جنبش مهدوی 313

سلام خوش آمدید

۱۰۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهدویت» ثبت شده است

 


 

نظر ادیان دیگر در مورد مهدویت چیست؟

 

نویسنده: کبری خدابخش

 

اعتقاد به منجی که در پایان دنیا ظهور می‌کند و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد، اعتقادی جهانی و همگانی است و پیروان همۀ ادیان آسمانی براساس تعالیم کتاب‌های دینی خود، منتظر قیام آن موعود بزرگ هستند.
در کتاب‌های مقدس زبور، تورات، انجیل و نیز کتاب‌های هندوها، زرتشتیان و برهماییان به ظهور منجی بزرگ جهان اشاره شده است. البته هر ملتی او را با لقبی خاص می‌شناسد: زرتشتیان او را به نام «سوشیانس» یا «سوشیانت»، یعنی نجات‌دهندۀ جهان، و مسیحیان به نام «مسیح موعود»، و یهود با لقب «ماشیح».

آیا یهودیان هم به ظهور موعود و منجی اعتقاد دارند؟ نام منجی آنان چیست؟

در پاسخ به این سؤال باید گفت: دین یهود یکی از ادیان آسمانی و ابراهیمی به شمار می‌رود که با مسیحیت و اسلام به ‌لحاظ تاریخ و نیز شماری از آموزه‌ها گره خورده است. باور به ظهور منجی موعود و تصور آینده‌ای درخشان نیز به منزلۀ نقطۀ اشتراک میان ادیان ابراهیمی است که در همۀ این ادیان وجود دارد. براساس باور دینی کهنی، یهودیان معتقدند پادشاهی از نسل داوود به نام «ماشیح» روزگاری وعدۀ خدا در حق این قوم را که به باور خودشان، قوم برگزیدۀ خدایند، عملی خواهد ساخت و پادشاهی ابدی خدا را بر زمین استوار خواهد کرد.

 

منبع : سایت راسخون

  • ۰ نظر
  • ۲۰ مرداد ۹۹ ، ۰۹:۵۶
  • محمدرضا دهایی

 

ب. ویژگی نظامی

نکته دیگر، که در کلام امیرمؤمنان(علیه السلام) در نهج البلاغه در وصف یاران حضرت مهدی(علیه السلام) مورد اشاره قرار گرفته، آن است که یاران آن حضرت برای در هم کوبیدن فتنه ها و اصلاح در تمام ابعاد زندگی بشر همچون شمشیر صیقل زده با صلابت، قدرت و پر حرارت و کوبنده وارد صحنه کارزار‌می شوند; چون سنّت الهی بر آن است که کارها از راه عادی و مجرای معمولی و طبیعی انجام گیرند، گرچه معجزه و کرامت و دعا لازم و مؤثرند و در جای خود اعمال‌می شوند، اما قرار نیست همه کارها از طریق غیرطبیعی انجام شوند. بدین روی در روایات، بر قدرت شمشیر حضرت مهدی(علیه السلام) اصرار شده و در رهاورد بزرگان اهل معرفت نیز از شمشیر حضرت مهدی(علیه السلام) زیاد سخن به میان آمده است.23 این مسئله حکایت از آن دارد که اجرای عدالت و اصلاح جامعه بشری در زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام)، نیازمند قدرت و توان برتر و بالاتری است و حضرت با یاران پر صلابت و پر تلاش وارد صحنه اصلاح و هدایت بشر‌می شود.

بدین روی، در روایتی از حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) رسیده که یاران حضرت مهدی(علیه السلام) همه جوان و پرطراوت هستند: «اصحابُ المهدی شبابٌ ولا کهلَ فیهم»;24 یاران مهدی همه جوان هستند و پیرمردی در میان آنان نیست.

در روایتی دیگر آمده است: «یک رزمنده از یاران حضرت مهدی(علیه السلام) برابر چهل نفر قدرت دارد و قلب هر کدام از آن ها از کوه آهن سخت تر است و هرگاه در برابر کوه آهن قرار گیرند آن را متلاشی‌می کنند.»25

از این گونه روایات، که تعدادشان نیز فراوان است، به خوبی معلوم‌می شود که یاران حضرت مهدی(علیه السلام) به سلاح علمی و عملی فوق العاده مجهّزند و با حکمت و معرفت و علم و درایت کامل، به اصلاح امور و تعدیل شئون زندگی بشر‌می پردازند. بدین روی، در یک جمله‌می توان گفت: یاران حضرت مهدی(علیه السلام) کسانی اند که خود صالح هستند و به اصلاح دیگران قیام‌می کنند و از این راه، جامعه صالح جهانی پدید آمده و وعده الهی،26 که حکومت و وراثت زمین را از آن صالحان دانسته است، به تحقق خواهد پیوست.       
    

                                                                                                                                                                 نویسنده: محمدامین صادقی ارزگانی

 

  • محمدرضا دهایی

 

ابن ابی الحدید در ذیل این فراز نورانی کلام حضرت آورده است: وصف این گروه آن است که پرده از جان آنان برداشته شده، معارف الهی در دل هایشان ایجاد‌می شود و درک اسرار باطنی قرآن به آنان الهام‌می گردد و جام حکمت را در هر صبح و شام سر‌می کشند و بدین سان، معارف ربّانی و اسرار الهی همواره بر قلب آنان افاضه‌می گردند و آنان کسانی اند که بین پارسایی و شجاعت و حکمت جمع نموده و سزاوارند که یاور ولی الهی باشند که قرار است بیایند.21
 
اما در تحلیل این کلام امیرمؤمنان(علیه السلام) به طور خلاصه باید گفت: حضرت به دو ویژگی مهم یاران مهدی موعود(علیه السلام) اشاره نموده است:


الف. ویژگی‌های فرهنگی

چون حضرت مهدی(علیه السلام) برای اجرای عدالت و اصلاح بشر در تمام شئون وجودی آن قیام‌می کند، لازم است کارگزاران دولت کریمه او بدین وصف، که نقش اساسی در پیشبرد اهداف الهی حضرت دارد، مجهّز باشند; زیرا اگر درک معرفت و حکمت نداشته باشند چگونه‌می توانند مسئولیتی بر عهده بگیرند که علم و معرفت در آن اساس کار است; چرا که اصلاح و هدایت بر آگاهی و شناخت استوار است و چون در دوران ظهور حضرت مهدی(علیه السلام)اصلاح امور در تمام ابعاد فردی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مانند آن در سایه احیا و ظهور حقیقت اسلام و معارف زلال قرآن کریم تأمین‌می شود، پس مجریان این برنامه بزرگ جهانی نیز باید از از بالاترین معرفت و آگاهی نسبت به رهاورد وحی و حقایق قرآنی برخوردار بوده، جام معرفت و زمزم توحید را عاشقانه سرکشیده، مهذّب و خودساخته باشند تا بتوانند به اصلاح دیگران اقدام کنند; چنان که حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) در روایت دیگری در تبیین سیمای توحیدی و معنوی یاران حضرت مهدی(علیه السلام)‌می فرماید: «ویحاً للطالقانِ، فاِنَّ للّه ـ عزّوجل ـ بها کنوزاً لیست من ذهب ولکن بها رجالٌ مؤمنونَ عَرفوا اللّهَ حقَّ معرفتِه و هم انصار المهدی فی آخرِالزمان»;22 خداوند در سرزمین طالقان گنجینه هایی دارد که از طلا و نقره نیستند، بلکه مردان مؤمن اند که خدا را خوب‌می شناسند و آن ها یاران مهدی در آخرالزمان هستند.

در این حدیث نیز بر معنویت یاران مهدی موعود(علیه السلام) و معرفت و توحید آنان تأکید شده و بزرگ ترین صفت شاخص آنان را ایمان و معرفت حق دانسته است. پس معلوم‌می شود کسانی که‌می خواهند جزو یاران او محسوب شوند (چه توفیق درک حضور پیدا کنند و چه در عصر غیبت آن حضرت در جهت اهداف او حرکت نمایند) اولین قدم و اساسی ترین کارشان باید تحصیل معرفت و حکمت و تهذیب و خودسازی باشد، وگرنه بسیارند کسانی که ادعای پی روی و شاگردی حضرت مهدی(علیه السلام) دارند، اما لکه ننگی هستند بر دامان او! چه بسا گفتار و کردارشان باعث دل سردی مردم از معنویت و اهداف آن حضرت شود.

 

منبع :سایت راسخون

منبع : مرکز مطالعات شیعه

  • محمدرضا دهایی

 

مهدویت یا وراثت حکومت مستضعفان

از مسائل دیگری که در نهج البلاغه درباره جریان مهدویت بدان اشاره شده، این است که ظهور مهدی موعود(علیه السلام) به عنوان وارث حکومت مستضعفان جزء اراده و خواست حتمی الهی است که به طور یقین، روزی تحقق خواهد یافت; زیرا به گفته بعضی از بزرگان اهل حکمت،17 بشر از زمانی که در زمین سکنا گزیده، پیوسته در آرزوی یک زندگی اجتماعی مقرون به سعادت بوده است و به امید رسیدن چنین روزی قدم برمی دارد و اگر این خواسته تحقق خارجی نمی داشت، هرگز چنین آرزو و امیدی در نهاد انسان ها نقش نمی بست; چنان که اگر غذایی نبود گرسنگی نبود، و اگر آبی نبود تشنگی تحقق نمی یافت. از این رو، به حکم ضرورت، آینده جهان روزی را در بر خواهد داشت که در آن روز، جامعه بشری پر از عدل و داد شود و مردم با صلح و صفا همزیستی نمایند و افراد انسانی غرق فضیلت و کمال شوند، و این آرزو و خواست عمومی به دست مهدی موعود(علیه السلام) تحقق خواهد یافت. از این رو، امیرمؤمنان(علیه السلام)می فرماید: «لَتعطفنَّ الدنیا علینا بعد شماسها، عطفَ الفرَّوس علی ولدها و تلا عقیبَ ذلکَ:(وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ)»;18دنیا پس از سرکشی به ما روی‌می کند; چونان شتر ماده بدخو که به بچه خود مهربان گردد. پس حضرت این آیه را تلاوت نمود که خداوند‌می فرماید: اراده کردیم که بر مستضعفان زمین منّت گذارده، آنان را امامان و وارثان حکومت ها گردانیم.

