جنبش مهدوی 313

سلام خوش آمدید

۳۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسین» ثبت شده است

حسن روح الامین

اثر حسن روح الامین

  • ۱ نظر
  • ۰۵ مرداد ۰۲ ، ۰۹:۵۷
  • محمدرضا دهایی

عرفه1

 

در عرفه چه میخوانیم؟ امام در این دعای پر از معرفت ابتدائا از برای همه اعضا و جوارحش خدا را سپاس میگوید؛ لحمی ، شهوی ، دمی ، مفاصلی ، اناملی و ... پس از این شکر نوبت به یک دعا میرسد؛ متعنی بجوارحی یعنی که خدایا توفیق بده تا از این جوارح بهترین استفاده را بکنم. یک ماه نمی گذرد که این دعا مستجاب می شود و تمام این اعضا و جوارح در راه هدف الهی هدیه می شود. آنچه در مقاتل درباره جنایاتی که علیه امام رخ داد میخوانیم حاکی از همین مسئله است که ایشان همه جوارح خود را برای حفظ اسلام فدا کرد

  • محمدرضا دهایی

  • ۰ نظر
  • ۲۷ مرداد ۰۰ ، ۱۶:۳۸
  • محمدرضا دهایی

  • ۰ نظر
  • ۲۶ مرداد ۰۰ ، ۱۸:۳۰
  • محمدرضا دهایی

  • ۰ نظر
  • ۲۶ مرداد ۰۰ ، ۱۶:۳۰
  • محمدرضا دهایی

  • ۰ نظر
  • ۲۵ مرداد ۰۰ ، ۱۵:۵۰
  • محمدرضا دهایی

  • ۰ نظر
  • ۲۴ مرداد ۰۰ ، ۰۹:۲۷
  • محمدرضا دهایی

محرم 1

  • ۰ نظر
  • ۲۴ مرداد ۰۰ ، ۰۸:۵۳
  • محمدرضا دهایی

چله محرم

 

آیت الله بهجت (ره) :

چهل روز مانده به محرم چله گناه نکردن بگیرید تا سوز دل و اشک چشمانتان برای سید الشهدا (علیه السلام) فراوان گردد

  • محمدرضا دهایی

  • ۱ نظر
  • ۲۹ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۳۱
  • محمدرضا دهایی

 

باسمه تعالی


درباره مبحث صلح امام حسن (ع) و چرایی آن ابتدا باید از آیات 15 و 16 سوره انفال آغاز کرد. آنجا که خداوند متعال می‌فرماید : یا ایها الذین آمنوا اذا لقیتم الذین کفرو زحفا فلا تولوهم الادبار.. و من یولهم یومئذ دبره ألا متحرفا لقتال او متحیزا الی فئة فقد باء بغضب من الله و ماویه جهنم و بئس المصیر --- ای کسانی که ایمان آورده اید ، هنگامی که با کافران رو به رو می شوید درحالی که دسته جمعی برای جنگ به سویشان رفته اید به آنان پشت نکنید و نگریزید 15. و هرکس در آن هنگام پشت به آنان کند و بگریزد ، با خشمی از خدا بازگشته و جایگاهش دوزخ است و آن بد بازگشتگاهی است ، مگر اینکه گریز و روی گردانی اش برای جنگ در ناحیه دیگر باشد ،یا بخواهد به گروهی از رزمندگان بپیوندد و در کنار آنان با دشمن بجنگد.16 ---

 

در این آیه خداوند هرگونه فرار در هنگام جهاد با دشمنان را به مثابه دوزخی شدن انسان و گرفتار شدن به خشم خود بیان کرده، با این استسنا که هرگونه عقب نشینی به منظور تجدید قوا برای وارد کردن ضربه قوی تر به دشمن را مطلوب ارزیابی می‌کند. حال باید دید در ماجرای صلح امام حسن عقب نشینی به منظور تجدید قوا بوده یا ترس از جنگ و کشته شدن...؟


بر مبنای چندین اصل به طور مسلم می‌توان به مورد اول رسید. اولا اگر امام حسن به جنگ می‌شتافتند مشخصا در وهله اول امام حسین که برادر کوچک تر امام حسن هستند اجازه ورود برادر بزرگتر به جنگ را نداده و به دلیل وجود اندک یاران و اصحاب شهید می‌شدند. ثانیا دیگر اصحاب و یاران امام مثل حجر بن عدی، عدی بن حاتم و میثم ها نیز شهید می شدند و درنهایت امام حسن (ع) بعد از حضور در جنگ شهید می‌شدند. بعد از این واقعه معاویه و دستگاه حکومتش با در دست داشتن قدرت تبلیغاتی آن زمان، امام حسن (ع) را فردی اخلالگر در امور اسلامی معرفی کرده و حال در این هنگام که امام سجاد (ع) باید به روشنگری در این مسئله و بیان حقایق بپردازند تنها دو سال دارند و مسلما توان چنین کاری از ایشان ساقط است و بدین ترتیب دیگر هیچ اثری از اسلام ناب محمدی نمی‌ماند و هرآنچه که می‌ماند اسلام معاویه است.


