قرن ها در ادب و فرهنگ مردم حضور داشته است. (الغدیر) از جنبه ادبی هم استفاده کرده است، چون در هر عصری هر مطلبی که در میان مردم وجود داشته باشد، شعر آن را منعکس می کنند. در هر قرنی ما می بینیم که مسأله غدیر، جزء ادبیات آن قرن است بنابراین، چگونه می توانیم این حدیث را انکار کنیم؟
3 روز تا غدیر ....
گسترش فرهنگ غدیر، موهبتی بی بدیل در وادی هدایت و سعادت بشریت است. تجلیات غدیر باید در مراکز تشیع و در جهان اسلام متبلور شود. غدیر روز استمرار رسالت و روز امامی است که ما را به راه مستقیم فضیلت، اخلاق، اعتقاد، نیروی بصیرت و اراده هدایت کرده است. امام خمینی (ره) غدیر را معیار حکومت جمهوری اسلامی می دانست. زیرا ادامه پیام غدیر، امامت حضرت ولیعصر(عج) است. آنچه که به طور قطع و یقین ما را به خداوند می رساند کسی نیست جز امام برحق و معصوم و راهی نیست جز راه ولایت و امامت و این جمله در سایه وحدت دینی تحقق پیدا می کند. امام علی(ع) از آن چنان جایگاه رفیعی در تاریخ اسلام برخوردار هستند که بخش اعظمی از آیات و روایات اسلامی در خصوص مقام والای ایشان نازل و بیان شده است.
6 روز تا غدیر ....
قدر ندانستن نعمت بزرگ ولایت و غدیر، عامل اصلی تسلط دشمنان بر مسلمین است. در مسأله غدیر آنچه که در تاریخ مؤثر بوده است جنبه اثباتی این قضیه است؛ تبلیغ یعنی رساندن پیام همان طور که پیامبر اکرم (ص) در روز هجدهم ذیالحجه مأمور به تبلیغ می شوند به طوری که خداوند متعال فرموده است اگر تبلیغ نکنی اصل رسالت به مردم نرسیده است. برای رساندن جایگاه دین تنها «رسالت نبی» کافی نیست «ولایت ولی» هم لازم است. امام خمینی (ره ) در عین این که منادی اتحاد بین مسلمانان بودند؛ تأکید بر شناساندن غدیر داشتند. بر تک تک ما وظیفه است که با توجه به امکانات در راه شناساندن ولایت ایثار کنیم و زحمت بکشیم.
10 روز تا غدیر ....
دومین جریان مقابل غدیر ، مبلغان اسلام سکولارند که با تفاسیر فردگرایانه و مناسک گونه ، تلاش کرده اند با به حاشیه بردن و یا حتی به نادیده گرفتن ماجرای غدیر ، دین را از دخالت در حوزه عمومی و حکومتی کنار بگذارند
مقام معظم رهبری
11 روز تا غدیر ....
اهمیت عید سعید غدیر به عنوان برترین عید ها به این دلیل است که متضمن ولایت الله ، وجود مقدس و شخصیت ممتاز امیرمومنان علی (ع) در قلمرو نفس انسانی و جامعه بشری به عنوان امام و پیشوا برترین الگو و نمونه است.
مقام معظم رهبری
12 روز تا غدیر ....
آنهایی که با معارف اسلامی آشنا هستند مراجعه کنند به قرآن ، مراجعه کنند به ضوابطی که در قرآن برای بندگی خق و زندگی و جهت گیری بندگان حق - یعنی ملت ها - در قرآن معین شده است ، امکان ندارد به نتیجه ای برسند جز نتیجه امامت امیرالمومنین (ع) و آنچه دنباله او است
مقام معظم رهبری
13 روز تا غدیر ....
اگر ما هم بخواهیم حقیقتا از متمسکین به ولایت امیرالمومنین باشیم ، باید خودمان و محیط زندگی مان را به عدل نزدیک کنیم.
مقام معظم رهبری
15 روز تا غدیر ....
هرچه بتوانیم عدل را در جامعه بیشتر مستقر کنیم ، شباهت ما به امیرالمومنین و تمسک ما به ولایت آن بزرگوار بیشتر خواهد شد
مقام معظم رهبری
17 روز تا غدیر ....
مسئله غدیر با این مضمون بالا متعلق به همه مسلمان هاست ، چون به معنای حاکمیت عدل ،حاکمیت فضل و حاکمیت ولایت الله است.