ابن ابی الحدید ذیل این کلام حضرت‌می نویسد: «به اتفاق شیعه و سنّی، این کلام حضرت علی(علیه السلام) اشاره به ظهور امامی است که در آخرالزمان پدید‌می آید و سراسر زمین را تحت حکومت خویش درمی آورد.»19


پرتوی از سیمای یاران حضرت مهدی(علیه السلام)

یکی از مسائل دیگری که در نهج البلاغه درباره حضرت مهدی(علیه السلام) آمده مسئله یاران و کارگزاران دولت کریمه آن حضرت است. امیرمؤمنان(علیه السلام) از کارگزاران دولت حضرت مهدی(علیه السلام) چنین یاد‌می کند: «ثُمَّ لیشخذنَّ فیها قومٌ شخَذَ القینَ النّصلَ، تجلّی بالتنزیل ابصارهم، و یرمی بالتفسیر فی مسامعهم و یغبقون کأسَ الحکمةِ بعدالصبوحِ»;20 سپس گروهی برای در هم کوبیدن فتنه ها آماده‌می گردند، و چون شمشیرها صیقل‌می خورند، دیده هایشان با قرآن روشنایی‌می گیرند و در گوش هایشان تفسیر قرآن طنین افکنده و در صبحگاهان و شامگاهان جام‌های حکمت سر‌می کشند.

 

منبع :سایت راسخون

منبع : مرکز مطالعات شیعه

  • محمدرضا دهایی

 

حضرت مهدی(علیه السلام) و آسایش اقتصادی بشر

یکی از رهاوردهای دولت کریمه مهدی موعود(علیه السلام)، که در نهج البلاغه مورد اشاره قرار گرفته، تأمین رفاه و آسایش اقتصادی بشر در زمان حکومت آن حضرت است که از طریق وفور نعمت و برکت‌های زمینی و آسمانی تأمین‌می شود.

امیرمؤمنان(علیه السلام) درباره نعمت‌های زمین در عصر ظهور حضرت مهدی(علیه السلام)‌می فرماید: «تخرجُ له الارضُ افالیذَ کبدِها و تلقی الیه سلماً مقالیدَها»;10 در زمان ظهور حضرت مهدی، زمین میوه‌های دل خود (معادن طلا و نقره) را برای او بیرون‌می ریزد و کلیدهایش را به او‌می سپارد.

مسئله وفور نعمت و رفاه اقتصادی مردم در زمان حکومت حضرت مهدی(علیه السلام)، حقیقتی است که در روایات فراوان به آن اشاره شده است و از آن میان، پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)‌می فرماید: «... و تزیدُ المیاهُ فی دولته و تمدُّ الانهارُ و تُضعّفُ الارضُ اُکُلَها و سَتُخرجُ الکنوزُ»;11 در زمان برقراری دولت مهدی، آب ها فراوان‌می گردند و نهرها کشیده‌می شوند، برکات زمین افزایش‌می یابند و گنج ها استخراج‌می گردند.

در همین زمینه، عارف بزرگ سعدالدین حموی نیز بر مسئله آسایش و رفاه اقتصادی مردم در زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) تأکید نموده و گفته است: «صاحب زمان که علم به کمال دارد، تمامت روی زمین را به عدل آراسته گرداند و تمامت گنج‌های روی زمین بر وی ظاهر گردند، هرچند صفت وی کنم از هزار یکی نگفته ام.»12

یکی دیگر از بزرگان اهل معرفت نیز گفته است: «در ایّام حکومت حضرت مهدی(علیه السلام) مردم روزگار سرسبز و پر طراوتی دارند، رزق و روزی در آن ایّام فراوان‌می شود و مردم در کمال امنیت به عبادت خدای رحمان‌می پردازند.»13


حضرت مهدی(علیه السلام) و اصلاح فکری ـ فرهنگی بشر

گرچه برداشت عمومی از تأمین عدالت در زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) معمولا عدالت اجتماعی و اصلاح امور اقتصادی و توزیع عادلانه ثروت‌های جهانی است، اما حقیقت آن است که با ظهور مصلح کل، حضرت مهدی(علیه السلام)، عدالت و اصلاح در تمام شئون هستی پدید‌می آید و پیشه و اندیشه بشری اصلاح‌می گردد و عقل انسان ها در هر دو بعد علمی و عملی تعدیل‌می شود; بدین بیان که اکنون به سبب فاصله گرفتن بشر از معارف وحی، تمام قوای ادراکی و تحریکی او در مرداب افراط و تفریط گرفتار آمده و هر روز که بر جامعه بشری‌می گذرد، مکتب‌های جدیدی در شرق و غرب جهان پدید‌می آیند و طرح ها و الگوهای فکری، فرهنگی و سیاسی گوناگونی را عرضه‌می کنند و نسل‌های بشر را یکی پس از دیگری از مسیر انسانی منحرف کرده، در معرض سقوط فکری، فرهنگی، اخلاقی و اعتقادی قرار‌می دهند. اما با ظهور ذخیره هستی، مهدی موعود(علیه السلام)، همه مکتب‌های غربی و شرقی و مذاهب گوناگون افراطی و تفریطی در هم پیچیده‌می شوند و بشر در سایه احکام و دستورات آسمانی، از گرداب هوا و هوس نجات‌می یابد و فکر و فرهنگ او اصلاح‌می شود.

در این باره، امیرمؤمنان(علیه السلام) در نهج البلاغه‌می فرماید: «یعطفُ الهوی علی الهدی اِذا عَطفُوا الهُدی علی الهَوی، و یعطف الرأی علی القرآنِ اِذا عطفوا القرآنَ علی الرأی... و یُحیی میّت الکتابِ و السّنّةِ»;14 (حضرت مهدی) خواسته ها را تابع هدایت وحی‌می کند، هنگامی که مردم هدایت را تابع هوس‌های خویش قرار داده اند، و در حالی که نظریه‌های گوناگون، خود را بر قرآن تحمیل‌می کنند، او (مهدی) نظریه ها و اندیشه ها را تابع قرآن‌می سازد و کتاب خدا و سنّت پیامبر را زنده‌می گرداند.

 

  • محمدرضا دهایی

 

در سخنان حضرت سه نکته اساسی به خوبی مورد توجه قرار گرفته اند:

اول. حضرت مهدی(علیه السلام) وقتی در برابر فتنه ها و بی عدالتی‌های اجتماعی قرار‌می گیرد با چراغ پرفروغ حکمت و درایت الهی وارد عمل شده، در پرتو دستورات وحی آسمانی و قرآن کریم، به ایجاد عدالت و خاموش نمودن شعله‌های بی عدالتی‌می پردازد.

دوم. تمام ستم دیدگان عالم توسط حضرت مهدی(علیه السلام) از قید اسارت‌های گوناگون و بی عدالتی رهایی یافته، زندگی همراه با سعادت و شادکامی برای آنان فراهم‌می گردد.

 سوم. سیره عملی حضرت مهدی(علیه السلام) همان سیره صالحانی است که حضرت امیرمؤمنان در نهج البلاغه درباره آن ها فرموده: «اللّهمَّ انّک تَعلمُ انَّه لم یکن الّذی کانَ منّا منافسةً فی سلطان و لا التماس شیء مِن فضول الحطام و لیکن لنَرُدَّ المعالمَ من دینکَ و نُظهر الاصلاحَ فی بلادِکَ فیأمَن المظلومونَ مِن عبادِکَ و تُقام المعطَّلةُ مِن حدودِک.»8

در این کلام، بر خطوط کلی روش و عملکرد ائمّه اطهار(علیهم السلام)که حضرت مهدی آخرین پرچمدار آن هاست، توجه داده شده، حضرت‌می فرماید: «خدایا تو‌می دانی آنچه از ناحیه ما (اهل بیت(علیهم السلام)) صورت‌می گیرد برای به دست آوردن قدرت و حکومت و ثروت دنیا نیست، بلکه‌می خواهیم نشانه‌های حق و دین تو را به جایگاه خودش بازگردانیم و در سرزمین تو اصلاح پدید آوریم تا بندگان ستم دیده ات از محرومیت نجات یافته، با امنیت زندگی کنند و قوانین فراموش شده ات بار دیگر اجرا گردند.

بدین سان، معلوم است که از نظر نهج البلاغه، تأمین عدالت در همه ابعاد زندگی بشر، یکی از اهداف بزرگ دولت کریمه حضرت مهدی(علیه السلام) است و جهانیان در سایه حکومت الهی عدل گستر جهانی قائم آل محمّد(علیهم السلام)، از هرگونه ستم و اسارت و بردگی نجات یافته، طعم شیرین عدالت را به خوبی خواهند چشید; چنان که در جای دیگر آمده است: روزی حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) در اندیشه بود، شخصی از ایشان سبب تفکرش را جویا شد، حضرت در پاسخ فرمود: «تفکّرتُ فی مولود یکونُ من ظهری، الحادی عشر من وُلدی، و هو المهدی یَملأُها عدلا کما مُلئت جوراً و ظلماً»;9 درباره فرزند یازدهم خود مهدی‌می اندیشم که روزی ظهور خواهد کرد و زمین را از جور و ستم پاک نموده، لبریز عدالت خواهد کرد.

 

منبع :سایت راسخون

منبع : مرکز مطالعات شیعه

  • محمدرضا دهایی

 

از مجموع آنچه گفته شد، بخصوص سخنان امیرمؤمنان(علیه السلام)، به خوبی روشن‌می گردد که وجود حضرت مهدی موعود(علیه السلام) در عالم به عنوان حجت الهی و استمرار خلافت او در زمین ضرورتی انکارناپذیر دارد و جزو حقایق حتمی و قطعی نظام آفرینش است، به ویژه آنکه در روایات یاد شده، جریان ضرورت حجت الهی فراتر از مسائل شرعی و مدیریت اجتماعی مطرح شده و به عنوان نیاز قطعی نظام تکوینی به شمار آمده است; زیرا انسان کامل واسطه فیض الهی در عالم است و عالم و آدم در پرتو او، فیض الهی دریافت‌می کنند.