حتی این فرض هم موجود است که امام حسن (ع) بعد از یک جنگ طولانی اسیر شوند که در این صورت معاویه می توانست به مانند یک فرد پیروز وارد شهر کوفه شده و سپس با آزادسازی امام حسن در راه خدا ذهن سطحی نگر مردم را بیش از پیش بفریبد. پس مسلما حضور امام حسن در جنگ و شهادت یا اسارت ایشان به معنای از بین رفتن اسلام و ریشه کن شدن آن بود.


و اما مسئله دوم تجدید قوا یا همان تحرف لقتال و تحیز الی فئة است.
نکته حائز اهمیت در باب این مسئله آن زمانی است که امام حسن (ع) هنگامی که بعد از صلح به کوفه برمیگردند و حکومت را در دست فردی ظالم، فاسد و ستمگر می‌بینند فورا در جلسه ای با اصحاب و یاران نظیر سلیمان صرد خزاعی، همدانی و... جمع شده و رسما شالوده اولین حزب سیاسی اسلام را پایه ریزی می کنند. حزبی که وظیفه اش مبارزه پنهانی با قدرت های فاسد و ستمگر زمانه برای به حکومت رساندن اهل بیت در گوشه و کنار سرزمین های اسلامی است.


حزبی سیاسی که در زمان امام حسین (ع) در کوفه با جمع آوری تعداد زیادی از امضاها ایشان را به کوفه دعوت کرده و اعلان می دارند که با حاکم فاسد آن زمان خواهند جنگید تا امام حسین (ع) را به حکومت کوفه برسانند. گرچه آنها امام حسین را در طی اتفاقاتی یاری نمی‌کنند اما به هر حال ثمربخش قیامی نظیر توابین یا قیام مختار می‌شوند. به طبع این تجدید قوا بهتر از ریشه کن شدن اسلام است هرچند ممکن است عده زیادی را نسبت به امام حسن (ع) بدبین کند.

  • محمدرضا دهایی

 

باسمه تعالی 


سختی کار حضرت علی (ع) در مسیر هدایت مردم چه بود و از کجا نشأت میگرفت؟


برای پاسخ به این سوال باید از زمان بعد از پیغمبر به اوضاع نگریست. پس از پیغمبر ، بلافاصله حاکمانی می آیند که در دوران آنان به تدریج بسیاری از ارزش های اسلام از میان می‌رود. تبعیض و نژاد پرستی را رواج داده، عدالت را زیر سوال برده و به دنبال عیاشی و خوشگذرانی هایشان می‌روند و همه می‌شود نقطه مقابلی در برابر آنچه روزی پیامبر خدا از اسلام وعده کرده بود. حال بعد از گذشت ٢٣ سال حضرت علی مأمور است تا این ارزش های از دست رفته را برگرداند. یعنی انقلاب کند و جامعه ای را که به دوران جاهلیت نزدیک شده دوباره احیا کند. آن هم در میان جماعتی که تفکری کاملا سطحی را داراست و جهالت در آنها ریشه کرده است. مردمانی که ظاهربینند و چشمشان به نماز و روزه ای است که ترک نمی‌شود. مردم آن زمان هرکس را که به ظاهر به دستورات دین عمل کند را فردی شایسته تلقی می‌کنند. هر چند که در خفا به هر گناهی دست بزند. همین می‌شود که تفاوت میان علی (ع) و معاویه - که برای ما از زمین تا آسمان است - در آن زمان فقط تفاوت در میزان شایستگی است. در اینجا حضرت علی است که باید حقایق را برای عده ای ظاهربین و سطحی نگر مشخص کند و چه خون دل ها خورد علی در این راه و این می‌شود همان سختی کار علی (ع) که در نهایت او را به درجه شهادت نائل گردانید. چگونه حضرت علی اثبات کند معاویه که در میان مردم به کاتب وحی شهرت دارد فردی کافر است؟؟! حال که ایشان در نظر مردم نه تنها کاتب وحی نیست بلکه فقط از سلاله پیغمبر است.


چگونه علی (ع) اثبات کند که این قرآن های بر سر نیزه تنها یک نماد در انظار عمومی است و اینها همان کسانی اند که در خفا از هر توهین به قرآن و از هر عملی برای نابودی قرآن دریغ نمی‌کنند. شاید بیان عبارت عدم وجود کفر صریح ما را به فهم مسئله یاری دهد. در دوران حکومت حضرت علی و قبل از آن هیچ گاه کفر صریحی وجود نداشت تا علی (ع) که قرآن ناطق است با آن بجنگد.


در هرحال خون دلهای علی (ع) مسبب تغییراتی می‌شود اما هنوز باید بیایند امامان بعد از او تا ادامه دهنده راه او و کامل کننده انقلاب او باشند. و باید خاطرنشان کرد که امام حسن (ع) وارث چنین وضع اسف باری میان مردم است و بحث پیرامون صلح امام حسن (ع) از اینجا آغاز می‌شود.