مقام معظم رهبری
نکته دیگر، که در کلام امیرمؤمنان(علیه السلام) در نهج البلاغه در وصف یاران حضرت مهدی(علیه السلام) مورد اشاره قرار گرفته، آن است که یاران آن حضرت برای در هم کوبیدن فتنه ها و اصلاح در تمام ابعاد زندگی بشر همچون شمشیر صیقل زده با صلابت، قدرت و پر حرارت و کوبنده وارد صحنه کارزارمی شوند; چون سنّت الهی بر آن است که کارها از راه عادی و مجرای معمولی و طبیعی انجام گیرند، گرچه معجزه و کرامت و دعا لازم و مؤثرند و در جای خود اعمالمی شوند، اما قرار نیست همه کارها از طریق غیرطبیعی انجام شوند. بدین روی در روایات، بر قدرت شمشیر حضرت مهدی(علیه السلام) اصرار شده و در رهاورد بزرگان اهل معرفت نیز از شمشیر حضرت مهدی(علیه السلام) زیاد سخن به میان آمده است.23 این مسئله حکایت از آن دارد که اجرای عدالت و اصلاح جامعه بشری در زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام)، نیازمند قدرت و توان برتر و بالاتری است و حضرت با یاران پر صلابت و پر تلاش وارد صحنه اصلاح و هدایت بشرمی شود.
بدین روی، در روایتی از حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) رسیده که یاران حضرت مهدی(علیه السلام) همه جوان و پرطراوت هستند: «اصحابُ المهدی شبابٌ ولا کهلَ فیهم»;24 یاران مهدی همه جوان هستند و پیرمردی در میان آنان نیست.
در روایتی دیگر آمده است: «یک رزمنده از یاران حضرت مهدی(علیه السلام) برابر چهل نفر قدرت دارد و قلب هر کدام از آن ها از کوه آهن سخت تر است و هرگاه در برابر کوه آهن قرار گیرند آن را متلاشیمی کنند.»25
از این گونه روایات، که تعدادشان نیز فراوان است، به خوبی معلوممی شود که یاران حضرت مهدی(علیه السلام) به سلاح علمی و عملی فوق العاده مجهّزند و با حکمت و معرفت و علم و درایت کامل، به اصلاح امور و تعدیل شئون زندگی بشرمی پردازند. بدین روی، در یک جملهمی توان گفت: یاران حضرت مهدی(علیه السلام) کسانی اند که خود صالح هستند و به اصلاح دیگران قیاممی کنند و از این راه، جامعه صالح جهانی پدید آمده و وعده الهی،26 که حکومت و وراثت زمین را از آن صالحان دانسته است، به تحقق خواهد پیوست.
نویسنده: محمدامین صادقی ارزگانی
ابن ابی الحدید در ذیل این فراز نورانی کلام حضرت آورده است: وصف این گروه آن است که پرده از جان آنان برداشته شده، معارف الهی در دل هایشان ایجادمی شود و درک اسرار باطنی قرآن به آنان الهاممی گردد و جام حکمت را در هر صبح و شام سرمی کشند و بدین سان، معارف ربّانی و اسرار الهی همواره بر قلب آنان افاضهمی گردند و آنان کسانی اند که بین پارسایی و شجاعت و حکمت جمع نموده و سزاوارند که یاور ولی الهی باشند که قرار است بیایند.21
اما در تحلیل این کلام امیرمؤمنان(علیه السلام) به طور خلاصه باید گفت: حضرت به دو ویژگی مهم یاران مهدی موعود(علیه السلام) اشاره نموده است:
چون حضرت مهدی(علیه السلام) برای اجرای عدالت و اصلاح بشر در تمام شئون وجودی آن قیاممی کند، لازم است کارگزاران دولت کریمه او بدین وصف، که نقش اساسی در پیشبرد اهداف الهی حضرت دارد، مجهّز باشند; زیرا اگر درک معرفت و حکمت نداشته باشند چگونهمی توانند مسئولیتی بر عهده بگیرند که علم و معرفت در آن اساس کار است; چرا که اصلاح و هدایت بر آگاهی و شناخت استوار است و چون در دوران ظهور حضرت مهدی(علیه السلام)اصلاح امور در تمام ابعاد فردی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مانند آن در سایه احیا و ظهور حقیقت اسلام و معارف زلال قرآن کریم تأمینمی شود، پس مجریان این برنامه بزرگ جهانی نیز باید از از بالاترین معرفت و آگاهی نسبت به رهاورد وحی و حقایق قرآنی برخوردار بوده، جام معرفت و زمزم توحید را عاشقانه سرکشیده، مهذّب و خودساخته باشند تا بتوانند به اصلاح دیگران اقدام کنند; چنان که حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) در روایت دیگری در تبیین سیمای توحیدی و معنوی یاران حضرت مهدی(علیه السلام)می فرماید: «ویحاً للطالقانِ، فاِنَّ للّه ـ عزّوجل ـ بها کنوزاً لیست من ذهب ولکن بها رجالٌ مؤمنونَ عَرفوا اللّهَ حقَّ معرفتِه و هم انصار المهدی فی آخرِالزمان»;22 خداوند در سرزمین طالقان گنجینه هایی دارد که از طلا و نقره نیستند، بلکه مردان مؤمن اند که خدا را خوبمی شناسند و آن ها یاران مهدی در آخرالزمان هستند.