حضرت مهدی (عج) و عدالت جهانی

بی تردید موضوع تأمین «عدالت» عمومی ترین و شورانگیزترین مسئله در بحث مهدویت است و چون واژه «عدالت» در فرهنگ و اصطلاح نهج البلاغه، بلکه در تمام کلمات علوی بیت الغزل سخنان امیرمؤمنان(علیه السلام) است، از این رو، در بحث مهدویت نیز بر عنصر عدالت تکیه نموده و از پدید آمدن عدالت در ابعاد گوناگون در زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام)خبر داده است;‌می فرماید: «و سیأتی غدٌ بما لا تعرفونَ یأخذ الوالی من غیرِها عمّالها علی مساوی اعمالها... فیُریکم کیفَ عدلَ السیّرة»;5 فردایی که شما را از آن هیچ شناختی نیست خواهد آمد، زمام داری که غیر از خاندان حکومت‌های امروزی است، (مهدی) عمّال و کارگزاران حکومت ها را به اعمال بدشان کیفر خواهد داد... بدین روی، روشی عادلانه در حکومت حق به شما‌می نمایاند.

 

و در جای دیگر‌می فرماید: «الا و مَن ادرکَها منّا یسری فیها بسراج منیر، و یخذوفیها علی مثالِ الصالحین لیحلَّ فیها رِبقاً و یعتقَ رقاً و یصدعُ شُعباً و یشعب صدعاً»;6 بدانید آنکه از ما (مهدی) فتنه‌های آینده را دریابد، با چراغی روشنگر در آن گام‌می نهد و بر همان سیره و روش صالحان (پیامبر و امامان(علیهم السلام)) رفتار‌می کند تا گره ها را بگشاید، بردگان و ملت‌های اسیر را آزاد سازد، جمعیت‌های گم راه و ستمگر را پراکنده و حق جویان را جمع آوری‌می کند.

ابن ابی الحدید، شارح نهج البلاغه، که از علمای بزرگ اهل سنّت است، در ذیل این کلام حضرت‌می گوید: امیرمؤمنان علی(علیه السلام) یادآوری نموده است که مهدی آل محمّد(علیهم السلام) در تاریکی فتنه ها با چراغ روشن ظهور‌می کند و مردم را از بردگی و اسارت رهایی داده و مظلومان ستم دیده را از دست ستمگران نجات‌می دهد.7

 

منبع :سایت راسخون

منبع : مرکز مطالعات شیعه

  • محمدرضا دهایی

نهج البلاغه

 

در کلام پربرکت امیرمؤمنان(علیه السلام) بر این نکته تأکید شده که بر اساس سنّت قطعی الهی، زمین از وجود خلیفه خدا و حجت حق خالی نیست، گرچه حجت الهی گاهی آشکار است و همگان حضور او را درک‌می کنند، گاهی شرایط ایجاب‌می کند که از نظرها پنهان بوده و مردم به طور مستقیم از درک محضر او محروم باشند. این نکته همان حقیقتی است که در مکتب اهل بیت(علیهم السلام) مورد عنایت ویژه قرار گرفته است. امام صادق(علیه السلام)‌می فرماید: «لو بقیتِ الارضُ بغیرِ امام لساخت»;2 اگر جهان لحظه ای بدون امام و انسان کامل باشد از هستی ساقط‌می گردد.

 

امام محمّدباقر(علیه السلام) نیز‌می فرماید: «لو اَنَّ الامامَ رُفِعَ مِن الارضِ لَماجَت بِاَهلِها کَما یَموجُ البحرُ بِاَهله»;3اگر حجت الهی لحظه ای از زمین برداشته شود زمین همانند دریا دچار موج طوفان‌می گردد.

 

این گونه کلمات ائمّه اطهار(علیهم السلام)، بعدها زمینه مباحث ظریفی را در آثار بزرگان اهل حکمت فراهم نمود. شیخ اشراق با الهام مستقیم و صریح از کلام امیرمؤمنان(علیه السلام) درباره ضرورت انسان کامل در عالم، با اصرار فراوان گفته است: «و لا یخلوالارضُ عن متوغّل فی التألّهِ ابداً، بل قد یکونُ الامامُ المتألّهُ مستولیاً ظاهراً مکشوفاً، و قد یکون خفیّاً، و هو الّذی سمّاهُ الکافّةُ بالقطب، فله الرئاسةُ و اِن کانَ فی غایةِ الخُمول.»4حکیم نام برده در این بیان بر همان نکته ای اصرار ورزیده که در کلام ائمّه هدی(علیهم السلام) بدان عنایت شده است; گفته: هیچ گاه زمین بدون انسان الهی و ربّانی نیست، اگرچه آن پیشوای متألّه گاهی حاضر و آشکار و زمانی از نظرها پنهان است، و او همان کسی است که نوعاً در عرف، از او به قطب یاد‌می شود و او پیشوای همگان است، گرچه در نهایت خاموشی باشد.

 

منبع :سایت راسخون

منبع : مرکز مطالعات شیعه

  • محمدرضا دهایی

 

اشاره

نهج البلاغه آینه ای است که سیمای پر فروغ قائم آل محمّد(علیهم السلام) در آن گرچه اندک، ولی زیبا، پرجاذبه، نویدبخش، دل انگیز و تحرّک آفرین تجلّی کرده و همچون جام بلورینی است که زمزم سخنان علوی درباره فرزندش مهدی موعود(علیه السلام)در آن ریخته شده است. این مقاله در جهت طرح و تحلیل آن کلمات تنظیم گردیده است.


مقدّمه

در عصری که جهالت مدرن، عالم و آدم را به سراشیب سقوط نزدیک نموده و بی عدالتی، ستم سالاری، معنویت ستیزی، اخلاق گریزی و هزاران فاجعه هولناک دیگر در جهان بیداد‌می کنند و آینده بشر هر روز تاریک تر شده، وحشت و ناامیدی رو به افزایش است، بحث از مهدویت از هر زاویه که انجام شود در حقیقت بحث از نویدها، سعادت ها، شادکامی ها، پیروزی معنویت، اخلاق، عدالت، تقوا، ترسیم آینده درخشان برای بشر و از جمله خواست‌های الهی و انسانی است. بنابراین، بحث و تحقیق درباره حضرت مهدی(علیه السلام) از ضروری ترین و مهم ترین رسالت‌های دین پژوهان در عصر کنونی محسوب‌می شود. و چون نام نهج البلاغه برای همگان، بخصوص نسل پویا و نواندیش و جوان، زیبا و دل انگیز است، طرح بحثی تحت عنوان «مهدی (عج) و مهدویت از دیدگاه نهج البلاغه» ضروری‌می نماید و برای عاشقان حضرت مهدی (عج) مفید و پرجاذبه خواهد بود.

نوشته حاضر سعی نموده است تا جلوه ای از سیمای پر فروغ حضرت مهدی(عج) را در آینه نهج البلاغه نشان دهد.


مهدویت و استمرار خلافت الهی

از جمله مسائل مهم و اساسی در بحث مهدویت، جریان خلافت الهی است; زیرامسئله خلافت الهی در زمین، که خدای سبحان در قرآن کریم فرمود:(إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً) (بقره: 30)

همچون داستان سفینه نوح و یا کشتی حضرت موسی و خضر(علیهما السلام) و مانند آن ها نیست که یک موضوع شخصی و معینی بوده و سپری شده باشد، بلکه جریان خلافت یک فیض متصل و فوز مستمر است که از اول با اندیشه دوام و انگیزه استمرار طرح شده است، به گونه ای که اصل خلافت از قلمرو نبوّت و رسالت فراتر رفته و به امامت رسیده است. به این دلیل، در بحث مهدویت، جریان استمرار خلافت الهی در زمین از مباحث ظریفی است که نمی توان از کنار آن به سادگی گذشت.

 از این رو، در نهج البلاغه در بحث ضرورت حجت در عالم، بر عنصر خلافت الهی در زمین تکیه شده است و حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) در کلام مبسوطی در این باره‌می فرماید: «اللّهمَّ بلی، لاتخلوا الارضُ مِن قائم لِلّهِ بحجة، اِمّا ظاهراً مشهوداً و امّا خائفاً مغموراً، لئلا تبطل حججُ اللّهِ و بیّناتُه. و کم ذا؟ و أین اولئکَ؟ اولئک و اللّهِ الاقلّونَ عدداً و الاعظمونَ عِندَاللّهِ قدراً. یحفظُ اللّهُ بِهم حُجَتُه و بیّناته... اولئکَ خلفاءُ اللّهِ فی ارضِه و الدّعاةُ الی دینه. آه! آه! شوقاً الی رؤیتهم.»1 حضرت در این فراز نورانی، که بخشی از کلام مبسوط ایشان است،‌می فرماید: آری خداوندا، زمین هیچ گاه از حجت الهی که برای خدا با برهان روشن قیام کند، خالی نیست، یا آشکار و شناخته شده است، یا بیمناک و پنهان، تا حجت خدا باطل نشود و نشانه هایش از میان نروند، تعدادشان چقدر است؟ و در کجا هستند؟ به خدا سوگند که تعدادشان اندک است، ولی نزد خدا بزرگ مقدارند که خداوند به وسیله آنان، حجت ها و نشانه‌های خود را نگاه‌می دارد... آن ها جانشینان خدا در زمین و دعوت کنندگان مردم به دین خدایند. آه، آه! چه سخت اشتیاق دیدارشان را دارم.