کمااینکه صلح امام حسن (ع) برای اولین بار مردم را با کفر صریح معاویه روبه‌رو می‌کند، آنجا که در یکی از بندهای قرارداد درج شده که حکومت نباید موروثی باشد. و این صلح نقش موثری در روشنگری برای مردم ایفا می کند. صلحی که مجری اش حسن بن علیست.

  • محمدرضا دهایی

 

چهل روز باران

نقش و تأثیر قوانین کیفری و جزائی در نگهبانی از ارزش های انسانی و حراست از مرزهای اخلاقی و بقا و دوام جامعه انسانی غیرقابل انکار است و هیچ حکومت و نظامی، بدون قوانینی که میزان تخلف متخلفان را مشخص و سپس مجازات لازم را اجرا نماید، نمی تواند حتی برای مدتی کوتاه دوام داشته باشد؛ بلکه در کنار هر نظام و فرهنگی که رسالت آگاهی بخشیدن و ارتقای سطح افکار مردم را بر عهده دارد، باید تنبیه و تعزیر نیز برای آن دسته که هدایت ها و منطق های محکم را نمی پذیرند، وجود داشته باشد تا حرمت قانون و ارزش آزادی در اجتماع محفوظ بماند.

از دیدگاه اسلام تأثیر اجرای قوانین کیفری، در به سعادت رساندن جامعه کاملاً روشن است و پیشوایان دین و مفسران مکتب، هر کدام در فرصت های مناسب مطالبی در این باره فرموده اند. پیامبر اسلام’ می فرمایند:

«...و حد یقام لله فی الارض افضل مِنْ مَطَرِ اربعین صَباحاً»؛[20] خیر و برکت اجرای یک حدّ از حدود الهی که برای خدا در روی زمین اجرا می شود، برتر از باریدن چهل روز باران است.

عدالت فرمان روایان نیز از نظر تأثیر، چنان برکتی برای جامعه دارد که یک روز عدالت پیشوایان، منفعتی بیشتر از چهل روز باران دارد. رسول خدا’ فرمودند:

« یوم واحد من سلطان عادلٍ خیرٌ مِنْ مَطَرِ أربعین یوماً»؛[21] یک روزِ حاکم عادل، بهتر و پرمنفعت تر از چهل روز باریدن باران است.

 

  • محمدرضا دهایی

 

چهل شاهد

شهادت دادن به کاری، آن هم از جانب افراد مورد اعتماد و راست گو، از مسائلی است که در احکام قضایی اسلام برای اثبات امری، جایگاهی ویژه دارد. یکی از گناهانی که قرآن کریم معرفی می کند «کتمان شهادت» است. بنابر فرمان خداوند و تعلیمات انسان ساز اسلام، شاهد نباید شهادت خویش را کتمان کند؛ چنان که قرآن می فرماید:

{وَلَا تَکتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَنْ یکتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ}[12]؛ شهادت را کتمان ننمائید، آنکس که کتمان شهادت کند دلش به گناه آلوده است.

گواهی شهود، نه تنها در محاکم قضایی با عنوان «اقامه بیّنه» دلیل و حجت است، بلکه در پیشگاه خداوند متعال نیز مورد قبول و توجه خاص می باشد؛ چنان که در روایات پیشوایان معصوم(ع) آمده است که شهادت چهل نفر مؤمن، به خوب بودن میّت به هنگام دفن، مورد قبول خداوند قرار می گیرد و از گناهان او به احترام چهل گواه مؤمن درمی گذرد. امام صادق(ع) می فرماید:

«اذا مات الْمؤمن فَحَضَرَ جنازَتَهُ اربعون رجلاً من المؤمنین فقالوا اللّهم اِنّا لا نَعْلمُ مِنْه اِلا خیراً و أنت اَعْلَمُ بِهِ مِنّا قال الله تعالی: اِنّی قد اَجَزْتُ شهادتکم و غفرْتُ له ما عَلِمْتُ مِمّا لاتعلمون»؛[13] آن گاه که مؤمنی از دنیا برود و چهل نفر از مؤمنان در کنار جنازه اش حاضر شوند و درباره او این گونه شهادت دهند که خدایا! ما از او جز خیر و نیکی نمی دانیم و حال آن که معتقدیم تو نسبت به او از ما آگاه تر هستی، خداوند هم می فرماید: من شهادت و گواهی شما را پذیرفتم و او را آمرزیدم، با این که آنچه را من می دانم شما نمی دانید.