در این حدیث نیز بر معنویت یاران مهدی موعود(علیه السلام) و معرفت و توحید آنان تأکید شده و بزرگ ترین صفت شاخص آنان را ایمان و معرفت حق دانسته است. پس معلوممی شود کسانی کهمی خواهند جزو یاران او محسوب شوند (چه توفیق درک حضور پیدا کنند و چه در عصر غیبت آن حضرت در جهت اهداف او حرکت نمایند) اولین قدم و اساسی ترین کارشان باید تحصیل معرفت و حکمت و تهذیب و خودسازی باشد، وگرنه بسیارند کسانی که ادعای پی روی و شاگردی حضرت مهدی(علیه السلام) دارند، اما لکه ننگی هستند بر دامان او! چه بسا گفتار و کردارشان باعث دل سردی مردم از معنویت و اهداف آن حضرت شود.
منبع :سایت راسخون
منبع : مرکز مطالعات شیعه
از مسائل دیگری که در نهج البلاغه درباره جریان مهدویت بدان اشاره شده، این است که ظهور مهدی موعود(علیه السلام) به عنوان وارث حکومت مستضعفان جزء اراده و خواست حتمی الهی است که به طور یقین، روزی تحقق خواهد یافت; زیرا به گفته بعضی از بزرگان اهل حکمت،17 بشر از زمانی که در زمین سکنا گزیده، پیوسته در آرزوی یک زندگی اجتماعی مقرون به سعادت بوده است و به امید رسیدن چنین روزی قدم برمی دارد و اگر این خواسته تحقق خارجی نمی داشت، هرگز چنین آرزو و امیدی در نهاد انسان ها نقش نمی بست; چنان که اگر غذایی نبود گرسنگی نبود، و اگر آبی نبود تشنگی تحقق نمی یافت. از این رو، به حکم ضرورت، آینده جهان روزی را در بر خواهد داشت که در آن روز، جامعه بشری پر از عدل و داد شود و مردم با صلح و صفا همزیستی نمایند و افراد انسانی غرق فضیلت و کمال شوند، و این آرزو و خواست عمومی به دست مهدی موعود(علیه السلام) تحقق خواهد یافت. از این رو، امیرمؤمنان(علیه السلام)می فرماید: «لَتعطفنَّ الدنیا علینا بعد شماسها، عطفَ الفرَّوس علی ولدها و تلا عقیبَ ذلکَ:(وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ)»;18دنیا پس از سرکشی به ما رویمی کند; چونان شتر ماده بدخو که به بچه خود مهربان گردد. پس حضرت این آیه را تلاوت نمود که خداوندمی فرماید: اراده کردیم که بر مستضعفان زمین منّت گذارده، آنان را امامان و وارثان حکومت ها گردانیم.
ابن ابی الحدید ذیل این کلام حضرتمی نویسد: «به اتفاق شیعه و سنّی، این کلام حضرت علی(علیه السلام) اشاره به ظهور امامی است که در آخرالزمان پدیدمی آید و سراسر زمین را تحت حکومت خویش درمی آورد.»19
یکی از مسائل دیگری که در نهج البلاغه درباره حضرت مهدی(علیه السلام) آمده مسئله یاران و کارگزاران دولت کریمه آن حضرت است. امیرمؤمنان(علیه السلام) از کارگزاران دولت حضرت مهدی(علیه السلام) چنین یادمی کند: «ثُمَّ لیشخذنَّ فیها قومٌ شخَذَ القینَ النّصلَ، تجلّی بالتنزیل ابصارهم، و یرمی بالتفسیر فی مسامعهم و یغبقون کأسَ الحکمةِ بعدالصبوحِ»;20 سپس گروهی برای در هم کوبیدن فتنه ها آمادهمی گردند، و چون شمشیرها صیقلمی خورند، دیده هایشان با قرآن روشناییمی گیرند و در گوش هایشان تفسیر قرآن طنین افکنده و در صبحگاهان و شامگاهان جامهای حکمت سرمی کشند.
منبع :سایت راسخون
منبع : مرکز مطالعات شیعه