 

منبع : سایت راسخون

منبع : مرکز مطالعات شیعه

  • محمدرضا دهایی
 
ج) آموزة مهدویت در زیارت عاشورای حسینی 

 

۸ . در این زیارت به طور ویژه دو بار در متن زیارت و یک بار در متن حاشیه ای زیارت به خون خواهی حسین و یاران و فرزندان او در رکاب امام زمان توجه ویژه داده شده است: 

وجعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیّه الإمام المهدی من آل محمّد

آمدن این آموزه در متن زیارت و در عبارت های پیرامون این زیارت در روز عاشورا هنگامی  که مؤمنان هم دیگر را تسلیت می دهند، چه مفهوم و معنایی دارد؟ 

و نیز نشر و ترویج و تحکیم این آموزه در رفتار روزانة مؤمنان چه پیامی برای ما دارد؟ 

در سه عبارت وارد شده در این زیارت چنین می خوانیم:

فأسأل الله الذین أکرم مقامک وأکرمنی بک أن یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من أهل بیت محمد

حالا که این مصیبت بسیار بزرگ بر من وارد شده است و تمام مسلمین و بر اهل آسمان و زمین سنگینی کرده است از خدا می خواهم به خاطر جایگاه بسیار بلندی که نزد او داری و به سبب تو به من کرامت داده است، خون خواهی خون ترا به من روزی دهد، آن هم با رهبری پیروز و منصور و یاری شده از اهل بیت محمد

فأسأل الله الذی أکرمنی بمعرفتکم و معرفة أولیاءکم ورزقنی البراءة من اعدائکم أن یجعلنی معکم فی الدنیا والآخرة وأن یثبت لی عندکم قدم صدق فی الدنیا والآخرة، وأسأله أن یبلّغنی المقام المحمود لکم عندالله و أن یرزقنی طلب ثاری مع امام هدیً ظاهر ناطقٍ بالحق منکم؛ 

از خدایی که معرفت و شناخت شما و دوستان شما را به من کرامت کرده و برائت از دشمنانتان را به من روزی داده، می خواهم که مرا همراه با شما در دنیا و آخرت قرار دهد، و مرا در محبت و یاری شما استوار گرداند، و جایگاه مستحکم و پایداری در محبت و دوستی و نصرت شما به من عطا کند، و از او می خواهم که مرا به مقام ستوده شده در نزد او برساند، و با امامی از اهل بیت محمد که امامی هدایت کننده و رهبری آشکار و حق خواه و حق گو باشد، به من توفیق دهد که حق شما و خون شما را که خون من هم می باشد مطالبه نمایم. و در این حق شناسی شریک او باشم. 

وجعلنا وایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی من آل محمد

خداوند ما را با شما از خونخواهان حسین بن علی در معیت و همراهی ولی او، که امام مهدی از آل محمد است، قرار دهد. 

این عبارت را شیعیان و دوست داران حسین در روز عاشورا به هم دیگر تذکر می دهند و شعار خود قرار می دهند. 

 

  • محمدرضا دهایی
ب ) ویژگی های منحصر به فرد زیارت عاشورا و کلید واژه های آن 

 

۱. برای زیارت امام حسین در روز عاشورا و در کربلای معلّا ثواب دو هزار حج و دو هزار عمره و دو هزار غزوه (شرکت در دو هزار جنگ در راه خدا) آن هم همراه با رسول الله در تمام این حج ها و عمره ها و جهادها، و همراه با امامان معصوم مطرح می باشد. گویا برای هیچ زیارتی چنین ثوابی منظور نشده است. 

در صورتی که این زیارت از راه دور انجام گیرد ثواب آن کمتر از هزار حج و هزار عمره و هزار غزوه با رسول خدا نخواهد بود. 

ثواب تحمّل مصیبت تمام انبیا و اوصیا و صدیقان و شهدا تا روز قیامت را به او می دهند. و زیارت کننده امام حسین را (با زیارت ویژه)، همراه شهدای کربلا قرار می دهند، و ثواب زیارت انبیا و تمام زائران امام حسین را برای او در نظر می گیرند. 

حال این سؤال پیش می آید که چرا این همه ثواب برای این زیارت در نظر گرفته اند؟ 

۲. محور اصلی زیارت عاشورا مهم ترین محور در اسلام ناب است. حبّ و بغض، تولا و تبرا، (دوستی و دشمنی)، خمیر مایة تمام رفتارهای انسان ها در طول مسیر زندگی، و روح متحرک و مؤثر در وجود انسان های کامل می باشد. 

این تولا و تبرا در قالب لعن و سلام، رخ نموده، و خط مشی واقعی یک انسان مسلمان ناب را در وجود او پایه گذاری کرده و او را در مسیر اسلام ناب می برد. 

۳. تکرار فراوان لعن و سلام و واژه های هم خانواده با این دو مفهوم معنایی خاص و رنگی ویژه به این زیارت می دهد. 

۴. واژة "لعن" در متن زیارت ۲۲ مرتبه و واژة برائت نُه مرتبه از قاتلان و پیروان و پایه گذاران ستم بر اهل بیت مطرح شده است. 

۵. صد بار "لعن" ویژه که نشان دهندة برائت و دوری جستن و فاصله گرفتن از تمام ستم گران و تضییع کنندگان حق محمد و آل محمد و مباشران قتل حسین بن علی( و مقدم داشتن این لعن بر سلام که در هر بار نیز سه مرتبه واژة "لعن" تکرار می گردد که در مجموع ۳۳۴ بار لعن صریح و برائت در ذهن زیارت کننده با این زیارت آمیخته می شود. که گویای امری مهم و ضروری در جهت فاصله گرفتن از تمام عوامل ستم، ستم گری و ستمگران می باشد. 

۶. حداقل ده بار سلام بر حسین بن علی با عناوین بسیار تأثیر گذار بر فکر و روان زیارت کننده دیده می شود، مانند:

السلام علیک یا ابا عبدالله، السلام علیک یا ابن رسول الله، السلام علیک یا ابن أمیر المؤمنین و ابن سید الوصیین، السلام علیک یا ابن فاطمة سیدة نساء العالمین، السلام علیک یا ثار الله و ابن ثاره والوتر الموتور.

و آن گاه تکرار این سلام در تمام متن زیارت و پرداختن به سلام ویژه به تعداد صد بار و در هر بار سه "سلام" بر حسین و یاران حسین و فرزندان حسین، به تعمیق ارتباط و ایجاد احساسی ویژه و نشان دهنده وابستگی کامل به امام شهیدان می انجامد که در هیچ زیارت دیگری دیده نمی شود. 

۷. در این زیارت بعضی از کلید واژه های مهم با اندکی تفاوت حداقل هر کدام دو بار تکرار می شود، مانند: 

اتقرّب إلی الله و إلی رسوله... بموالاتک وبالبراءة ممن قاتلک؛

به سوی خدا و رسول خدا و ... نزدیک می شوم، و این نزدیک شدن با موالات و دوستی تو و برائت از دشمنان و قاتلان تو انجام می گیرد. 

 

  • محمدرضا دهایی

 

زیارت عاشورا در دو فراز به طور صریح به مهدویت اشاره دارد؛ نخست بعد از سلام به وجود مقدس امام حسین(علیه السلام) و ابراز برائت نسبت به دشمنان ایشان و مباشران و زمینه سازان آن واقعه جنایت،و در دومین فراز مهدویِ این زیارت دوباره از خدا می خواهیم که در زمره سپاه امام زمان(عج اله تعالی فرجه) باشیم.

 

 

آموزه مهدویت در زیارت عاشورا

 

در این زیارت با زمینه های توصیف شده از تولا و تبرا، سلام و لعن، سِلم و حُرب، و درخواست ثبات و پایداری در احقاق حق، ابراز نفرت و انزجار از پایه گذاران ستم و مباشران قتل امام حسین و پیروان آنان در طول تاریخ، می توان مهدیِ یاوران تمام عیار و آگاه و در حال آماده باش.

در این مقالة کوتاه پیوندها و زیارت عاشورا و آموزه مهدویت بررسی می شود، لذا باید به سه مطلب کلیدی توجه شود:

الف) عاشورای حسینی؛ 

ب) زیارت عاشورا؛ 

ج) جایگاه آموزه مهدویت در متن زیارت عاشورا.
 
الف) ویژگی های  عاشورای حسینی نماد تمام عیار اسلام ناب محمدی
 

۱. اوج خداخواهی و خداگرایی و خدام داری را در عاشورای حسینی می بینیم؛ 

۲. عاشورای حسینی را سمبل اسلام ناب محمدی و در تقابل با جاهلیت اموی و اسلام تحریف شده می بینیم؛ 

۳. نماد کامل عزت و ایثار و فداکاری برای رهایی از اسارت های مادی و دنیوی انسان .

۴. بیان کننده ر روش صحیح تعامل با جاذبه های زندگی دنیوی هنگام تزاحم دین و دنیای انسان؛ 

۵. عاشورای حسینی تابلوی زرّین جلوه های بسیار نغز مکارم اخلاق محمدی و تجلّی عینی معنویت و غلبه ارزش گرایی بر تمام جاذبه های مادی؛

۶. عاشورای حسینی بزرگ ترین و مؤثرترین تجربه عملی موفق در نشان دادن موفقیت تِزِ پیروزی خون بر شمشیر و تحکیم صحیح سنت های الهی در جهت اجزا فرهنگ عدالت مدار الهی در عمق وجدان های جوامع بشری؛ 

۷. عاشورای حسینی آغاز حرکت جدید امت اسلامی به سوی جامعه عدل مدار الهی و احیاگر ارادة آهنین یک امت زنده در پیچ و خم تحریف های پیچیده شیطانی و ماسک های مزوّرانه دین نما و دین زدا؛ 

۸. عاشورای حسینی سمبل تمام عیار تولا و تبرا (دشمن شناسی و دشمن ستیزی)؛

۹. عاشورای حسینی نشان دهنده چگونه آمیختن عشق و شجاعت با مظلومیت و حق طلبی پیروزمندانه در عمق هستی؛ 

۱۰. عاشورای حسینی حلقه وصل دو محمد در تاریخ: محمد خاتم انبیاء و محمد خاتم اوصیا، محمدِ پایه گذار آغاز گر دین حق، و محمد تحقق دهنده و گسترش دهندة حاکمیت دین حق. 