چهل روز گریه

انسان مؤمن را ویژگی هایی است که معرفت به آن ویژگی ها نیاز به تعمق دارد. در این جا به چند نمونه از این ویژگی ها اشاره می کنیم:

  1. قلب مؤمن محل عرش خداوند است؛ چنان که پیامبر اکرم’ فرموده اند: «قلْبُ المؤمنِ عَرْشُ الله».
  2. نگاه و دید مؤمن، نگاه و دید «اعتبار» است، او به دنیا و تحولات کوچک و بزرگ جهان سطحی نمی نگرد؛ بلکه عینک «عبرت» و آگاهی را بر دیده دل زده و از پشت این عینک، دنیا را آن طور مطالعه می کند که زمینه های غفلت و بی خبری را به کلی زایل نموده و نور آگاهی را در عمق جان می تاباند. امام علی(ع) می فرمایند: «وَاِنّما یَنْظُرُ المؤمن اِلی الدُّنیا بِعَیْنِ الاعتبار»؛[14] انسان مؤمن با دیده عبرت به دنیا می نگرد.
  3. مؤمن را همانند دیگر انسان ها گمشده ای است که در بیابان زندگی به دنبال آن می گردد، ولی گمشده او مانند گمشده های دیگران نیست. او عاشق حکمت و گوهرهای ناب و سازنده انسانیت است و لذا گمشده اش را حکمت می داند: امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند: «الحِکْمِۀُ ضالّۀ المؤمن».[15]

چنین انسانی با این ویژگی ها منبع خیر و برکت برای جامعه است و چراغی می باشد که محفل تاریک انسان ها را روشن می سازد و آن قدر عظمت دارد که هرگاه انسان مومنی از جهان رخت بربندند، زمین برای او چهل روز گریه می کند! رسول خدا’ فرمودند: «یا اباذر! اِنَّ الارضَ لَتَبْکی عَلَی المؤمن اذا مات اربعین صباحاً»؛[16] ای ابوذر! هرگاه انسان مؤمنی از دنیا برود، زمین از فراق او چهل روز می گرید.

 

  • محمدرضا دهایی

 

چهل مؤمن

نیایش به درگاه خداوند، نشانه آگاهی و شعور باطنی است؛ زیرا کسی به نیایش برمی خیزد که نیازمندی ها و کمبودهایی در عمق جانش احساس کرده باشد و این احساس، او را در پی منبعی پربرکت و موجودی غنی و قادر بکشاند تا جان نیازمندش را سیراب کند. تنها به خداوند تکیه کردن و از او خواستن، به انسان قدرت، آزادی و عزت می بخشد و در واقع، دعا و نیایش به مثابه اسلحه ای است که با آن سلاح، باید به جنگ وابستگی ها رفت و صد البته که این سلاح، مخصوص انبیا و اولیاست و قبایی است که تنها بر قامت مؤمنان راست آید:

«عن الرضا(ع): اَنَّهُ کان یقولُ لاِصْحابِهِ عَلَیْکُمْ بِسِلاحِ الْأنْبیاءِ فقیل: وَما سِلاحُ الْأنْبیاءُ؟ قال: الدُّعاءُ»؛[6] حضرت رضا(ع) به یاران و نزدیکانش می فرمود: بر شما باد به سلاح پیامبران؛ پرسیدند که سلاح پیامبران چیست؟ فرمود: نیایش.

خداوند سبحان در قرآن می فرماید: {أدْعونی اَسْتَجِبْ لَکُمْ}. ولی چگونه باید خداوند را خواند تا توجه معشوق جلب شود؟ این بحثی است که در عرفان اسلامی جایگاهی ویژه دارد. یکی از شرایط استجابت دعا این است که نیایشگر، چهل مؤمن را در نیایش بر خود مقدم بدارد؛ یعنی نخست برای آنان دعا کند و سپس خواسته های خود را با خداوند در میان بگذارد. امام صادق(ع) می فرمایند:

«مَنْ قَدَّمَ اَرْبعینَ مِنَ الْمؤمنین ثُمَّ دعا استجیب له»؛[7] کسی که چهل مؤمن را در نیایش بر خویش مقدم دارد و سپس خواسته خود را بخواهد، اجابت می شود.

چهل نیایشگر

«وحدت» از مهم ترین و بارزش ترین عوامل پیروزی یک جامعه است و هیچ حرکت و انقلابی در طول تاریخ بشر، بدون وحدت افراد جامعه به پیروزی نرسیده است. در بینش اسلامی نیز وحدت در زیر سایه آموزه های والای الهی، از مهم ترین اموری است که در قرآن کریم و روایات به آن توجه شده است. خداوند در قرآن کریم امت اسلامی «امت واحدۀ» می خواند که رشته اعتقاد به خداوند و نبوت انبیا و جهان آخرت، آنان را در مسیر و جهتی واحد قرار می دهد. پیامبر اسلام’ می فرمایند:

«مَنْ فارَقَ جَمَاعَۀَ الْمُسْلِمینَ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَۀَ الاسلامِ مِنْ عُنْقِهِ»؛[8] کسی که از اجتماع مسلمانان فاصله بگیرد، قلاده اسلام را از گردن خود باز کرده است.

اسلام در بسیاری از تعلیمات عقیدتی، سیاسی، عبادی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خود درس وحدت می دهد و زمینه های عملی وحدت را فراهم می آورد و حتی به مسلمانان می گوید: آن گاه که به نیایش می نشینید، برای تسریع در اجابت، همراه جمعی که تعدادشان به چهل نفر رسیده باشد، نیایش کنید. امام صادق(ع) می فرماید:

«ما مِنْ رِهْطِ اَرْبَعینَ رَجُلاَ اِجْتَمَعوا فدعوا الله عزّ وجلّ فی امْرٍ الا اِسْتَجاب الله لَهُمْ»؛[9] هیچ گروهی برای نیایش گرد هم جمع نشوند که تعدادشان به چهل نفر برسد و خداوند را در کاری بخوانند، مگر این که آنها را اجابت نماید.

 

  • محمدرضا دهایی

  • محمدرضا دهایی

 

⭕️ طوفان توییتری جهانی شب اربعین حسینی
#حب_الحسین_یجمعنا 

تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهره تو خندان است

🔸موج اول پویش 

📆 چهارشنبه 16 مهرماه 99
⏱ ساعت 19:30 به مدت 7 ساعت

🔸موج دوم پویش

📆 پنجشنبه 17 مهر ماه 99
⏱ ساعت 2:30 بامداد

💠 این پویش همزمان در بسیاری از کشورهای دنیا آغاز می‌شود.

#رسانه_باشید

  • محمدرضا دهایی

 

اربعین در قرآن

در قرآن کریم واژه «اربعین» چهار بار به کار رفته است: در سوره های احقاف، اعراف، بقره و مائده. در سه سوره اخیر، موضوع آیات، داستان حضرت موسی(ع) می باشد که در این جا واژه اربعین در داستان پرماجرای موسی(ع) می پردازیم:

آن روز که حضرت موسی(ع) بنی اسرائیل را از یوغ استبداد فرعون نجات بخشید و در سرزمینی پر از نعمت و رحمت خداوندی ساکن شدند، موسی(ع) به فرمان پروردگار عازم کوه طور شد تا سی روز را برای مناجات و نیایش و گرفتن وحی در آن مکان مقدس بگذراند. موسی با وعده سی روز غیبت، برادرش هارون را به عنوان نماینده در میان بنی اسرائیل معرفی کرد. آیه 142 سوره اعراف چنین می فرماید:

{وَوَاعَدْنَا مُوسَی ثَلَاثِینَ لَیلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیلَةً وَقَالَ مُوسَی لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ}؛ و ما به موسی وعده سی شب را دادیم و چون آن وعده به پایان رسید، ده شب دیگر بر آن افزودیم تا سی را به چهل تکمیل کردیم و موسی به برادرش هارون گفته بود که تو جانشین من در میان بنی اسرائیل باش و راه اصلاح را پیش گیر و از پیروی مفسدین و تبه کاران بپرهیز.

در این قسمت از داستان حضرت موسی(ع) عنایت ذات باری تعالی را نسبت به عدد اربعین می بینیم که تأثیر مدت نیایش و تکمیل عبادت موسی در تعالی روح و تکامل جان آن پیامبر عظیم الشأن، باید به «اربعین» ختم گردد، نه به «ثلاثین» و این موضوعی است که باید بدان توجه داشت. همچنین در آیه 51 سوره بقره، سرگذشت انحراف بنی اسرائیل و شرح ماجرای گوساله پرستی آنان را به عنوان ظلمی بزرگ در رسالت الهی موسی(ع) بیان می فرماید.

در آیات 20 تا 26 سوره مائده به گوشه ای دیگر از جهاد پی گیر موسی(ع) اشاره نموده و از بنی اسرائیل خواسته تا با جباران و ستمگرانی که در سرزمین مقدس فلسطین ساکنند و آن سرزمین مطهر را با رفتارهای ناشایست خود آلوده ساخته اند، به جهاد و جنگ برخیزند؛ ولی آنان به ندای موسی چنین لبیک گفتند:

{قَالُوا یا مُوسَی إِنَّ فِیهَا قَوْمًا جَبَّارِینَ وَإِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّی یخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ یخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ}؛ گفتند: ای موسی! مسلماً در آن جا مردمی زورگو و ستمگر قرار دارند، و ما هرگز وارد آن جا نمی شویم تا آنان از آن جا بیرون روند؛ پس اگر از آن جا بیرون روند، البته ما وارد خواهیم شد.

 

  • محمدرضا دهایی

 

روایاتی که درباره اربعین و اربعینیات وارد شده، بیشتر به سیر باطنی و تعالی روحی توجه دارد و در واقع، چنین استفاده می شود که انسان هر حرکت مخلصانه و خداخواهانه ای را که تا چهل بار ادامه داده باشد، دریچه ای از نور و روشنایی به روی او گشوده می شود و آغاز یک سلسله جوشش ها و لذت ها، بینایی ها و رویش ها در زندگی روحانی و معنوی اوست. قرآن مجید در سوره احقاف آیه 15 بعد از اینکه سیر طبیعی بشر را در تکوین و خلقت بیان می کند و او را به سن «چهل» که می رساند در فضای دیگری قرارش می دهد و اربعین را سرفصل زندگی معنوی او می شمارد:

{وَوَصَّینَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کرْهًا وَوَضَعَتْهُ کرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّی إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکرَ نِعْمَتَک الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَی وَعَلَی وَالِدَی وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیک وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ}؛ و ما انسان را به نیکی و احسان نسبت به پدر و مادرش سفارش کردیم، به ویژه مادر که با رنج و مشقت دوران حمل و زایمان را تحمل نمود و مدت حاملگی و دوران شیرخوارگی او بر روی هم سی ماه بود تا این که رشد کرد و اندامش استوار گردید و رفته رفته به چهل سال رسید. پس از گذشت چهل سال، عرض کرد: پروردگارا! مرا بر نعمت هایی که به من و پدر و مادرم عطا کردی، شکر بیاموز و به آن کاری که موجب رضای توست موفّق بدار و فرزندانم را صالح گردان. خداوندا! من به سوی تو بازگشتم و از مسلمین و تسلیم شدگان اوامر تو هستم.

این آیه را می توان به دو بخش تقسیم کرد که بخش اول آن، مربوط به دوران رحم مادر و هنگام شیرخوارگی و نوجوانی و جوانی تا سن چهل سالگی است. بخش دوم آیه از اربعین به بعد است که باید مورد توجه قرار گیرد. نکاتی که در این آیه بعد از «اربعین» آمده، کاملاً حالات روحی و عرفانی انسان مسلمان را مشخص می کند و بیان می کند که تو در این بازار جهان، کالای عمر را به عنوان ارزنده ترین سرمایه در اختیار داشتی؛ مخصوصا دوران جوانی را که همراه با اوج یک سلسله غرایز تند و طوفانی است و گاه انسان را چون پر کاهی اسیر تندباد هوا ها و هوس ها می کرد، پشت سر گذاشتی و اینک به سن چهل رسیدی. دیگر باید در میدان این درگیری ها و پس از این همه تجربه ها تکامل روحی پیدا کرده باشی و زمینه اصلاح در تو پدید آمده باشد.

 

  • محمدرضا دهایی

 

آن گاه که مشیت خداوند بر آن قرار گرفت که پیکر آدم را از مشتی خاک بیافریند، می خانه عشق آماده پذیرایی منبع «اسماء الله» شد و دست قدرت الهی در یک اربعین، گِل آدم بسرشت و سپس به پیمانه زد: «خَمَرْتُ طینۀَ آدَمَ بِیَدی أرْبعینَ صَباحاً»[1]

بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی                  کاندر این جا طینت آدم مخمر می کنند

آن روز که با تیشه فریب شیطان، جدّ ما آدم ابوالبشر(ع) از اصل خود جدا گردید و لباس بهشتی از تن او افتاد، ردای «هبوط» را بر قامتش افکندند و به این جهانش تبعید کردند. فراق بهشت، چنان سخت بیازردش و درد جدایی از اصل را چنان شرحه شرحه سر داد که حیوانات وحشی صحرا بر غمش محزون شدند. او یک اربعین در فراق روضه رضوان گریست و از آن زمان در صف گریه کنندگان یا «بکائین» عالم قرار گرفت.

آن روز که قابیل، قاتل هابیل(ع) شد و نخستین مظلوم تاریخ به دست برادرش به شهادت رسید، آدم(ع) بر شهادت فرزند فرزانه اش «چهل شبانه روز» گریست.

آن زمان که نوح نبی الله(ع) ندای توحید سر داد و مصباح هدایت را پیش روی گمراهان برافروخت تا سرمنزل مقصود و چهره معشوق نمایاند، ظلمت خواهان به تمسخرش گرفتند و به اذیتش پرداختند. آن بزرگ عزم، سال های سال هم شکنجه ها را تحمل کرد، ولی عاقبت آن جماعت گمراه را اصلاح ناپذیر دید. پس تقاضای عذابی سخت برا یشان کرد و پس از آن بود که درهای آسمان گشوده شد و چهل شبانه روز بر آنان باران بارید تا جهان را آب فراگرفت و زمین را از وجود ناپاکان تطهیر کرد.

آن گاه که قوم موسی(ع) فرمان پیامبر خدا را نادیده انگاشتند و در پیشگاه موسی(ع) سر به عصیان برداشتند و تن پروری را بر مجاهدت ترجیح دادند، خداوند چهل سال در بیابان ها سرگردانشان نمود.

 

  • محمدرضا دهایی

 

«اربعین» عددی آسمانی است که رمز و رازهای فراوانی در آن نهفته است. انبیا و اولیای الهی همواره سنّت اربعین را گرامی داشته و آثار بسیاری با مفهوم اربعین از خود به جا گذاشته¬اند. بااینکه واژة «اربعین» از اعداد و کمّیات است، در عرفان اسلامی، این واژه در ارتباط با کیفیات مطرح می شود و روایاتی که دربارة اربعین و اربعینیات وارد شده، بیشتر به سیر باطنی و تعالی روحی توجه دارد. نویسنده، این مقاله را با بیان جایگاه اربعین در تاریخ پیامبران گذشته آغاز کرده و از معنویت عدد چهل در ادیان آسمانی سخن گفته، سپس مقاله را در سیزده محور ادامه داده و در محور پایانی، ضمن بیان علت و شرح کوتاهی از زیارت اربعین، چند فراز از این زیارت مقدس را نقل کرده است.

نویسنده : سیدرضا تقوی دامغانی

 

در فرهنگ انبیاء(ع) «اربعین» جایگاه والا و محبوبی دارد؛ چون این واژه بسیار آشنای عرفانی، عنایات خاص سبحانی را در خود دارد و آنان که کمترین آشنایی با تاریخ انبیاء دارند، می دانند که هرگاه ظرف «اربعین» مظروف «نیایش معشوق» باشد، فضای جان را صفا و صفحه دل را جلا خواهد داد و بی جهت نیست که وارستگان بشریت و شایستگان درگاه ربوبیت را عنایتی دیگر به اربعین باشد.

 

منبع : سایت حوزه نت

  • محمدرضا دهایی

  • محمدرضا دهایی

  • محمدرضا دهایی

  • محمدرضا دهایی

  • محمدرضا دهایی

  • ۰ نظر
  • ۲۳ شهریور ۹۹ ، ۱۰:۱۳
  • محمدرضا دهایی

 

قلم عدل مجموعه ای از سخنان علما ، بزرگان و شهداست که در قالب عکس نوشته و مرتبط با ایام محرم الحرام به انتشار در می آیند.

لازم به ذکر است بخشی از عکس نوشته ها پیرامون مبحث رابطه صلح و جنگ خواهد بود که از قبل وعده داده شده است. 

#نشر_دهید

  • ۱ نظر
  • ۰۵ شهریور ۹۹ ، ۱۰:۲۹
  • محمدرضا دهایی

 

باسمه تعالی 

 

- در بخش اول یک معرفی کاملا مختصر از محتوای این عنوان که دارای سلسله مطالب است انجام می شود.

 

- رابطه صلح و جنگ در واقع بیان کننده رابطه صلح امام حسن (ع) و قیام امام حسین (ع) است و به نوعی در پایان می خواهد لزوم وجود هردو و وابستگی میان این دو را نشان دهد به گونه ای که با نبود یکی دیگری نیز رخ نمی دهد و پاسخی باشد بر شبهه تاریخی که " چرا امام حسن همانند برادرشان امام حسین قیام نکردند ؟ "

 

- مطالب برگرفته از کتاب دو امام مجاهد به نویسندگی حضرت آیت الله خامنه ای است 

 

- ابتدا از جملات کلی کتاب آغاز کرده و سپس با بیان مطالب طولانی تر وارد جزئیات خواهیم شد

 

- در ابتدا خواندن این کتاب را توصیه می کنیم اما اگر قصد همراهی با ما را دارید لطفا تا آخر همراه ما باشید ...

 

و من الله توفیق 

  • ۱ نظر
  • ۲۵ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۳۳
  • محمدرضا دهایی
 
ج) آموزة مهدویت در زیارت عاشورای حسینی 

 

۸ . در این زیارت به طور ویژه دو بار در متن زیارت و یک بار در متن حاشیه ای زیارت به خون خواهی حسین و یاران و فرزندان او در رکاب امام زمان توجه ویژه داده شده است: 

وجعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیّه الإمام المهدی من آل محمّد

آمدن این آموزه در متن زیارت و در عبارت های پیرامون این زیارت در روز عاشورا هنگامی  که مؤمنان هم دیگر را تسلیت می دهند، چه مفهوم و معنایی دارد؟ 

و نیز نشر و ترویج و تحکیم این آموزه در رفتار روزانة مؤمنان چه پیامی برای ما دارد؟ 

در سه عبارت وارد شده در این زیارت چنین می خوانیم:

فأسأل الله الذین أکرم مقامک وأکرمنی بک أن یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من أهل بیت محمد

حالا که این مصیبت بسیار بزرگ بر من وارد شده است و تمام مسلمین و بر اهل آسمان و زمین سنگینی کرده است از خدا می خواهم به خاطر جایگاه بسیار بلندی که نزد او داری و به سبب تو به من کرامت داده است، خون خواهی خون ترا به من روزی دهد، آن هم با رهبری پیروز و منصور و یاری شده از اهل بیت محمد

فأسأل الله الذی أکرمنی بمعرفتکم و معرفة أولیاءکم ورزقنی البراءة من اعدائکم أن یجعلنی معکم فی الدنیا والآخرة وأن یثبت لی عندکم قدم صدق فی الدنیا والآخرة، وأسأله أن یبلّغنی المقام المحمود لکم عندالله و أن یرزقنی طلب ثاری مع امام هدیً ظاهر ناطقٍ بالحق منکم؛ 

از خدایی که معرفت و شناخت شما و دوستان شما را به من کرامت کرده و برائت از دشمنانتان را به من روزی داده، می خواهم که مرا همراه با شما در دنیا و آخرت قرار دهد، و مرا در محبت و یاری شما استوار گرداند، و جایگاه مستحکم و پایداری در محبت و دوستی و نصرت شما به من عطا کند، و از او می خواهم که مرا به مقام ستوده شده در نزد او برساند، و با امامی از اهل بیت محمد که امامی هدایت کننده و رهبری آشکار و حق خواه و حق گو باشد، به من توفیق دهد که حق شما و خون شما را که خون من هم می باشد مطالبه نمایم. و در این حق شناسی شریک او باشم. 

وجعلنا وایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی من آل محمد

خداوند ما را با شما از خونخواهان حسین بن علی در معیت و همراهی ولی او، که امام مهدی از آل محمد است، قرار دهد. 

این عبارت را شیعیان و دوست داران حسین در روز عاشورا به هم دیگر تذکر می دهند و شعار خود قرار می دهند. 

 

  • محمدرضا دهایی
ب ) ویژگی های منحصر به فرد زیارت عاشورا و کلید واژه های آن 

 

۱. برای زیارت امام حسین در روز عاشورا و در کربلای معلّا ثواب دو هزار حج و دو هزار عمره و دو هزار غزوه (شرکت در دو هزار جنگ در راه خدا) آن هم همراه با رسول الله در تمام این حج ها و عمره ها و جهادها، و همراه با امامان معصوم مطرح می باشد. گویا برای هیچ زیارتی چنین ثوابی منظور نشده است. 

در صورتی که این زیارت از راه دور انجام گیرد ثواب آن کمتر از هزار حج و هزار عمره و هزار غزوه با رسول خدا نخواهد بود. 

ثواب تحمّل مصیبت تمام انبیا و اوصیا و صدیقان و شهدا تا روز قیامت را به او می دهند. و زیارت کننده امام حسین را (با زیارت ویژه)، همراه شهدای کربلا قرار می دهند، و ثواب زیارت انبیا و تمام زائران امام حسین را برای او در نظر می گیرند. 

حال این سؤال پیش می آید که چرا این همه ثواب برای این زیارت در نظر گرفته اند؟ 

۲. محور اصلی زیارت عاشورا مهم ترین محور در اسلام ناب است. حبّ و بغض، تولا و تبرا، (دوستی و دشمنی)، خمیر مایة تمام رفتارهای انسان ها در طول مسیر زندگی، و روح متحرک و مؤثر در وجود انسان های کامل می باشد. 

این تولا و تبرا در قالب لعن و سلام، رخ نموده، و خط مشی واقعی یک انسان مسلمان ناب را در وجود او پایه گذاری کرده و او را در مسیر اسلام ناب می برد. 

۳. تکرار فراوان لعن و سلام و واژه های هم خانواده با این دو مفهوم معنایی خاص و رنگی ویژه به این زیارت می دهد. 

۴. واژة "لعن" در متن زیارت ۲۲ مرتبه و واژة برائت نُه مرتبه از قاتلان و پیروان و پایه گذاران ستم بر اهل بیت مطرح شده است. 

۵. صد بار "لعن" ویژه که نشان دهندة برائت و دوری جستن و فاصله گرفتن از تمام ستم گران و تضییع کنندگان حق محمد و آل محمد و مباشران قتل حسین بن علی( و مقدم داشتن این لعن بر سلام که در هر بار نیز سه مرتبه واژة "لعن" تکرار می گردد که در مجموع ۳۳۴ بار لعن صریح و برائت در ذهن زیارت کننده با این زیارت آمیخته می شود. که گویای امری مهم و ضروری در جهت فاصله گرفتن از تمام عوامل ستم، ستم گری و ستمگران می باشد. 

۶. حداقل ده بار سلام بر حسین بن علی با عناوین بسیار تأثیر گذار بر فکر و روان زیارت کننده دیده می شود، مانند:

السلام علیک یا ابا عبدالله، السلام علیک یا ابن رسول الله، السلام علیک یا ابن أمیر المؤمنین و ابن سید الوصیین، السلام علیک یا ابن فاطمة سیدة نساء العالمین، السلام علیک یا ثار الله و ابن ثاره والوتر الموتور.

و آن گاه تکرار این سلام در تمام متن زیارت و پرداختن به سلام ویژه به تعداد صد بار و در هر بار سه "سلام" بر حسین و یاران حسین و فرزندان حسین، به تعمیق ارتباط و ایجاد احساسی ویژه و نشان دهنده وابستگی کامل به امام شهیدان می انجامد که در هیچ زیارت دیگری دیده نمی شود. 

۷. در این زیارت بعضی از کلید واژه های مهم با اندکی تفاوت حداقل هر کدام دو بار تکرار می شود، مانند: 

اتقرّب إلی الله و إلی رسوله... بموالاتک وبالبراءة ممن قاتلک؛

به سوی خدا و رسول خدا و ... نزدیک می شوم، و این نزدیک شدن با موالات و دوستی تو و برائت از دشمنان و قاتلان تو انجام می گیرد. 

 

  • محمدرضا دهایی
جنبش مهدوی 313

این وبلاگ برای خشنودی و رضایت حضرت مهدی (عج) تاسیس شد. باشد که مورد عنایت ایشان قرار گیرد و مفید فایده باشد. انشاءالله

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران