اربعین در فرهنگ اسلامی ( بخش دوم )
آن گاه که مشیت خداوند بر آن قرار گرفت که پیکر آدم را از مشتی خاک بیافریند، می خانه عشق آماده پذیرایی منبع «اسماء الله» شد و دست قدرت الهی در یک اربعین، گِل آدم بسرشت و سپس به پیمانه زد: «خَمَرْتُ طینۀَ آدَمَ بِیَدی أرْبعینَ صَباحاً»[1]
بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی کاندر این جا طینت آدم مخمر می کنند
آن روز که با تیشه فریب شیطان، جدّ ما آدم ابوالبشر(ع) از اصل خود جدا گردید و لباس بهشتی از تن او افتاد، ردای «هبوط» را بر قامتش افکندند و به این جهانش تبعید کردند. فراق بهشت، چنان سخت بیازردش و درد جدایی از اصل را چنان شرحه شرحه سر داد که حیوانات وحشی صحرا بر غمش محزون شدند. او یک اربعین در فراق روضه رضوان گریست و از آن زمان در صف گریه کنندگان یا «بکائین» عالم قرار گرفت.
آن روز که قابیل، قاتل هابیل(ع) شد و نخستین مظلوم تاریخ به دست برادرش به شهادت رسید، آدم(ع) بر شهادت فرزند فرزانه اش «چهل شبانه روز» گریست.
آن زمان که نوح نبی الله(ع) ندای توحید سر داد و مصباح هدایت را پیش روی گمراهان برافروخت تا سرمنزل مقصود و چهره معشوق نمایاند، ظلمت خواهان به تمسخرش گرفتند و به اذیتش پرداختند. آن بزرگ عزم، سال های سال هم شکنجه ها را تحمل کرد، ولی عاقبت آن جماعت گمراه را اصلاح ناپذیر دید. پس تقاضای عذابی سخت برا یشان کرد و پس از آن بود که درهای آسمان گشوده شد و چهل شبانه روز بر آنان باران بارید تا جهان را آب فراگرفت و زمین را از وجود ناپاکان تطهیر کرد.
آن گاه که قوم موسی(ع) فرمان پیامبر خدا را نادیده انگاشتند و در پیشگاه موسی(ع) سر به عصیان برداشتند و تن پروری را بر مجاهدت ترجیح دادند، خداوند چهل سال در بیابان ها سرگردانشان نمود.
آن گاه که اراده باری تعالی بر آن قرار گرفت تا نطفه زهرای مرضیه÷ از صلب پیامبر اسلام| در رحم خدیجه÷ رها شود و زمینه تکوّن و تولد فاطمه را فراهم سازد، مفارقت یک اربعین بین محمد| و خدیجه÷ لازم می شود تا عبادت ها و نیایش های چهل شبانه روزی این زوج، روح و جان خدیجه را برای استقرار «امّ الأئمه» در وجودش آماده سازد.
باید چهل سال از عمر پیامبر اسلام بگذرد تا همه آزمایش ها را ببیند و سختی ها و گشایش ها آنچنان مجربش سازد که حتی خیانتکاران جامعه اش او را «امین» لقب دهند و چون یک «اربعین» را پشت سر می گذارد، فرشته وحی را می بیند و لباس نبوت را بر اندامش می پوشاند.
از همه این فرازها نتیجه می گیریم که «اربعین» عددی آسمانی است و گویا در این کلمه، رمزها و رازهایی نهفته است که ما را یارای فهمیدنش نیست.
و این چنین در طول تاریخ، انبیاء و اولیا را انگیزه ای مقدس بوده است که سنت اربعین را گرامی بدارند و بسیاری از تألیفات خویش را بر مفهوم اربعین مدون کرده یا با نام اربعین مزیّن نمایند. هرچند کلمه «اربعین» از اعداد و کمّیات است، ولی در عرفان اسلامی، این واژه «کمّی» در ارتباط با کیفیات مطرح می شود، ولذا تکرار عمل و تلقین سخن تا چهل مرتبه (اربعین) تکمیل کننده ابعاد روحانی و عرفانی انسان دانسته شده است.