 

منبع : سایت راسخون

منبع : سایت عصر شیعه

  • محمدرضا دهایی

 

آیا برای فطرت های بیدار, درک چنین دولت کریمه ای نوید و آرزوی بزرگ نیست؟! «و ترزقنا بها بکرامة الدّنیا و الاخرة»

گفتارمان را با سخن ارزشمندی از استاد شهید مطهری, در بیان اوصاف اصحاب امام زمان(ع) (با توجه به آیات 112 سورة توبه و 17 سورة آل عمران) 18به پایان می بریم. ایشان در بحث لزوم هماهنگی در پرورش گرایش های درونی و برونی با استناد به آیات فوق می فرمایند:

بنابراین در اسلام, این گرایش ها از یکدیگر تفکیک پذیر نیست, کسی که یکی از این ها را استخفاف کند، دیگری را هم استخفاف کرده است. در اوصاف اصحاب حضرت حجّت (ع)تعبیری است که من نه فقط در یک حدیث بلکه در احادیث متعدد, آن را دیده ام: «رهبان باللیل, لیوث بالنهار» در شب راهب اند؛ شب که سراغ آن ها می روی گویی سراغ یک عده راهب رفته ای ولی روز که سراغشان می روی (گویی) سراغ یک عده شیر رفته ای.19

از این بیان می توان نتیجه گرفت که «راهبان باللیل» بودن است که «لیوث بالنهار» می پرورد و «لیوث بالنهار» شدن مستلزم «رهبان باللیل» بودن است. به تعبیر زیبای خود استاد, استخفاف یکی استخفاف دیگری است. در جامعه ای که انتظار داریم اصحاب آن امام منتظر تربیت شوند، لازم است شرایط تحقق صفات اوّل: رهبان باللیل و تزکیه و پرورش درونی، را فراهم آوریم. کسی که از برکات الهی در شب و تربیت نفس در خلوت, محروم باشد تاب مقاومت و مداومت در رزم روزانه را ندارد.


نویسنده: سیما محمدپور دهکردی

 

  • محمدرضا دهایی

 

استاد به بررسی نگاه بدبینانه و اضطراب آور مادی مسلک ها, در تحلیل آیندة تاریخ می پردازند و مهم ترین علت این بدبینی را نداشتن اهداف والای الهی و معنوی می داند, در مکتبی که رهایی, بیهودگی و عبث گرایی, آرمان نهایی اش, باشد، نباید چیزی جز این بدبینی شوم را نسبت به آیندة بشریت انتظار داشت. ویل دورانت به خوبی به این معضل اعتراف نموده است: «ما از نظر ماشین توانگر شده ایم و از نظر مقاصد فقیر».14

ایشان نگاه حکیمانه پرورش یافتگان مکتب الهی را این گونه توصیف می کنند: «خیر, عمر جهان به پایان نرسیده است, هنوز اوّل کار است, دولت مقرون به عدل، عقل، حکمت، خیر، سعادت، سلامت، امنیت، رفاه، آسایش و وحدت عمومی و جهانی, در انتظار بشریت است, دولتی که در آن دولت, حکومت با صالحان است و انتخاب اصلح به معنی واقعی در آن صورت خواهد گرفت.» 15

اعتقاد به مهدویت در اسلام نه تنها خوش بینی نسبت به پایان کار جهان و آیندة بشریت را تضمین می کند بلکه نویدی است بر بلوغ فکر و اندیشة16 بشریت؛ وقتی قرآن در آیة 105 سورة انبیاء می گوید:

و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أنّ الأرض یرثها عبادی الصالحون.

صحبت از زمین است, نه صحبت از این منطقه و آن منطقه و این قوم و آن نژاد. اولاً امیدواری به آینده است که دنیا در آینده نابود نمی شود. دوم آن دوره, دورة عقل و عدالت است. شما می بینید یک فرد سه دورة کلی دارد...

چگونه می شود که چنین دوره ای نیاید؟! مگر می شود که خداوند این عالم را خلق کرده باشد و بشر را به عنوان اشرف مخلوقات آفریده باشد, بعد بشر به دورة بلوغ خودش نرسیده یک مرتبه تمام بشر را زیر و رو کند؟! پس مهدویت یک فلسفة بسیار بزرگ است. ببینید مضامینی که در اسلام داریم چقدر عالی است!»17

 

منبع : سایت راسخون

منبع : مرکز مطالعات شیعه

  • محمدرضا دهایی

 

مهدویت و آینده تاریخ

 

 اندیشة تربیت شدگان مکتب قرآن, تاریخ، سیر صعودی و تکاملی دارد. هر اصلاحی که امروز به دست بشر صورت گیرد, زمینه خواهد بود برای یک اصلاح نهایی و حکومت جهانی. هر چند این اندیشه با بعضی اندیشه های ماتریالیستی و غیر ماتریالیستی به ظاهر شباهت دارد, ولی در اصول اساسی کاملاً با آن دیدگاه ها متفاوت است؛ نخست این که در تئوری مهدویت اسلامی سخن از آینده تاریخ, بیان حاکمیت اراده الهی است نه صرفاً طبیعت مادی تاریخ (به استناد آیات کریمه قرآن) دوم آن که در این دیدگاه, این انسان های صالح هستند که همواره زمینه و شرایط تحقق آن جامعة واحد جهانی را فراهم می کنند؛ و سوم این که، ارزش هر مبارزه ای به حق بودن آن است نه نو بودن آن. 11 در این اندیشه, هر مبارزه ای تنها برای احقاق حق فردی و اجتماعی مشروعیت و قداست پیدا می کند.

 استاد مطهری در بیان نقش حضرت حجت(ع) در تکامل تاریخ و بشریت می فرمایند: «یعنی زندگی بشر در آینده منتهی می شود به عالی ترین و کامل ترین زندگی ها که از جمله آثاری که در آن هست آشتی انسان و طبیعت است و آن این است که زمین تمام معادن خود را در اختیار انسان قرار می دهد, آسمان تمام برکات خود را در اختیار انسان قرار می دهد و همه این ها خود تکامل تاریخ است.»12

ایشان در جای دیگر مشخصات حکومت حضرت مهدی(ع) را این گونه بیان می نمایند: «ما مسلمان ها بالاخص شیعیان می گوییم دورة سعادت بشری آن عصری است که دورة عدل کامل است یعنی عصر ظهور حضرت حجّت(ع)؛ آن دورة که اوّلین مشخصه اش این است که دورة حکومت عقل است یعنی دوره ای که در آن, علم اسیر و برده نیست.

امیرالمؤمنین(ع) تعبیری دربارة آن عصر دارد که می فرمایند: «در آن عصر مردم صبحگاهان و شامگاهان جام حکمت و معرفت می نوشند».13

 

منبع : سایت راسخون

منبع : مرکز مطالعات شیعه

  • محمدرضا دهایی

 

در اندیشة آرمان گرایانة استاد مطهری, انتظار در معنای اوّلش بزرگ ترین محرک اجتماعی است که انسان را برای حاکمیت ارزش ها و محو ضدّ ارزش ها تشویق می کند, برای همین انتظار بدین معنا را با فضیلت ترین عبادات9 دانسته اند: «افضل الأعمال إنتظار الفرج»

شهید مطهری با استناد به آیات 5 سورة قصص, 105 سورة انبیا و ... چنین نتیجه گیری می کند:

از این آیات استفاده می شود که ظهور مهدی موعود حلقه ای از حلقه های مبارزة اهل حق و اهل باطل است که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی می شود, سهیم بودن یک فرد در این سعادت موقوف به این است که آن فرد عملاً در گروه اهل حق باشد. آیاتی که بدان ها در روایات استناد شده است، نشان می دهد که مهدی موعود (ع) مظهر نویدی است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است, مظهر پیروزی نهایی اهل ایمان است.10 بنابراین هر مبارزة حق گرایانه ای, حلقه ای از حلقه های مبارزة جهانی و هر پیروزی، جلوه ای از پیروزی آن انقلاب بزرگ است.

فراموشمان نشود که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران محصول تئوری انتظار سازنده و عنایات آن امام منتظَر بود.
 

باش تا صبح دولتش بدمد
کاین هنوز از نتایج سحر است
 

در این جا ذکر دو نکته ضروری به نظر می رسد:
1. سایر ادیان نیز به انتظار معتقدند با این تفاوت که در آن دیدگاه ها, سخن از یک موجود نجات بخشی است که در آینده می آید و به امور سامان می دهد ولی در اندیشة تشیّع, سخن از انسان شریفی است که او هم همراه با سایر مردم انتظار می کشد؛ منتظری است که با ما زندگی می کند، دردها و غصه ها را احساس می کند و مقام ولایت تکوینی در بین مردم دارد.

2. انتظار فرج, صرف نظر از اسلامی بودن اندیشه ای است که چون نوعی خوش بینی نسبت به آیندة بشر (و طرد بدبینی) است, ارزشمند و شور و تحرک آفرین، تحرک بخش، امید دهنده و تعهد آور و ... است. به ویژه در این عصر, که بشر سرگردان و گرفتار (روزمره گی) زندگی ماشینی, بیش از هر زمان نیاز به مأمن و ملجأ اعتقادی دارد تا خود را از اندیشه های نیهیلیستی برهاند و روان تشنة خود را سیراب نماید.

 

منبع : سایت راسخون

منبع : مرکز مطالعات شیعه

  • محمدرضا دهایی

 

دربارة مفهوم انتظار هم, متناسب با برداشت های متفاوت, این اندیشه منشأ رشد و پویایی یا رکورد و عقب ماندگی دانسته است. استاد مطهری خصوصیات دو گونه انتظار (مثبت) و (منفی) را این گونه بیان می کنند:

انتظار فرج و آرزو و امید و دل بستن به آینده دو گونه است: انتظاری که سازنده و نگهدارنده، تعهدآور, نیرو آفرین و تحرک بخش است, به گونه ای که می تواند نوعی عبادت و حق پرستی شمرده شود؛ و انتظاری که گناه است: ویرانگر, اسارت بخش و فلج کننده و نوعی (اباحی گری) باید محسوب شود. این دو نوع انتظار فرج, معلول دو نوع برداشت از ظهور عظیم مهدی موعود است و این دو نوع برداشت به نوبة خود, از دو نوع بینش دربارة تحولات در انقلاب های تاریخی ناشی می شود.5

 

در نگاه انتظار ویرانگر و منفی ـ که متأسفانه در جامعة ما هم طرفدار دارد ـ هر اصلاحی در جامعه محکوم است چرا که باید ظلم و تباهی رواج داشته, حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد, باطل یکه تاز میدان گردد, تا انفجاری6 رخ دهد و انتظار به سر آید. بنابراین هر اصلاحی محکوم است, زیرا هر اصلاح یک نقطة روشن است. تا در صحنة اجتماع نقطة روشنی هست دست غیب ظاهر نمی شود, برعکس, هر گناه و فساد، و هر ظلم، تبعیض و حق کشی و هر پلیدی ای به حکم این که مقدمة صلاح کلی است و انفجار را قریب الوقوع می کند، رواست، زیرا «الغایات تبرّر المبادی» هدف ها، وسیله های نامشروع را مشروع می کنند. پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار, ترویج و اشاعة فساد است. این جاست که گناه، هم فال است و هم تماشا, هم لذت و کام جویی است و هم کمک به انقلاب مقدس نهایی».7

در چنین اندیشه ای, امر به معروف و نهی از منکر دیگر جایی ندارد. واجبی است که باید ترک شود و حدّ الهی است که باید در تاریخ بایگانی شود, چرا که اجرایش, فریضه ای (ظهور مصلح) را به تأخیر می اندازد, پس وجوبش در ترک است. دیگر عاشورایی آفریده نمی شود, اصلاً نباید عاشورایی اندیشید. اندیشة عاشورایی محکوم است. در این نگاه قصة کربلا افسانه ای می گردد که تنها ذکرش ثواب دارد و بس (همان که سال ها گذشتگان شاهدش بودند) حتی شورآفرینی عاشورا، عشق بازی قهرمانانش، در پای انتظار قربانی می شود. در این اندیشه , تمام تکالیف فردی و اجتماعی از انسان ساقط می شود و داستان همان انگلیسی معروف. 8
 

منبع : سایت راسخون

منبع : مرکز مطالعات شیعه

  • محمدرضا دهایی

 

همة گروه های اسلامی بر این قول متفق اند که در آخرالزمان, مردی ظهور می کند که دنیا را پر از عدل و داد می کند و دولت حق را برپا می سازد, دولتی که تمام جهان را فرا می گیرد. این دیدگاه به استناد آیات کریمة قرآن از جمله: 105 سورة انبیا, 5 قصص, 32 و 33 توبه و ... است. اهل سنّت با شیعیان اتفاق نظر دارند بر این که مهدی از خلفای دوازده گانه ای است که رسول اکرم(ص) به آن ها در احادیث گوناگون بشارت داده است. از آن جا که حقایق وحی و وجود رهبران الهی در بین بشر, منطبق با نیازهای طبیعی و فطری است, چنین اعتقادی نیز ریشه در نهاد انسان دارد و پاسخی به نیاز آرمانی بشریت است.

استاد شهید مرتضی مطهری, در چند اثر ارزشمند خود به بررسی مسئله مهدویت و انتظار پرداخته اند. یکی از تعابیر ارزشمند ایشان, در وصف جایگاه حضرت حجّت(ع) در زمین, تعبیر «صاحب» است. در کتاب گفتارهای معنوی, ضمن بیان حدیثی از رسول اکرم(ص) پیرامون امدادهای الهی نسبت به بشریت به واسطة حضرت مهدی (ع), چنین نتیجه می گیرند:

خدا هرگز دنیا را بی صاحب نگذاشته است, و بی صاحب هم نخواهد گذاشت.1

 

شهید مطهری و فلسفة انتظار

 

«انتظار» از مفاهیم دو پهلو و لغزنده ای همانند: تقدیر, توکل, صبر و ... است،2 که در طول تاریخ اندیشة اسلامی, برداشت های متفاوتی از آن شده است. هر بار کسی به تناسب فهم و درک خود, دستی بر این واژه کشیده و به این درک خشنود گشته, حق را همان پنداشته است و سپس به تعبیر زیبای قرآن: «کل حزب بمالدیهم فرحون؛ هر فرقه ای بدان چه نزد آن هاست دل خوش شدند.»3

استاد مطهری در این باره می فرمایند: «معلوم است که بدعت در دین خاتم هم امکان پذیر است چنان که ما هم که شیعه هستیم و اعتقاد داریم به وجود مقدس حضرت حجت بن الحسن, می گوییم ایشان که می آیند «یأتی بدینٍ جدیدٍ» . تفسیرش این است که آن قدر تغییرات و اضافات در اسلام پیدا شده است که وقتی او می آید و حقیقت دین جدّش را می گوید به نظر مردم می رسد که این دین غیر از دینی است که داشته اند و حال این اسلام حقیقی همانی است که آن حضرت می آورد.»4
 
دربارة مفهوم انتظار هم, متناسب با برداشت های متفاوت, این اندیشه منشأ رشد و پویایی یا رکورد و عقب ماندگی دانسته است. استاد مطهری خصوصیات دو گونه انتظار (مثبت) و (منفی) را این گونه بیان می کنند:

انتظار فرج و آرزو و امید و دل بستن به آینده دو گونه است: انتظاری که سازنده و نگهدارنده، تعهدآور, نیرو آفرین و تحرک بخش است, به گونه ای که می تواند نوعی عبادت و حق پرستی شمرده شود؛ و انتظاری که گناه است: ویرانگر, اسارت بخش و فلج کننده و نوعی (اباحی گری) باید محسوب شود. این دو نوع انتظار فرج, معلول دو نوع برداشت از ظهور عظیم مهدی موعود است و این دو نوع برداشت به نوبة خود, از دو نوع بینش دربارة تحولات در انقلاب های تاریخی ناشی می شود.5

 

منبع : سایت راسخون

منبع : مرکز مطالعات شیعه

  • محمدرضا دهایی

 

چه سند و مدرک معتبری وجود داره که میگن امام زمانمان در روز جمعه ظهور میکنند؟ بعضی وقتها در مفاتیح یا کتابهای دیگه میخونم که میگن گفته شده در فلان تاریخ امام زمان ظهور میکنند.خوب اگر فرض بگیریم که این تاریخ ها درست باشه و روزش در جمعه نباشه چی؟ جدا از اینها هم مگر نمیگند که هیچ کسی از زمان ظهور اطلاعی نداره و هر مطلبی که در این مورد میشنویم را نباید قبول کنیم پس چرا این جملات در این کتابها هستند؟

در خصوص روز ظهور امام زمان(ع) روایت های مختلفی وجود دارد: برخی از روایات دلالت دارند که امام زمان(ع) روز جمعه ظهور می کند. امام جعفر صادق(ع) فرمود: "قائم ما اهل بیت در روز جمعه قیام می کند".[1] در مورد ندای آسمانی در روز ظهور اخباری رسیده است: اول روز گوینده‏ای از آسمان صدا می‏زند، به طوری که همه آن را می‏شنوند... ، (2).در اخبار آمده که آن روز، روز جمعه خواهد بود. سیّد بن طاووس در کتاب جمال الأسبوع گفته است: ابن بابویه(ره) به طور مستند از شخصی به نام "سقربن ابی دلف" روایت کرده است: وقتی متوکّل عباسی، حضرت امام علی النقی(ع) را به سامرا طلبید و او را زندانی کرد رفتم که حضرت را زیارت کنم. عرض کرد: از رسول خدا(ص) روایت شده است: یابن رسول اللَّه لا تعادوا الأیّام فتعادیکم؛ با روزها دشمنی نکنید که با شما دشمنی خواهند کرد". معنای این حدیث را نفهمیدیم. لطفاً راهنمایی‏ام کنید. حضرت فرمود: مراد از ایّام ما هستیم. شنبه به اسم حضرت رسول خدا است. یکشنبه امیرالمؤمنان. دوشنبه حسن و حسین(ع). سه شنبه به امام سجّاد و امام باقر و امام صادق(ع). چهارشنبه امام موسی کاظم و حضرت رضا و حضرت امام جوادالائمه و خود من. پنجشنبه به فرزندم امام حسن عسکری(ع) و جمعه متعلق به فرزند فرزندم حضرت مهدی امام زمان(ع) است.

 

منبع : سایت پرسمان قرآن

  • ۱ نظر
  • ۲۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۵:۱۰
  • محمدرضا دهایی

 

اما در مورد روایت امام سجاد (ع): 1. روایت مرفوعه است. البته چون از حماد نقل شده، اجماع بر این است که او جز صحیح نقل نمی کند. (پس از لحاظ سندی ایراد قابل اعتنایی ندارد) 2. به نظر می رسد این روایت از ساخته های امویان و عباسیان در آن شرایط اختناق باشد تا بزرگان علوی را از فکر قیام منصرف کنند. 3. روایت در صدد بیان حکم شرعی و تحریم و منع و جواز نیست، بلکه اخبار غیبی است بر این که قیام کنندگان از ما، به پیروزی نهایی نمی رسند، گر چه قیامشان نتایج ارزشمندی داشته باشد. 4. ممکن هست سخن امام فقط ناظر به امامان معصوم و جواب به انتظار شیعیان از آن ها بوده است. شیعیان از امامان به خصوص بعد از واقعه کربلا انتظار قیام علیه حکومت داشتند. بر این انتظار اصرار می ورزیدند. امام برای قانع کردن آن ها این امر غیبی را آشکار کرده که اگر امامان قیام کنند،جهت نداشتن یاور کافی و امکانات لازم و نبودن شرایط، به پیروزی نمی رسند و شکست می خورند و بازیچه دشمنان می شوند.(4)

________________

(1) وسائل الشیعه، کتاب الجهاد، باب 13، باب حکم الخروج بالسیف قبل قیام القائم.

(2) حر عاملی، وسایل الشیعه، چ پنجم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1104 ق، ج 11 ،ص 36.

(3) منتظری، دراسات فی ولایه الفقیه، اول، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1408 ق، ج 1 ، ص 255-257.

(4) همان ، ص 222-223.

 

منبع : سایت پرسمان قرآن

  • ۰ نظر
  • ۱۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۱:۰۴
  • محمدرضا دهایی

 

مشروعیت تشکیل حکومت شیعی قبل از ظهور حضرت قائم (عج) از منظر احادیث، چگونه است
کتاب وسائل الشیعه(1)، 17 روایت آورده که مضمون آن ها جایز نبودن قیام قبل از ظهور امام زمان (عج) می باشد، از جمله روایت زیر از امام سجاد (ع): «والله لا یخرج أحد منا قبل خروج القائم إلا کان مثله کمثل فرخ طار من وکره قبل أن یستوی جناحاه فأخذه الصبیان فعبثوا به»؛ به خدا قسم هیچ کدام از ما (امامان معصوم) قبل از خروج قائم قیام نمی کند، مگر این که مثل جوجه ای می ماند که قبل از رسیدن وقت پرواز از لانه بیرون بپرد که بازیچه بچه ها می گردد.(2) بسیاری می خواهند با استناد به این روایات، هر گونه قیام به امر به معروف و نهی از منکر و برای تشکیل حکومت، قبل از ظهور حضرت حجت را نامشروع بشمارند. عالمان این روایات را نقل و بررسی نموده، منظور و مقصود این روایات را روشن کرده اند. آیت الله منتظری در کتاب "دراسات فی ولایه الفقیه" همه این روایات را نقل و بررسی نموده و جواب داده است. ایشان بعد از نقل و بررسی همه روایات وارده در این زمینه ، در نتیجه گیری نهایی می گوید: جهاد دفاعی برای دفاع از موجویت اسلام و مسلمانان و دفع هجوم دشمنان واجب است. اجازه امام معصوم یا فقیه واجد شرایط را لازم ندارد. برای دفاع، مسلمانان باید مقدمات لازم از اسلحه و آموزش نظامی و سازماندهی و تعیین امیر و فرمانده و ... را انجام دهند تا به هرج و مرج نینجامد. اما روایاتی که ما را به سکوت قبل از قیام حضرت حجت فرا می خواند، بر فرض صحیح بودن سند همه آن ها: 1. اخبار از آینده و حاکم شدن دشمنان شیعه (مثل بنی امیه و بنی عباس) و شکست قیام های شیعیان است، و در صدد نفی و تحریم قیام برای امر به معروف و نهی از منکر نیست. 2. در صدد این است که شیعیان را از همراهی با مدعیان امامت باز دارد. 3. در صدد این است که شیعه را از عجله در قیام قبل از تهیه مقدمات لازم و فراهم شدن شرایط نهی نماید. 4. در صدد این است که بفرماید قیامی که صد در صد موفقیت آمیز باشد قبل از قیام قائم، نخواهد بود. قیام های شیعه قبل از قائم یا شکست می خورد یا به مراحلی از موفقیت می رسد. ... خلاصه این روایات به هیچ وجه وظیفه امر به معروف و نهی از منکر و قیام علیه ستم و برای تحقق عدل و داد را نفی نمی کند و نامشروع نمی شمارد. در قبال این اخبار، اخبار فراوان دیگری داریم که مسلمانان را به قیام برای امر به معروف و نهی از منکر، و برای پیاده کردن حکومت اسلامی و اجرای قوانین در حد ممکن، فرا می خواند. قیام و جهاد را ارزشمند شمرده و کشته شدن در این راه را شهادت می شمارد و ... . با توجه به معانی بالا و اخبار دعوت کننده به قیام برای امر به معروف و ...، نباید به این توهم بها داد که وظیفه مسلمان در دوران غیبت سکوت و تحمل است.(3)

 

منبع : سایت پرسمان قرآن

  • ۰ نظر
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۱:۰۳
  • محمدرضا دهایی

 

«... یَا جَابِرُ اخْتِلَافٌ کَثِیرٌ فِی کُلِّ أَرْضٍ مِنْ نَاحِیَةِ الْمَغْرِبِ فَأَوَّلُ أَرْضِ الْمَغْرِبِ‏ [أَرْضٍ تَخْرَب‏‏] أَرْضُ الشَّامِ یَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِکَ عَلَى ثَلَاثِ رَایَاتٍ رَایَةِ الْأَصْهَبِ وَ رَایَةِ الْأَبْقَعِ وَ رَایَةِ السُّفْیَانِیِّ فَیَلْتَقِی السُّفْیَانِیُّ بِالْأَبْقَعِ فَیَقْتَتِلُونَ وَ یَقْتُلُهُ السُّفْیَانِیُّ وَ مَنْ مَعَهُ وَ یَقْتُلُ الْأَصْهَبَ ثُمَّ لَا یَکُونُ لَهُ هِمَّةٌ إِلَّا الْإِقْبَالَ نَحْوَ الْعِرَاقِ وَ یَمُرُّ جَیْشُهُ بِقِرْقِیسَا فَیَقْتَتِلُونَ‏ بِهَا فَیَقْتُلُ‏ مِنَ الْجَبَّارِینَ مِائَةَ أَلْفٍ وَ یَبْعَثُ‏ السُّفْیَانِیُّ جَیْشاً إِلَى الْکُوفَةِ وَ عِدَّتُهُمْ سَبْعُونَ أَلْفاً...»
امام باقر (علیه السلام) به «جابر» می فرمایند: ... در آن سال اى جابر! در هر ناحیه از مغرب اختلاف فراوانى روى خواهد داد، پس نخستین سرزمینى که ویران شود سرزمین شام باشد؛ این هنگام اختلافشان به سه پرچم انجامد: پرچم اصهب و پرچم ابقع و پرچم سفیانى؛ پس سفیانى با ابقع برخورد کند و بجنگد و سفیانى او و پیروانش را بکشد و سپس اصهب را بکشد؛ سپس همّتى به جز آن که رو به سوى عراق کند نخواهد داشت و سپاهیانش به قرقیسیاء گذر کنند و در آن جا بجنگند و یک صد هزار از ستمگران در آن جنگ کشته شوند و سفیانى سپاهى به کوفه روانه کند که هفتاد هزار به شمار آیند.(2)

پی نوشت ها:
1. کلینی، الکافی، محقق/مصحح: غفاری و آخوندی، انتشارات دارالکتب اسلامیه ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج 8، ص 295، ح 451.
2. ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبة للنعمانی‏، محقق/مصحح: غفارى، ناشر: نشر صدوق‏ ـ تهران‏، 1397ق، چاپ اول‏، ص 280، ح 67؛ مجلسی، بحار الأنوار، ناشر: دار إحیاء التراث العربی‏ ـ بیروت‏، 1403 ق‏، چاپ دوم‏، ج ‏52، ص 238.

 

منبع : سایت پرسمان قرآن

  • ۰ نظر
  • ۱۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۵:۴۱
  • محمدرضا دهایی

 

یکی از فتنه ها و جنگ های آخرالزمان، نبرد قرقیسیاء است. می توان با واژگان «قرقیسیاء»، «قرقیسیا»، «قرقیسا»، «بقرقیسیا» و... در منابع روایی جستجو کرد.
قرقیسیاء، منطقه ای در شمال سوریه و نزدیک فرات است.
نبرد قرقیسیاء بین دو واقعه مهم رخ می دهد، یکی خروج سفیانی و دیگری ظهور حضرت مهدی (علیه السلام).
در این زمینه روایات متعدد و مختلف است و گروه های مختلفی به جنگ می پردازند، از جمله: ترکان، رومیان و سپاه سفیانی.

به عنوان نمونه به این دو روایت توجه فرمایید:
«عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: یَا مُیَسِّرُ کَمْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ قِرْقِیسَا قُلْتُ هِیَ قَرِیبٌ عَلَى شَاطِئِ الْفُرَاتِ فَقَالَ أَمَا إِنَّهُ سَیَکُونُ بِهَا وَقْعَةٌ لَمْ یَکُنْ مِثْلُهَا مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَا یَکُونُ مِثْلُهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ مَأْدُبَةٌ لِلطَّیْرِ تَشْبَعُ مِنْهَا سِبَاعُ الْأَرْضِ وَ طُیُورُ السَّمَاءِ یُهْلَکُ فِیهَا قَیْسٌ وَ لَا یَدَّعِی لَهَا دَاعِیَةٌ قَالَ وَ رَوَى غَیْرُ وَاحِدٍ وَ زَادَ فِیهِ وَ یُنَادِی مُنَادٍ هَلُمُّوا إِلَى لُحُومِ الْجَبَّارِین‏»
ای میسر! از این جا تا قرقیسا [قرقیسیا] چقدر راه است؟ عرض کردم: همین نزدیکی ها است، در ساحل فرات قرار دارد. پس فرمودند: اما در این ناحیه واقعه ای رخ خواهد داد که مانند آن از زمانی که خداوند تبارک و تعالی، آسمان ها و زمین را آفریده، اتفاق نیفتاده و تا زمانی هم که آسمان ها و زمین برپا هستند، مانند آن اتفاق نخواهد افتاد. سفره ای است که درندگان زمین و پرندگان آسمان از (کشته های) آن سیر می شوند؛ قیس (که تیره ‌اى از بنى اسد هستند) در آن جا به هلاکت رسند و دعوت ‌کننده براى (یاری ایشان) نباشد. گوید: و چند تن دیگر این حدیث را روایت کرده ‌اند و گفته ‌اند به دنبال آن این جمله را هم فرمود: و منادى ندا کند بیایید بر سر گوشت هاى گردنکشان.(1)

 

منبع : سایت پرسمان قرآن

  • ۱ نظر
  • ۱۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۹:۳۵
  • محمدرضا دهایی

 

در زمان غیبت کبری چگونه می توان نامه ای نوشت تا به دست امام زمان (علیه السلام) برسد؟ آیا راهی هست یا تمام تشرفات و نوشته ها در زمان غیبت صغری بوده است؟


از غیبت صغری، امکان ارتباط حضوری، فراهم نبود و فقط از طریق واسطه (نائبان خاص) و یا مکاتبه از طریق نواب اربعه، ارتباط امکان پذیر بود.
از زمان غیبت کبری، همین مقدار ارتباط نیز فراهم نبود و شیعیان و بطور کلی همه انسان ها، از توفیق ارتباط با حضرت حجت (علیه السلام) محروم شدند.
البته توقیعاتی (متن نوشته هایی که منتسب به حضرت است و یا ایشان آن را تایید کرده اند) از حضرت در زمان بعد از غیبت صغری، مطرح شده است مثل دو توقیع معروف امام زمان (علیه السلام) به «شیخ مفید(ره)» که تقریبا هشتاد سال پس از غیبت صغری است؛ گرچه این توقیعات از نظر سندی و نقل روایی (سلسله راویان و اتصال به معصوم) مرسل و ضعیف است ولی ادله و قرائنی وجود دارد که مورد استناد علماء و بزرگان است.
مطلب دیگر؛ در زمان غیبت کبری، برخی از انسان های والا مقام، توفیق تشرف به محضر امام زمان (علیه السلام) و یا خادمان آن حضرت، برایشان فراهم می شود؛ ولی این تشرف، خیلی به ندرت و در شرائط خاصی است، در ثانی هیچ امکان و اختیاری برای انسان ها نیست و همه چیز آن (زمان و مکان شرفیابی و...) یکطرفه و خارج از اختیار و اطلاع انسان است.
لازم به ذکر است، ادعای چنین ارتباطی، قابل اثبات نیست و نمی توان آن را از مدعی پذیرفت؛ الا افراد خاصی که از اعتبار و وثاقت خاصی برخوردار باشند که علی القاعده، ایشان نیز معمولا چنین تشرفاتی را عیان نمی کنند.

 

منبع : سایت پرسمان قرآن

  • ۰ نظر
  • ۰۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۴۹
  • محمدرضا دهایی

 

منظور از ناحیه مقدسه چیست؟
ناحیه مقدّسه، اصطلاحى است که امامیه، از نیمه اوّل‏ قرن سوم هجرى و به خاطر شرایط سخت سیاسى اجتماعى، در نقل مطلب از امامان: هادى و عسکرى (علیهما السلام) و مهدى (علیه السلام) یا گفتگو درباره ایشان، آن را به جاى نام امام، به کار مى برده‏ اند و عمدتا در عصر غیبت صغرا و براى امام زمان (علیه السلام) به کار مى ‏رفته است.(1)

__________

(1) دانشنامه امام حسین «علیه السلام» بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج‏12، ص271، پاورقی.

 

منبع : سایت پرسمان قرآن

  • ۰ نظر
  • ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۷:۱۵
  • محمدرضا دهایی

 

بر اساس تصریح قرآن، مأموریت و رسالت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) تحقق ارزش‌های الهی و قرآنی و تأسیس جامعه توحیدی به معنای کامل آن است، بگونه‎ای که هیچ گونه اثری از شرک در آن دوره مشاهده نشود: «یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً»(12) آنچه مسلم است؛ این است که تأسیس چنین بنای عظیم، آن هم با آن عمق و گستردگی غیر قابل توصیف، کاری است کارستان و حیرت‌آور که می باید آن ذخیره الهی، این کار بزرگ و بی سابقه را به اجرا در آورد. بدیهی است که اجرای این برنامه عظیم ـ با توجه به روند طبیعی امور و عدم استفاده از قدرت اعجاز ـ (مگر در موارد ضرورت) نیاز به گذشت زمان دارد. بنابراین، گر چه رشد افکار عمومی و فرهنگ‌ها در عصر انقلاب جهانی حضرت، تا حد زیادی زمینه را برای پذیرش برنامه‌های حضرت، مساعد خواهد نمود، ولی با همه این احوال به لحاظ اینکه نظام‌های سلطه، نوعاً‌ نظام ظالمانه می باشد، اجرای احکام الهی و تحقق عینی معارف قرآنی و ارزش‌های اسلامی، در چنین فرایندی، نیاز به زمان طولانی دارد و حضور امام را در مدت لازم می طلبد، اما اینکه دقیقاً چه مقدار حضرت حکومت می کند؟ مشخص نمی باشد و اینکه روایات این موضوع را دقیقاً معین ننموده است، شاید بخاطر بعضی از حکمت‌ها و اسراری است که در این مسأله وجود دارد و فقط بعد از ظهور مشخص می شود. 

 

منبع : سایت پرسمان قرآن

  • ۰ نظر
  • ۰۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۰:۲۱
  • محمدرضا دهایی

 

امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه) چند سال حکومت خواهند کرد و چگونه از دنیا خواهند رفت؟ آیا درست است که شیطان به دست آن حضرت کشته خواهد شد
مدت زمان حکومت امام زمان (علیه‌السلام) دقیقاً مشخص نیست. روایت مربوط به این موضوع، مدت‌های متفاوتی برای حکومت حضرت ذکر نموده است؛ 7 سال(1)؛ 8، 9، 10سال(2)؛ 19سال(3)؛ 20 سال(4)؛ 40سال(5) و 309سال(6) (مقدار توقف اصحاب کهف در غار) ذکر شده است. عدد 7 سال هم در منابع روائی اهل سنت بیشتر ذکر شده است(7) و هم در منابع شیعی بیشترین روایات را دارد؛ منتهی در اکثر موارد هر سال آن را مساوی با 10 سال ذکر نموده است که می شود هفتاد سال (7=70). برای توجیه و جمع میان این اختلاف اعداد، نظرات مختلفی ارائه شده است: صاحب کتاب «الشیعة و الرجعه» روایات هفت سال مساوی با 70 سال را بخاطر کثرت روایات آن ترجیح داده است.(8) و بعضی مثل سید صدر الدین صدر، زمان حکومت حضرت را در هفت سال منحصر نموده و این را از ویژگی های حکومتی حضرت دانسته که در مدت اندک جهان را پر از عدل و داد می کند که از کس دیگری ساخته نمی باشد.(9) مرحوم علامه مجلسی، برخی این روایات را ناظر به آغاز شکل‌گیری قیام و برخی را مربوط به پیاده شدن اوائل حکومت حضرت دانسته است و برخی از روایات مثل 309 سال را مربوط به دوران نهائی حاکمیت و استقرار نظام حضرت حمل نموده است.(10) از جمله کسانی که این توجیه و محمل را پذیرفته‌اند آیت‌ الله مکارم در کتاب «مهدی انقلابی بزرگ» است.(11) به نظر می رسد؛ توجیه دوم که ما روایات را ناظر به مراحل آغاز و استقرار و ثبات نظام حکومتی حضرت بدانیم، نسبت به توجیه اول که مدت حکومت حضرت را حصر در 7 سال می کند و آن را به عنوان ویژگی حضرت می شمارد، ترجیح دارد؛ زیرا سنت الهی بر این است که حتی الامکان جریان کار از راه‌های عادی به پیش رود نه از راه اعمال قدرت اعجاز و روایات مربوط به انقلاب عدل‌گستر حضرت نیز بیانگر این واقعیت است که پیروزی حضرت بر دشمنان و فتح جهان، با زحمات و دشواری های سختی همراه است و نیاز به افراد جان برکف دارد و خون‌های فراوانی در راه حضرت ریخته می شود. بنابراین، طبیعت کار حضرت بقیة‌الله (عجل الله تعالی فرجه) در پروژه استقرار عدالت جهانی به جای نظام‌های ظالمانه، اقتضا می کند که حضرت به عنوان مجری این طرح عظیم و بی همانند، مدت طولانی حضور داشته باشد تا بتواند، با روند طبیعی (مگر در موارد خاص) تحول همه جانبه و فراگیر را در جهان پر از ظلم، پدید آورد.

 

منبع : سایت پرسمان قرآن

  • ۰ نظر
  • ۳۱ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۵۳
  • محمدرضا دهایی

 

امام باقر(علیه السلام) می‌فرماید: «امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه) هشت ماه تمام، شمشیر بر دوش نهاده و دشمنان خدا را می‌ کشد تا این‌ که خدا خشنود گردد».(1)

بر اساس روایاتى که در اختیار ما وجود دارد، ایشان در مکه ظهور نموده و پس از این‌ که یاران و خواص ایشان به او پیوستند، به سمت عراق و سپس شام (سوریه فعلى) و بعد به سمت بیت المقدس حرکت می‌ کنند و پس از آن سایر بلاد اروپا و ترکیه و چین و افغانستان و سایر ممالک به تسخیر ایشان درآمده و حکومت عدل، پس از هشت ماه درگیرى پیوسته، برقرار می‌ گردد و صلح و امنیت جهانى فراگیر می‌ شود.(2)

در باره مدت حکومت ایشان نیز اختلاف فراوانى در روایات دیده می‌ شود:
19 سال و چند ماه، 7 سال، 40 سال، 10 سال و 309 سال که هر سال آن برابر 20 یا 40 سال است و گفته شده است پس از شهادت یا وفات آن‌ حضرت، 40 روز خواهد گذشت تا این‌ که قیامت بر پا شود(3) و بساط زمین و آسمان برچیده شده و مهیاى برپایى قیامت می‌ گردد.

 

  • ۰ نظر
  • ۲۸ فروردين ۹۹ ، ۲۱:۵۳
  • محمدرضا دهایی

 

آن چه از روایات استفاده می‌ شود این است که جنگ حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه) با ظالمان و ستم‌ گران هشت ماه به طول می‌ انجامد و بعد از گذشت هشت ماه از ظهور آن‌ حضرت (عجل الله تعالی فرجه)، کشورهای مختلف مسخّر ایشان گشته و حکومت عدل در سراسر جهان برقرار می‌ شود، کفر و شرک و نفاق ریشه‌ کن می‌ گردد؛ از این‌ رو هیچ ستم‌ گرى بر جامعه‌ اى حکومت نکرده و زمینه گناه، به خصوص گناهان اجتماعى از بین می‌ رود. زمین گنج‌ هاى معدنى و روییدنى خود را خارج نموده و حقوق فقرا از ظالمان و ثروت‌ مندان گرفته و بین فقرا و نیازمندان تقسیم می شود، به گونه‌ اى که جایى براى پرداخت صدقه و زکات باقى نمی‌ ماند؛ زیرا همه غنى و بی‌ نیاز می‌ شوند.

 

منبع : سایت پرسمان قرآن

  • ۰ نظر
  • ۲۷ فروردين ۹۹ ، ۲۱:۴۰
  • محمدرضا دهایی

 

خانه آرزوهایم

کلبه ای است کوچک در دشت شقایقها

که تو را کم دارد

راستی کی می آیی ؟

خستگان عشق را ایام درمان خواهد آمد - غم مخور آخر طبیب دردمندان خواهد آمد

زهی خجسته زمانی که یار باز آید

به کام غم‏زدگان غم‏گسار باز آید

اگر فدای امام زمان نخواهد شد

ز سر چه گویم و سر، خود چه کار باز آید

 

اللهم عجل لولیک الفرج

  • ۰ نظر
  • ۲۱ فروردين ۹۹ ، ۱۰:۵۵
  • محمدرضا دهایی
جنبش مهدوی 313

این وبلاگ برای خشنودی و رضایت حضرت مهدی (عج) تاسیس شد. باشد که مورد عنایت ایشان قرار گیرد و مفید فایده باشد. انشاءالله

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران